چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۶۰۷۸) حکم کفاره برای قسم شکسته شده و تکرار گناه

(۶۰۷۸) سوال: مرتکب گناهی شده سپس قسم یاد نمودم که هرگز آن را تکرار نکنم اما دوباره آن را انجام دادم سپس گفتم: اگر این کار را دوباره تکرار کنم، کمر همسرم مانند کمر مادرم باشد. اما متأستفانه دوباره آن را تکرار کردم. سؤالم این است: آیا بر من کفاره واجب بوده و به مساکین غذا دهم؟

جواب:

این مرد ذکر نمود که ابتدا قسم یاد نموده و بعد همسرش را ظهار نموده است. اما اگر در قسمش  (إن شاء الله) می‌‌گفت، باعث می‌‌شد که به مقصدش برسد. اگر می‌‌گفت: به الله قسم إن شاء الله دیگر تکرار نمی‌‌کنم. چه بسا سبب می‌‌شد آنچه برای آن قسم یاد نموده حاصل شود اما إن شاء الله نگفت، به همین دلیل قسم گیر شد. آنچه شایسته است برای هر کسی قسم یاد می‌‌کند هر چند با قاطعیت باشد این است که إن شاء الله بگوید، زیرا هرگاه إن شاء الله گفت، دو فایده برای او حاصل می‌‌شود:

اول: یاری بر انجام آنچه بر آن قسم یاد نموده.

دوم: اگر قسم گیر شد و انجام نداد؛ کفاره بر او لازم نیست. دلیل آن حدیثی است که در سنت ثابت شده که پیامبر سلیمان F  که یکی از پیامبران بنی اسرائیل است و الله À به او نبوت و پادشاهی داده؛ روزی قسم یاد نمود که با نود زن همبستر شده و هر یک فرزندی را به دنیا می‌‌آورند که در راه الله À بجنگند. به او گفته شد: بگو: إن شاء الله، اما با توجه به اعتماد به قاطعیتی که داشت نگفت. بنابراین همان شب با نود زن همبستر شد اما فقط از یکی از آن‌‌ها نصف انسان به دنیا آمد. رسول الله ﷺ فرمود: «فلو قال: إن شاء الله لم یحنث، وکان درکا لحاجته»[۱]: (اگر إن شاء الله می‌‌گفت قسم گیر نمی‌‌شد و به آنچه می‌‌خواست می‌‌رسید) بنابراین به این برادر می‌‌گوییم: اگر آنگاه که می‌‌خواستی قسم یاد کنی که این گناه را دوباره تکرار نکنی، می‌‌گفتی: إن شاء الله، باعث می‌‌شد به خواسته‌‌ات می‌‌رسیدی، اما حاصل نشد. لذا در این صورت بر تو کفاره‌‌ی قسم لازم است؛ که عبارت است از: غذا دادن یا لباس پوشاندن ده مسکین یا آزاد سازی برده، اگر نیافتی سه روز پی در پی روزه می‌‌گیری. سپس تو و تمام کسانی که سخنم را می‌‌شنوند نصیحت می‌‌کنم که قسم و نذر را سبب جلوگیری از گناه یا انجام عبادت قرار ندهید، زیرا الله À این را انکار نموده و می‌‌فرماید: {وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ ۖ قُل لَّا تُقْسِمُوا ۖ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ ۚ}[النور: ۵۳]: ((منافقان) با (نهایت تاکید و) سخت‌‌ترین سوگندهایشان به الله سوگند یاد کردند که اگر به آنها فرمان دهی (برای جهاد) بیرون می‌‌روند؛ بگو: سوگند یاد نکنید طاعت پسندیده (و خالصانه مطلوب) است) یعنی بر شما انجام طاعت پسندیده بدون قسم واجب است و این نص قرآن است. اما در سنت از رسول الله ﷺ ثابت شده که از نذر نهی نموده و می‌‌فرماید: «إنه لا يأتي بخير، وإنما يستخرج به من البخيل»[۲]: (خیری نمی‌‌آورد و بخیل است که نذر می‌‌کند) یعنی بخیل کسی است که  خود را از طریق نذر به صدقه دادن الزام می‌‌کند. چقدر انسان وجود دارد که برای الله À نذر نموده سپس بعد از آن بر او سنگین شده و انجام نداده است تا جایی که درب هر عالمی را می‌‌زند که چه بسا خود را از این نذر نجات دهد. در نهایت این می‌‌شود که به نذر خود وفا نکرده و در این تهدید شدید که الله À ذکر نموده واقع می‌‌شود: {وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ * فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ * فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}[التوبة: ۷۵-۷۷]: (برخی از آنها با الله (عهد و) پیمان بستند که اگر (الله) از فضل خود (نصیبی) به ما دهد قطعاً صدقه (و زکات) خواهیم داد واز نیکوکاران خواهیم بود * پس چون (الله) از فضل خود به آنها (نصیبی) بخشید، به آن بخل ورزیده واعراض کنان روی گرداندند (وسر پیچی کردند) * پس (این عمل، ) نفاق را تا روزی که او (الله) را ملاقات کنند در دل‌‌هایشان بر قرار ساخت و به (سبب) آنچه که با الله وعده کرده بودند خلاف نمودند (وعهد شکنی کردند) وبه (سبب) آنکه دروغ می‌گفتند).

