(۳۲۸۰) سوال: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته و بعد، در یکی از کتابها خواندم که انسان وقتی بمیرد و غسل دهنده بر او وارد شود چنان فریادی میزند که همهی مخلوقات به غیر از جن و انس آن را میشنوند و وقتی عمامهاش را سرش درآورد چنان فریادی میزند که همهی مخلوقات به غیر از جن و انس آن را میشنوند و علت آن این است که جسمش توان و طاقت این را ندارد که کسی به آن دست بزند؛ شیخ بزرگوار آیا این قول صحیح است؟ ما را مستفید نمایید، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به شما اجر دهد.
جواب:
این قول صحیح نیست و نه در کتاب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و نه در سنت رسولش صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم اصلی ندارد و چیزی که ثابت است روایت براء بن عازب رَضِيَاللهُعَنْهُ است که میگوید: خرجنا مع رسولِ اللهِ -صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّم- في جِنازةِ رجلٍ من الأنصارِ، فانتَهينا إلى القبرِ ولمَّا يُلحَد، فجلسَ رسولُ اللهِ -صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّم- وجلسنا حولَه، كأنَّما على رُءوسنا الطَّيرُ، وفي يدِه عُودٌ ينكتُ بهِ في الأرضِ، فرفعَ رأسَه فقالَ: «استَعِيذُوا باللهِ من عذابِ القبرِ» مرَّتَينِ أو ثلاثًا، زادَ في حديثِ جريرٍ «هاهُنا» وقالَ: «وإنَّه لَيَسمعُ خفقَ نعالِهم إذا ولَّوا مُدبِرينَ حين يُقالُ لهُ: يا هذا، مَن ربُّك؟ وما دِينُك؟ ومَن نبيُّك؟ » قالَ هنَّادٌ -أحد رواة الحديث-: قالَ: «ويأتيهِ ملكانِ، فيُجلِسانِه فيقولانِ لهُ: مَن ربُّك؟ فيقولُ: ربِّيَ اللهُ. فيقولانِ لهُ: ما دِينُك؟ فيقولُ: دينيَ الإسلامُ. فيقولانِ لهُ: ما هذا الرجلُ الذي بُعث فيكم؟ » قالَ: «فيقولُ: هو رسولُ اللهِ -صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّم-، فيقولانِ: وما يُدريك؟ فيقولُ: قرأتُ كِتابَ اللهِ فآمنتُ بهِ وصدَّقتُ. «زادَ في حديثِ جريرٍ» فذلك قولُ اللهِ عزَّ وجلَّ: ﴿يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا﴾ [إبراهيم: ٢٧]… الآيةَ -ثم اتَّفقا- قالَ: «فيُنادي مُنادٍ من السَّماءِ: أن قد صدقَ عبدي، فأفرشوهُ من الجنَّةِ، وافتحوا لهُ بابًا إلى الجنَّةِ، وألبسوهُ من الجنَّةِ» قالَ: «فيأتيهِ من رَوْحِها وطِيبها» قالَ: «ويُفتحُ لهُ فيها مدَّ بصرِه» قالَ: «وإنَّ الكافرَ» فذكرَ موتَه قالَ: «وتُعادُ روحُه في جسدِه، ويأتيهِ ملكانِ فيُجلِسانِه فيقولانِ لهُ: مَن ربُّك؟ فيقولُ: هاهْ هاهْ، لا أدري، فيقولانِ لهُ: ما دِينُك؟ فيقولُ: هاهْ هاهْ، لا أدري، فيقولانِ: ما هذا الرجلُ الذي بُعث فيكم؟ فيقولُ: هاهْ هاهْ، لا أدري، فيُنادي مُنادٍ من السَّماءِ: أن كذبَ، فأفرشوهُ من النَّارِ، وألبسوهُ من النَّارِ، وافتحوا لهُ بابًا إلى النَّارِ» قالَ: «فيأتيهِ من حرِّها وسَمُومِها» قالَ: «ويُضيَّقُ عليهِ قبرُه حتَّى تختلفَ فيهِ أضلاعُه» زادَ في حديثِ جريرٍ قالَ: «ثم يُقيَّضُ لهُ أعمى أبكمُ، معهُ مِرزبةٌ من حديدٍ، لو ضُرب بها جبلٌ لصارَ تُرابًا» قالَ: «فيضربُه بها ضربةً يسمعُها ما بينَ المشرقِ والمغرِبِ إلَّا الثَّقَلَينِ، فيصيرُ تُرابًا» قالَ: «ثم تُعادُ فيهِ الرُّوحُ»[۱] : (براي