(۲۸۷۶) سوال: امام مسجد بر زبانش قسم بر پیامبر ﷺ جارری است مثلا میگوید: بفرما به پیامبر قسم یا بنشین به پیامبر قسم یا این کار انجام بده و… همچنین بعد از نماز به صورت جماعی دعا میکند و دعا را با فاتحه به پایان میرساند و در نماز مقید به سنت نیست مانند قرار دادن دست رات بر چپ همچنین بالا بردن دو دست هنگام رفتن و بالا آمدن از رکوع؛ آیا نماز پشت سر او درست است؟
جواب:
قول درست از اقوال اهل علم این است که نماز پست سر شخص گناهکار هنگامی که گناهش به حد کفر نرسد درست است اما هر چقدر امام تقوایش بیشتر باشد نماز پشت سرش بهتر است.
آنچه از این امام ذکر نمودی اگر آنگونه است که گفتی بر مسؤولین امامان و مساجد واجب است که کسی دیگر را جای وی قرار دهند مگر اینکه به نزد الله À توبه کند زیرا این امام به پیامبر ﷺ قسم میخورد در حالی که قسم خوردن به پیامبر ﷺ حرام است بلکه نوعی از شرک است به دلیل فرمودهی رسول الله ﷺ: «من کان حالفا فلیحلف بالله أو لیصمت»[۱](کسی که قسم میخورد یا به الله قسم بخورد یا سکوت کند) همچنین فرمودهی ایشان ﷺ: «من حلف بغیر الله فقد کفر أو أشرک»[۲](کسی که به غیر از الله قسم بخورد مرتکب کفر یا شرک شده است).
قطعا پیامبر ﷺ راضی نمیشود که امتش در او غلو کنند تا جاییکه همانطور که به الله À قسم میخورند به او نیز قسم بخورند بلکه هر کسی به پیامبر ﷺ قسم بخورد در حالیکه اعتقاد داشته باشد که برای پیامبر ﷺ نصیبی از ربوبیت، تصرف در کون و مالک نفع و ضرر است این شخص مشرک به شر ک اکبر و از دین خارج شده است؛ زیرا پیامبر ﷺ برای هیچ کسی مالک نفع و ضرر نیست همانطور که الله À به او امر میکند: { قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا * قُلْ إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا }[جن: ۲۱-۲۲](بگو: بیگمان من نمیتوانم به شما زیانی برسانم و نه خیر و سودی برسانم * (ای پیامبر!) بگو: «هیچکس مرا از (کیفر) الله پناه نخواهد داد و غیر از او هرگز پشت و پناهی نخواهم یافت) و همانطور که برای دیگران مالک نیست برای نیز مالک نیست چنانچه الله À میفرماید: {قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ}[انعام: ۵۰](بگو: من نمیگویم خزاین الله نزد من است و غیب نمیدانم و به شما نمیگویم من فرشته هستم)، {قُل لَّا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}[اعراف: ۱۸۸]( بگو: من مالک سود وزیان خویشتن نیستم مگر آنچه را الله بخواهد واگر غیب میدانستم خیر (وسود) بسیاری (برای خود) فراهم میساختم وهیج بدی (وزیانی) به من نمی رسید من (کسی) نیستم جز بیم دهنده وبشارت دهندهای برای گروهی که ایمان دارند).
کسی که میخواهد پیامبر ﷺ را تعظیم کند او را با آنچه به آن راهنمایی نموده تعظیم کند و این به وسیلهی تعظیم سنتش و تبعیت در ظاهر و باطن از ایشان همچنین محبت او بیشتر از خود، فرزند، پدر و مادر و همهی مردم است.
اما اینکه این امام دست راستش را بر دست چپ قرار نمیدهد در این کار با سنت مخالفت نموده است زیرا سنت ثابت از رسول الله ﷺ این است که ایشان دست راست را بر دست چپ قرار میدادند همانطور که در صحیح بخاری از حدیث سهل بن سعد J ثابت است که میگوید: «کان الناس یؤمرون أن یضع الرجل یده الیمنی علی ذراعه الیسری فی الصلاة»[۳](مردم امر میشدند که شخص دست راستش را بر ساق دستش چپش در نماز قرار دهد) لذا برای انسان مشروع است که در حالت قیام قبل و بعد از رکوع دست راست را بر دست چپش قرار دهد و بهترین محل برای قرار دادن دو دست سینه است این بهترین روایت از رسول الله ﷺ است که دو دست بر روی سینه باشد.
اما اینکه دستانش را هنگام رکوع بالا نمیبرد خلاف سنت است زیرا در صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابن عمرÇ وارد شده که پیامبر ﷺ: «کان یرفع یدیه إذا کبر للصلاة، و إذا کبر للرکوع، و إذا رفع رأسه من الرکوع»[۴](هنگامی که برای نماز، رکوع و بالا آمدن از رکوع تکبیر میگفت دستانش را بالا میبرد) همچنین از او به صحت رسیده که هنگامی که از تشهد اول بالا میآمد دستانش را بالا میبرد لذا رویگردانی از سنت رسول الله ﷺ به خاطر قول دیگران هر کسی که باشد شایسته نیست.
اما اینکه بعد از نماز دعای دسته جمعی میخواند از جمله بدعتهایی است که نه از پیامبر ﷺ و نه از صحابه Æ وارد نشده است و برای نمازگزاران مشروع است که بعد از نماز هر کدام به تنهایی الله À را ذکر کنند همانطور که از رسول الله ﷺ وارد شده و اینکه به صورت جهری باشد چنانچه در صحیح بخاری از حدیث ابن عباس Ç آمده: «کان رفع الصوت بالذکر حین ینصرف الناس من المکتوبة علی عهد النبی ﷺ»[۵](بالا بردن صدا هنگامی که مردم از نماز فرض فارغ میشدند در عهد پیامبر ﷺ بود).
[۱] بخاری: کتاب الشهادات، باب کیف یستحلف، شمارهی (۲۶۷۹)، و مسلم: کتاب الإیمان، باب النهی عن الحلف بغیر الله، شمارهی (۱۶۴۶).
[۲] أحمد: (۲/۱۲۵)، أبوداود: کتاب الأیمان و النذور، باب فی الکراهیة الحلف بالآباء، شمارهی (۳۲۵۱)، ترمذی: کتاب النذور و الأیمان، باب ما جاء فی کراهیة الحلف بغیر الله، شمارهی (۱۵۳۵).
[۳] تخریج آن گذشت.
[۴] أحمد: (۵/۵۳) ، أبوداود: کتاب الصلاة، باب من ذکر أنه یرفع یدیه إذا قام من الثنتین، شمارهی (۷۴۵)، والنسائی، والنسائی، کتاب الإفتتاح، رفع الیدین للرکوع حذاء فروع الأذنین، شمارهی (۱۰۲۴).
[۵] تخریج آن گذشت.