(۶۰۷۸) سوال: مرتکب گناهی شده سپس قسم یاد نمودم که هرگز آن را تکرار نکنم اما دوباره آن را انجام دادم سپس گفتم: اگر این کار را دوباره تکرار کنم، کمر همسرم مانند کمر مادرم باشد. اما متأستفانه دوباره آن را تکرار کردم. سؤالم این است: آیا بر من کفاره واجب بوده و به مساکین غذا دهم؟
جواب:
این مرد ذکر نمود که ابتدا قسم یاد نموده و بعد همسرش را ظهار نموده است. اما اگر در قسمش (إن شاء الله) میگفت، باعث میشد که به مقصدش برسد. اگر میگفت: به الله قسم إن شاء الله دیگر تکرار نمیکنم. چه بسا سبب میشد آنچه برای آن قسم یاد نموده حاصل شود اما إن شاء الله نگفت، به همین دلیل قسم گیر شد. آنچه شایسته است برای هر کسی قسم یاد میکند هر چند با قاطعیت باشد این است که إن شاء الله بگوید، زیرا هرگاه إن شاء الله گفت، دو فایده برای او حاصل میشود:
اول: یاری بر انجام آنچه بر آن قسم یاد نموده.
دوم: اگر قسم گیر شد و انجام نداد؛ کفاره بر او لازم نیست. دلیل آن حدیثی است که در سنت ثابت شده که پیامبر سلیمان F که یکی از پیامبران بنی اسرائیل است و الله À به او نبوت و پادشاهی داده؛ روزی قسم یاد نمود که با نود زن همبستر شده و هر یک فرزندی را به دنیا میآورند که در راه الله À بجنگند. به او گفته شد: بگو: إن شاء الله، اما با توجه به اعتماد به قاطعیتی که داشت نگفت. بنابراین همان شب با نود زن همبستر شد اما فقط از یکی از آنها نصف انسان به دنیا آمد. رسول الله ﷺ فرمود: «فلو قال: إن شاء الله لم یحنث، وکان درکا لحاجته»[۱]: (اگر إن شاء الله میگفت قسم گیر نمیشد و به آنچه میخواست میرسید) بنابراین به این برادر میگوییم: اگر آنگاه که میخواستی قسم یاد کنی که این گناه را دوباره تکرار نکنی، میگفتی: إن شاء الله، باعث میشد به خواستهات میرسیدی، اما حاصل نشد. لذا در این صورت بر تو کفارهی قسم لازم است؛ که عبارت است از: غذا دادن یا لباس پوشاندن ده مسکین یا آزاد سازی برده، اگر نیافتی سه روز پی در پی روزه میگیری. سپس تو و تمام کسانی که سخنم را میشنوند نصیحت میکنم که قسم و نذر را سبب جلوگیری از گناه یا انجام عبادت قرار ندهید، زیرا الله À این را انکار نموده و میفرماید: {وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَيَخْرُجُنَّ ۖ قُل لَّا تُقْسِمُوا ۖ طَاعَةٌ مَّعْرُوفَةٌ ۚ}[النور: ۵۳]: ((منافقان) با (نهایت تاکید و) سختترین سوگندهایشان به الله سوگند یاد کردند که اگر به آنها فرمان دهی (برای جهاد) بیرون میروند؛ بگو: سوگند یاد نکنید طاعت پسندیده (و خالصانه مطلوب) است) یعنی بر شما انجام طاعت پسندیده بدون قسم واجب است و این نص قرآن است. اما در سنت از رسول الله ﷺ ثابت شده که از نذر نهی نموده و میفرماید: «إنه لا يأتي بخير، وإنما يستخرج به من البخيل»[۲]: (خیری نمیآورد و بخیل است که نذر میکند) یعنی بخیل کسی است که خود را از طریق نذر به صدقه دادن الزام میکند. چقدر انسان وجود دارد که برای الله À نذر نموده سپس بعد از آن بر او سنگین شده و انجام نداده است تا جایی که درب هر عالمی را میزند که چه بسا خود را از این نذر نجات دهد. در نهایت این میشود که به نذر خود وفا نکرده و در این تهدید شدید که الله À ذکر نموده واقع میشود: {وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ * فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ * فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}[التوبة: ۷۵-۷۷]: (برخی از آنها با الله (عهد و) پیمان بستند که اگر (الله) از فضل خود (نصیبی) به ما دهد قطعاً صدقه (و زکات) خواهیم داد واز نیکوکاران خواهیم بود * پس چون (الله) از فضل خود به آنها (نصیبی) بخشید، به آن بخل ورزیده واعراض کنان روی گرداندند (وسر پیچی کردند) * پس (این عمل، ) نفاق را تا روزی که او (الله) را ملاقات کنند در دلهایشان بر قرار ساخت و به (سبب) آنچه که با الله وعده کرده بودند خلاف نمودند (وعهد شکنی کردند) وبه (سبب) آنکه دروغ میگفتند).
این جواب قسمت اول سؤال است که قسم یاد نموده دوباره این گناه را تکرار نکند اما آن را انجام داده است. خلاصهی آن این است که اگر میگفت: إن شاء الله برای او بهتر بود. اما الان که آن گناه را تکرار نموده بر او واجب است کفارهی قسم دهد که ده مسکین غذا داده یا لباس میپوشاند یا برده آزاد میکند، اگر نیافت سه روز پی در پی روزه بگیرد.
اما قسمت دوم سؤال که اگر آن کار را تکرار نماید همسرش ظهار است و میگوید: اگر این کار را تکرار کردم کمر همسرم مانند کمر مادرم است؛ این از اولی شدیدتر است، زیرا ظهار همانطور که الله À آن را وصف نموده: {مُنكَرًا مِّنَ الْقَوْلِ وَزُورًا ۚ}[المجادلة: ۲]: (بیگمان آنها سخنی زشت و دروغ میگویند) قول زشتی بوده، چون حرام و دروغ است. بنابراین به این مرد گفته میشود: آیا با این ظهار قصدت این بوده که واقعا همسرت را ظهار نموده، که ظهار محسوب میشود و کفارهی آن سنگین است یا اینکه نیروی قوی میخواستی که تو را از این کاری که به شدت از آن بدت میآید منع کند به همین دلیل آن را به ظهار معلق نمودی. اگر مقصود تو اولی باشد، نزدیکی با همسرت بر تو حلال نیست تا اینکه کفاره دهی و کفارهی آن عبارت است از: آزاد کردن برده، در صورتی که نیافتی شصت روز روزه بگیری و اگر نتوانستی شصت مسکین غذا دهی. اما اگر مقصود دومی باشد یعنی میخواستی نیروی قوی بازدارنده از این فعل برای خود در مقابل انجام این فعل قرار دهی، حکم قسم را دارد. یعنی اگر خلاف قسم انجام دهی، کفارهی قسم بر تو واجب است که غذا دادن به ده مسکین یا لباس پوشاندن آنها یا آزاد کردن برده است و در صورتی که نیاقتی سه روز پی در پی روزه بگیری.
در نهایت جواب، تو را نصیحت میکنم به سوی الله À توبه نموده و از این گناه دست بکشی و تصمیم قاطعانه و از روی اخلاص بگیری که دوباره این گناه را تکرار نکنی و اگر الله صدق نیت تو را بداند، تو را یاری و ثابت قدم نموده همچنین تو را از آن منع میکند.
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] تخریج آن گذشت.