(۳۵۰۸) سوال: حکم رفتن از شهری به شهر دیگر برای تعزیه گفتن یا نماز خواندن بر میت چیست؟
جواب:
اصل بر این است که اشکالی ندارد اما میترسم درِ فخر فروشی بر مردم باز شود و خود و دیگران را خسته کنند زیرا اگر این کار به عادت تبدیل شد کسی که این کار را انجام ندهد در معرض سخن مردم و ریختن آبرویش قرار میگیرد. بدین صورت آنچه سنت نیست به سنت تبدیل میشود لذا نظرم بر این است که شایسته نیست اگر به اندازهی مسافت قصر خواندن نماز است برای نماز بر میت یا تعزیه بروند مگر این که خویشاوند بسیار نزدیک مانند: پدر، مادر، برادر، خواهر، عمو، برادرزاده، دایی و خواهرزاده باشد که در این صورت گفته میشود به خاطر خویشاوندی نزدیک و این که برای همه پیش نمیآید اشکالی ندارد و دیگر ترسی از این که این مسئله برای مردم به عادت تبدیل شود نمیرود.
مقصود از تعزیه تقویت برای تحمل مصیبت است و مانند تهنیت نیست که از هر شخصی مطلوب باشد. بنابراین تعزیه تقویت برای شخص مصیبت دیده است تا صبر کند و امید به اجر داشته باشد. اگر در مقابل از دنیا رفتن میت دچار مصیبت نشده اصلاً تعزیه گفته نمیشود زیرا مثلاً بعضی از مردم شاید پسرعمویش از دنیا برود اما چون قبل از مرگش با او خصومتی داشته اصلا مرده یا زنده بودنش برایش اهمیتی ندارد!چنین شخصی تعزیه گفته نمیشود، اصلاً بر چه چیزی تعزیه گفته شود؟ بلکه شاید بگویند: این شخص در مقابل از دنیا رفتن میت اگر با وی خصومت شدیدی داشته تهنئت گفته میشود! اما اگر شخص مصیبت دیدهای ببینیم که واقعا متأثر شده به او تعزیهای که شبیه پند و اندرز باشد میگوییم. همان طور که پیامبر ﷺ در مورد یکی از دخترانش انجام داد. وقتی دخترش کسی را به سوی او فرستاد که پسر یا دخترش در حال مرگ است پیامبر ﷺ به شخصی که فرستاده شده بود فرمود: «إِنَّ لِلَّهِ مَا أَخَذَ ، وَلَهُ مَا أَعْطَى ، وَكُلٌّ عِنْدَهُ بِأَجَلٍ مُسَمًّى ، فَلْتَصْبِرْ وَ لْتَحْتَسِبْ» : (برای الله است هر آنچه میگیرد و هر آنچه عطا میکند و هر کسی نزد او اجل و سرآمدی معین دارد، پس حتماً صبر کن و و حتماً از الله À امید اجر داشته باش) چنین سخنی اگر بر نفس انسان وارد آید قانع شده و مصیبت بر وی آسان میشود اما اگر برای تعزیه برویم و اندوهی بر اندوه بیفزاییم و بنشینیم خوبیهای میت، کارهایش در زندگانی و تعامل نیکش را یادآور شویم این از جمله تعریف کردن از خوبیهای میت است که از آن نهی شده است. بدین خاطر است که امروزه مردم تعزیه را بر وجهی که مشروع نیست گرفتهاند بدین صورت که در بعضی از شهرها خیمهها برپا میشود، چراغها افروخته میشود و صندلیها چیده میشود که مردم رفت و آمد میکنند تا جایی که گویی جشن عروسی است. سپس قاری میآورند تا قرآن قرائت کند که البته برای قرائت، مزد مالی میگیرد و بدین صورت کتاب الله À با درهم و دینار فروخته میشود. همچنین شخصی که فقط با مزد قرآن قرائت میکند هیچ ثواب و اجری ندارد و میت نیز از آن سودی نمیبرد. بنابراین دادن مال به وی، تلف کردن آن است به ویژه اگر این مال از مالی باشد که میت از خود به جای گذاشته و میراثبران انسانهایی تنگدست هستند که در این صورت مال این افراد تنگ دست را به غیر حق بلکه به باطل چپاول کرده است.