این جواب قسمت اول سؤال است که قسم یاد نموده دوباره این گناه را تکرار نکند اما آن را انجام داده است. خلاصه‌‌ی آن این است که اگر می‌‌گفت: إن شاء الله برای او بهتر بود. اما الان که آن گناه را تکرار نموده بر او واجب است کفاره‌‌ی قسم دهد که ده مسکین غذا داده یا لباس می‌‌پوشاند یا برده آزاد می‌‌کند، اگر نیافت سه روز پی در پی روزه بگیرد.

اما قسمت دوم سؤال که اگر آن کار را تکرار نماید همسرش ظهار است و می‌‌گوید: اگر این کار را تکرار کردم کمر همسرم مانند کمر مادرم است؛ این از اولی شدیدتر است، زیرا ظهار همان‌‌طور که الله À آن را وصف نموده: {مُنكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا ۚ}[المجادلة: ۲]: (بی‌گمان آنها سخنی زشت و دروغ می‌گویند) قول زشتی بوده، چون حرام و دروغ است. بنابراین به این مرد گفته می‌‌شود: آیا با این ظهار قصدت این بوده که واقعا همسرت را ظهار نموده، که ظهار محسوب می‌‌شود و کفاره‌‌ی آن سنگین است یا اینکه نیروی قوی می‌‌خواستی که تو را از این کاری که به شدت از آن بدت می‌‌آید منع کند به همین دلیل آن را به ظهار معلق نمودی. اگر مقصود تو اولی باشد، نزدیکی با همسرت بر تو حلال نیست تا اینکه کفاره دهی و کفاره‌‌ی آن عبارت است از: آزاد کردن برده، در صورتی که نیافتی شصت روز روزه بگیری و اگر نتوانستی شصت مسکین غذا دهی. اما اگر مقصود دومی باشد یعنی می‌‌خواستی نیروی قوی بازدارنده از این فعل برای خود در مقابل انجام این فعل قرار دهی، حکم قسم را دارد. یعنی اگر خلاف قسم انجام دهی، کفاره‌‌ی قسم بر تو واجب است که غذا دادن به ده مسکین یا لباس پوشاندن آن‌‌ها یا آزاد کردن برده است و در صورتی که نیاقتی سه روز پی در پی روزه بگیری.

در نهایت جواب، تو را نصیحت می‌‌کنم به سوی الله À توبه نموده و از این گناه دست بکشی و تصمیم قاطعانه و از روی اخلاص بگیری که دوباره این گناه را تکرار نکنی و اگر الله صدق نیت تو را بداند، تو را یاری و ثابت قدم نموده همچنین تو را از آن منع می‌‌کند.


[۱] تخریج آن گذشت.