تشييع جنازهی مردی از انصار، همراه با رسولالله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم رفتيم و وقتی به قبر رسيديم و مردم مشغول حفر لحد بودند، رسولالله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم نشست و ما گرد او نشستیم، انگار پرندگان بالای سر ما نشستهاند (یعنی بیحركت به سخنان رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم گوش میدادیم) و چوب كوچكی در دست داشت که آن را در زمين فرو میبرد پس سرش را بالا آورد و -دو یا سه مرتبه- فرمود: (از عذاب قبر به الله پناه ببرید)، و در حدیث جریر «اینجا» اضافه شده است و فرمودند: «و او صدای کفش پای آنها را میشنود وقتی از او جدا میشوند، هنگامیکه به او گفته میشود: ای فلانی، پروردگارت کیست و دینت چیست و پیامبر تو کیست؟ » هناد -یکی از راویان حدیث- میگوید: فرمودند: «و دو فرشته نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: پرودگارت کیست؟ پس میگوید: پروردگارم الله است، آنگاه به او میگویند: دینت چیست؟ پس میگوید: دین من اسلام است، آنگاه به او میگویند: آن مردی که بر شما مبعوث شد چه کسی است؟ » فرمودند: «پس میگوید: او رسولالله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم است، آنگاه میگویند: سبب اقرار تو به آنها چیست؟ پس میگوید: کتاب الله را خواندم و به آن ایمان آوردم و آن را تصدیق کردم» و در حدیث جریر اضافه شده: و این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است: {يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا} [ابراهیم: ۲۷]: (الله کسانی را که ایمان آوردند، پایدار -و ثابتقدم- میدارد..) -سپس هر دو (یعنی راویان حدیث در روایتشان) اتفاق نمودند- فرمود: «پس منادی از آسمان ندا میزند: که بندهی من راست میگوید، پس از بهشت برای او فرش کنید و دری از بهشت بر روی او باز کنید و از لباسهای بهشت بر تن او کنید» فرمودند: «آنگاه از نسیم و بوی بهشتی به مشامش میرسد» فرمودند: «و قبرش تا آنجا که میتواند ببیند وسعت پیدا میکند» فرمودند: «و همانا کافر» مرگش را یاد کردند و فرمودند: «و روحش به جسدش برمیگردد و دو ملک نزد او میآیند و او را مینشانند و به او میگویند: پرودگارت کیست؟ آنگاه میگوید: هاه هاه نمیدانم، پس به او میگویند: دینت چیست؟ آنگاه میگوید: هاه هاه نمیدانم، پس به او میگویند: آن مردی که در میان شما مبعوث شد کیست؟ آنگاه میگوید: هاه هاه نمیدانم، پس منادی از آسمان ندا میزند که: دروغ میگوید، پس برای او از جهنم فرش کنید، از لباسهای جهنم بر تن او کنید و دری از جهنم بر او باز کنید» فرمودند: «پس از گرمی و باد سوزان دوزخ به او میرسد» فرمودند: «و قبرش چنان بر او تنگ میشود که پهلوهایش در هم فرو میرود» در حدیث جریر اضافه شده است که فرمودند: «پس بر او کور و لالی مسلط میشود که چکشی آهنی با خود دارد که اگر آن را به کوهی بزند کوه به خاک تبدیل میشود» فرمودند: «پس او را با آن ضربهای میزند که از مشرق تا مغرب همه آن را میشنوند به جز جن و انس و آنگاه به خاک تبدیل میشود» فرمودند: «سپس روح در آن برمیگردد»).
و در این حدیث اثبات عذاب قبر است که ظاهر قرآن و صریح سنت بر آن دلالت دارد و اجماع مسلمانان در نمازهایشان بر آن است.