لذا برادرانم را نصیحت میکنم اگر به مرگ یکی از خویشاوندان یا دوستانشان مبتلا شدند تحمل کنند، صبر و شکیبایی پیشه سازند و سخن صابران بگویند: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ، اللَّهُمَّ أْجُرْنِي فِي مُصِيبَتِي ، وَأَخْلِفْ لِي خَيْرًا مِنْهَا» : (ما از آنِ الله هستیم و به سوی او باز میگردیم، بارالها در مقابل مصیبتم به من اجر بده و بهتر از آن را برایم جایگزین بنما).
ابوسلمه J شوهر ام سلمه È از دنیا رفت در حالی که ام سلمه È وی را بسیار زیاد دوست میداشت. وی از پیامبر ﷺ شنیده بود که هر کس به مصیبتی مبتلا شود و و این دعا را بگوید الله À در مقابل مصیبتش به او اجر داده و بهتر از آن را برایش جایگزین مینماید: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ، اللَّهُمَّ أْجُرْنِي فِي مُصِيبَتِي ، وَأَخْلِفْ لِي خَيْرًا مِنْهَا».
وقتی ابوسلمه J از دنیا رفت گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ، اللَّهُمَّ أْجُرْنِي فِي مُصِيبَتِي ، وَأَخْلِفْ لِي خَيْرًا مِنْهَا» اما با خودش میگفت: چه کسی از ابوسلمه بهتر است؟ یعنی: با خودش فکر میکرد کسی که برایم جایگزین میشود و بهتر است کیست؟ زیرا وی ایمان داشت به این که سخن پیامبر ﷺ حق است و ناگزیر الله À بهتر از ابوسلمه J را برایش جایگزین میکند اما میگفت: این شخص دیگر کیست؟ زمانی که عدهاش تمام شد پیامبر ﷺ با وی ازدواج نمود که بدون شک ایشان برایش بهتر از ابوسلمه بود.
همچنین الله À دعای پیامبرش ﷺ را اجابت کرد هنگامی که بر ابوسلمه J وارد شد در حالی که چشمش باز مانده و از دنیا رفته بود. چشمش را دید که بازمانده لذا آن را بست و فرمود: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِأَبِي سَلَمَةَ ، وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ فِي الْمَهْدِيِّينَ ، وَاخْلُفْهُ فِي عَقِبِهِ فِي الْغَابِرِينَ ، وَاغْفِرْ لَنَا وَلَهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ ، وَافْسَحْ لَهُ فِي قَبْرِهِ وَنَوِّرْ لَهُ فِيهِ» : (بارالها ابوسلمه را بیامرز، درجهاش را نزد هدایت شدگان بالا ببر، برای بازماندگانش جایگزین قرار بده، ای پروردگار جهانیان ما و او را ببخش و بیامرز، قبرش را برایش بگستران و نورانی بگردان). شش دعا که اگر با همهی دنیا وزن شود اینها سنگینی میکند. مقداری از آن که در دنیا مشاهده شد را دانستیم که فرمود: (برای بازماندگانش جایگزین قرار بده) زیرا کسی که جایگزین وی شد رسول الله ﷺ بود که با ام سلمه È ازدواج کرد و عمر فرزند ابوسلمه J و خواهرش ربیبه و پیزادهی پیامبر ﷺ شدند اما دعاهای دیگر غیبی هستند که امیدواریم همانگونه که الله À آنچه مشاهده شد را اجابت نمود آنها را نیز اجابت کند.
در نتیجه برادرانم را به خاطر ادای حق الله À نصیحت میکنم که این آداب و رسومی که از روش سلف صالح نیست را ترک کنند. حال آن که -سوگند به الله- که سلف صالح در طلب تقرب جستن به سوی الله À و سود رساندن به میت از ما بهتر بودند اما هرگز این کار را انجام ندادهاند. همچنین علمای ما از حنابله و شافعیه -چه بسا دیگران نیز چنین باشند- تصریح نمودهاند که اجتماع برای تعزیه از جمله بدعتها است و بعضی از آنان تصریح به بدعت بودن نکرده اما گفتهاند مکروه است. اگر خواستید به کتب علما پیرامون این مسئله مراجعه کنید تا برایتان آشکار گردد. از الله À درخواست میکنم ما را به صراط مستقیم هدایت کند و ما را برای پیمودن منهج پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار موفق گرداند.