[۲] تخریج آن گذشت.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ارتكبتُ ذنبًا وحلفتُ بالله ألا أعود إليه ثانية، ولكنني عُدت إليه، ثم قلت لو عدت إلى هذا العمل تكون زوجتي عليَّ كظهرأمي، لكنني عُدْتُ وللأسف الشديد والسؤال: هل عليَّ كَفَّارة؟ وهل أطعم مساكين؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذا الرجل ذكر أنه حلف أولا وظاهر ثانيا، أما حَلِفُه فلو قال: إن شاء الله لكان سببا لإدراك مقصوده، لو قال: والله إن شاء الله لا أعود إليه ربما يكون هذا سببًا في إدراك ما حلف عليه، لكنه لم يقل: إن شاء الله، ولهذا حَيْثَ، والذي ينبغي لكل حالف أنه ولو كان جازما أن يقول: إن شاء الله؛ لأنه إذا قال: إن شاء الله استفاد بذلك فائدتين:

الفائدة الأولى: الإعانة على فعل ما حلف عليه.

والفائدة الثانية: أنه لو حَنِثَ ولم يفعل لم يكن عليه كَفَّارة، ودليل ذلك ما ثبت في السُّنَّة النبوية أن سليمان عليه الصلاة والسلام، وهو أحد أنبياء بني إسرائيل، آتاه الله النبوّة والملك، فحلف ذات يوم أن يطوف على تسعين امرأة، أي يجامع تسعين امرأة تلد كل واحدة منهن غلاما يقاتل في سبيل الله، فقيل له: قل: إن شاء الله، لكنه – عليه الصلاة والسلام – لم يقل؛ اعتمادًا على ما في نفسه من الجزم والعزيمة، فجامع تسعين امرأة في تلك الليلة ولم تلد منهن إلا واحدة، ولدت شِقّ إنسان لا إنسانًا كاملا، قال النبي صلى الله عليه وسلم: «لو قالَ: إِنْ شَاءَ اللهُ لم يَحْنَتْ وكانَ دَرَكًا لَحَاجَتِهِ» على هذا فنقول لهذا الأخ: لو أنك حين أردت أن تحلف على ألا تعود إلى هذه المعصية قلت إن شاء الله لكان هذا سببًا لإدراك ما تريد، لكن لم يحصل، فعليك حينئذ كَفَّارة اليمين، وهي إطعام عشرة مساكين أو كسوتهم أو تحرير رقبة، فإن لم تجد فصيام ثلاثة أيام متتابعة، ثم إني أنصحك وأنصح كل من يسمع كلامي هذا ألا تجعلوا الأيمان أو النذور سببًا لامتناعكم عن المعصية أو لفعلكم الطاعة؛ لأن الله تعالى أنكر ذلك فقال: ﴿وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَنِهِمْ لَبِنْ أَمَرْيَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ قُل لَّا تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ[النور: ٥٣] يعني عليكم طاعة معروفة بدون قسم، وهذا نص من القرآن، أما السنة فقد ثبت عن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- أنه نهى عن النذر وقال: «إِنَّهُ لا يَأْتِي بِخَيْرٍ، وإنما يُسْتَخْرَجُ بِهِ مِنَ الْبَخِيلِ» يعني أن البخيل هو الذي يُلْزِمُ نفسه بالصدقة عن طريق النذر وكم من إنسان نذر الله طاعة ثم ثقلت عليه بعد ذلك ولم يفعل، وصار يطرق باب كل عالم لعله ينجو من هذا النذر، وتكون النهاية ألا يفي بنذره فيقع في هذا الوعيد الشديد الذي ذكره الله تعالى بقوله: ﴿ وَمِنْهُم مَّنْ عَهَدَ اللَّهَ لَبِنْ مَاتَنَنَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الصَّلِحِينَ فَلَمَّا اتَنهُم مِّن فَضْلِهِ، بَخِلُوا بِهِ، وَتَوَلَّوا وَهُم مُعْرِضُونَ فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقَا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴾ [التوبة: ٧٥-٧٧].

هذا هو الجواب عن الفقرة الأولى في السؤال، وهي أنه حلف ألا يعود إلى هذا الذنب فعاد إليه، وخُلاصة ذلك أنه لو قال: إن شاء الله لكان خيرا له. وثانيا يجب عليه حين عاد إليه أن يكفر كَفَّارة يمين، وذلك بإطعام عشرة مساكين أو كسوتهم أو تحرير رقبة، فإن لم يجد فصيام ثلاثة أيام متتابعة.