لذا در قرآن، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ درباره آل فرعون میفرماید: {النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ} [غافر: ٤٦]: (آتش که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند و روزی که قیامت بر پا میشود (گفته میشود:) «آل فرعون را در سختترین عذاب وارد کنید») و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ} [الأنعام: ۹۳]: (و اگر ببینی هنگامی که ستمکاران در سکرات مرگ فرو رفتهاند و ملائکهی (قبض روح) دستها را گشوده (و به آنان میگویند:) «جانهایتان را بیرون آورید! امروز عذاب خفتباری در برابر آنچه ناحق بر الله میگفتید، و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، خواهید دید») پس فرمودهاش اليوم (امروز)، الف و لام در آن برای عهد حضوری است، یعنی: این روزی که در آن در سکرات مرگ هستند و این دلیل واضحی بر اثبات عذاب قبر است. و فرمودهی او تعالی: {وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ} [الأنفال: ٥٠]: (و اگر ببینی هنگامیکه ملائکهی (مرگ) جان کافران را میگیرند، به صورت و پشت آنها میزنند).
اما سنت که دراینباره به تواتر رسیده است و مسلمانان همگی در نمازشان میگویند: «أعوذ بالله من عذاب جهنم، و من عذاب القبر، و من فتنة المحيا والممات، و من فتنة المسيح الدجال» : (بارالها؛ از عذاب جهنم و از عذاب قبر و از فتنه و بلای زمان زندگی و مرگ و از فتنهی مسیح دجال به تو پناه میبرم)؛ پس عذاب قبر با دلالت قرآن و سنت ثابت است و شکی در آن نیست.
و برای همین واجب است بر شخص که برحذر از چیزی باشد که باعث عذاب قبر شود. پس در صحیحین از حدیث ابن عباس رَضِيَاللهُعَنْهُمَا است که میگوید: «مرَّ النَّبيُّ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم على قبرينِ فقال: إنَّهما ليُعذَّبانِ وما يُعذَّبانِ في كبيرٍ، أما أحدهما فكان لا يستتر من البول وأما الآخر فكان يَمْشِي بالنَّمِيمَةِ»، ثم أخذ جريدة رطبة فشقها نصفين، فغرس في كل قبر واحدة، فقالوا: يا رَسولَ اللَّهِ، لِمَ فَعَلْتَ هذا؟ قال: «لعلَّه يُخفَّفُ عنهما العذابُ ما لم ييبَسا»[۲]: (رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم بر دو قبر گذر نمود و فرمودند: صاحبان این دو قبر گرفتار عذاب میباشند ولی بخاطر امری بزرگ عذاب نمیشوند اما یکی از آنها خودش را از آلودگی ادرار باز نمیداشت و دیگری سخنچینی میکرد سپس شاخهی تَر از درخت نخلی را برداشت و آن را شکافت و به دو قسمت نمود و هر قسمت را روی یکی از آن دو قبر گذاشت، (اصحاب) گفتند: ای رسول الله، برای چه چنین کردی؟ فرمودند: امید است تا زمانی که این دو شاخه خشک نشدند (و تَر هستند) عذاب آنان را تخفیف داده شود).
من به همین مناسبت دوست دارم که متذکر شوم قومی را که با استدلال به این حدیث بر قبرهای بستگان خویش مقداری از شاخههای تَر میگذارند درحالی که دلالتی در حدیث بر آن نیست؛ زیرا رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم بر قبر هر میتی آن را نمیگذاشت و فقط بر قبر این دو شخصی گذاشت که عذاب میشدند، پس آیا تو ای انسان به نظرت بر قبر کسی که این شاخه را گذاشتی در قبرش عذاب میشود؟ همانا تو اگر نظرت این باشد پس قطعا به او ظن بد بردهای و ظن بد بردن به مسلمان چنانچه ظاهرش عدالت و استقامت بر طریق حق باشد، حرام است و بر همین اساس گذاشتن این شاخههای تَر بر قبرها مخالف سنت است و تهمتی به میت است به اینکه عذاب میشود، از الله عافیت میخواهیم.
[۱] سنن أبوداود: كتاب السنة، باب في المسألة في القبر وعذاب القبر، شماره (٤٧٥٣) و أحمد شماره (١٨٦١٤) (طبعة الرسالة).
[۲] صحیح بخاري: كتاب الوضوء، باب ما جاء في غسل البول، شماره (٢١٨) و مسلم: كتاب الطهارة، باب الدليل على نحاسة البول و وجوب الاستبراء منه، شماره (٢٩٢).