أما الفقرة الثانية وهو أنه ظاهر من زوجته إن عاد فقال: إن عُدْتُ إلى هذا فزوجتي تكون عليّ كظهر أمي فهذا أيضا أشد من الأول؛ لأن الظهار كما وصفه الله -عز وجل- في قوله: ﴿مُنكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا﴾ [المجادلة: ٢] منكر من القول؛ لأنه مُحرّم وزور؛ لأنه كذب، فيقال لهذا الرجل: هل أردت بهذا المظاهرة أي أن زوجتك تكون عليك كظهر أمك في التحريم فهذا ظهار، وكفارته مغلظة، أو أردت بذلك قوة الرادع لنفسك وأنه من شدة ما تكره هذا الفعل أنك علقت عليه الظُّهَار، فإن كان الأول فإن زوجتك لا يحل لك أن تقربها حتى تكفر، والكَفَّارة عتق رقبة، فإن لم تجد فصيام شهرين متتابعين، فإن لم تستطع فإطعام ستين مسكينا، وإن كان الثاني أي أنك أردت بذلك قوة الرادع ! لنفسك عن هذا الفعل فحكمه حكم اليمين، يعني أنك لما عدت إليه تكون عليك كَفَّارة يمين وهي إطعام عشرة مساكين أو كسوتهم أو تحرير رقبة، فإن لم تجد فصيام ثلاثة أيام متتابعة.

وإنني أنصحك في نهاية هذا الجواب أن تتوب إلى الله عز وجل، وأن تُقلع عن هذا الذنب، وأن تعزم عزما أكيدًا مخلصا الله تعالى فيه على ألا تعود، وإذا علم الله تعالى منك صدق النية أعانك وسددك ومنعك منه.

مطالب مرتبط:

(۶۰۷۲) حکم قسم به طلاق بدون اطلاع همسر و ادامه زندگی زناشویی

مادامی که قصد تو خودداری از این کار بد بوده حکم این طلاقِ معلق، حکم قسم است و در صورتی که با آنچه بر آن قسم یاد نمودی مخالفت کردی، کفاره‌‌ی قسم بر تو واجب است....

ادامه مطلب …

(۶۰۸۳) کفاره‌ی قسم‌های متعدد و نحوه‌ی ادای آن

در این مسئله بین علما اختلاف است؛ آیا با چند قسم، چند کفاره لازم بوده یا اینکه یک کفاره کافی است؟ برخی از علما می‌‌گویند: قسم‌‌ها هر چقدر هم زیاد باشد یک کفاره برای آن کافی است....

ادامه مطلب …

(۶۰۳۰) حکم قسم دروغ به قصد فرار از پرداخت دین

این کار تو از گناهان کبیره بوده و اگر این قسم تو را از زندان در این دنیا نجات دهد، تو را از عذاب روز قیامت نجات نمی‌‌دهد مگر اینکه الله À بخواهد. ...

ادامه مطلب …

(۶۰۱۹) حکم قسم یاد کردن به مصحف

قسم یاد کردن به مصحف از جمله اموری است که در زمان رسول الله ﷺ مشهور نبوده بلکه بعدها پدید آمده است. اما قسم به الله À مشروع است ولی شایسته نیست انسان زیاد به الله À قسم یاد کند بلکه به جز هنگام نیاز، قسم یاد نمی‌‌کند....

ادامه مطلب …

(۶۰۶۷) حکم بازگشت به زندگی مشترک پس از قسم به طلاق

اگر قصدش این بوده در صورتی که این کار را انجام دهد به طلاق است و از او و از ماندن با او بدش می‌‌آید؛ با انجام این کار به طلاق است. اما اگر قصدش هشدار و ترساندن بوده، طلاق واقع نمی‌‌شود....

ادامه مطلب …

(۶۱۰۹) حکم کفاره‌ی قسم‌های فراموش‌شده

اگر این قسم‌‌ها قبل از بلوغ بوده، در صورتی که قسم گیر شوی چیزی بر تو نیست، زیرا شرط الزام و تکلیف، رسیدن به بلوغ است و اگر بعد از بلوغ بوده و عادتش بر این بوده هنگام قسم إن شاء الله بگوید، چیزی بر او لازم نیست...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه