سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

اسما و صفات

۵۰ – تقسیم اهل سنت در مدارس به این دو گروه: مدرسه‌ی ابن تیمیه و شاگردانش، و مدرسه‌ی اشاعره و ماتریدیه

واضح است که بین این دو مدرسه اختلاف آشکاری در منهج، در مسائلی که مربوط به أسماء و صفات الله می‌شود، وجود دارد. معلمان مدرسه‌ی اولی چنین مقرر کرده‌اند که در نصوصی که متعلق به أسماء و صفات الله است، ابقای آنها بر ظاهرشان واجب است و همراه با آن، آنچه از تمثیل یا بیان چگونگی  را که واجب است از الله تعالی نفی شود، نفی می‌کنند. اما معلمان مدرسه‌ی دومی واجب می‌دانند که باید در نصوصی که به أسماء و صفات الله تعلق دارند، از معنای ظاهری خارج شد.

ادامه مطلب …

۵۱ – عقیده‌ی اهل سنت و جماعت در مورد اسماء و صفات الله و فرق بین اسم و صفت

عقیده‌ی اهل سنت و جماعت در مورد اسماء و صفات الله این است که هر آنچه از اسماء و صفات را که الله برای خود اثبات کرده، بدون تحریف و تعطیل و تعیین چگونگی و بدون تمثیل، اثبات می‌کنند. فرق بین اسم و صفت در این است که اسم: هر چیزی است که الله خود را بدان نامیده، و صفت: هر چیزی است که الله خود را بدان توصیف نموده است، و فرق بین این دو کاملا واضح است.

ادامه مطلب …

۵۲ – آیا اسماء الله تعالی محصور هستند؟

اسم‌های الله تعالی محصور در عدد معینی نیستند. دلیل آن، فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیح است که فرمود: «پروردگارا، من بنده‌ی تو، و پسر بنده‌ی تو، و پسر کنیز تو هستم»، تا آنجا که فرمود: «از تو به وسیله‌ی هر اسمی که متعلق به توست، خود را به آن نامیده‌ای، یا در کتابت نازل کرده‌ای، یا کسی از مخلوقاتت را به آن آگاه نموده‌ای، یا در علم غیبی که نزد خودت است، آن را برای خود برگزیده‌ای، می‌خواهم...» و آنچه که الله در علم غیب برای خود برگزیده است، امکان آگاهی یافتن به آن وجود ندارد، و هر چیزی که معلوم نباشد، محصور نیست.

ادامه مطلب …

۵۳ – اقسام صفات الله تعالی به اعتبار لزومشان با ذات مقدس او تعالی و عدم لزومشان

صفات الله تعالی به اعتبار لزومشان با ذات مقدس ایشان و عدم لزومشان، به سه نوع تقسیم می‌شوند: نوع اول: صفات ذاتی. نوع دوم: صفات فعلی. نوع سوم: صفات ذاتی و فعلی، به هر دو اعتبار.

ادامه مطلب …

۵۴ – علوّ الله تعالی. و کسی که می‌گوید: او سبحانه و تعالی در هیچ یک از جهت‌های ششگانه نیست بلکه در قلب بنده‌ی مومن است.

مذهب سلف رضوان الله علیهم این است که او تعالی با ذات خود، در جهت بالای بندگانش است، و او تعالی فرموده است: «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» (یعنی: پس اگر در چیزی اختلاف نمودید، آن را به الله و رسولش ارجاع دهید، اگر که به الله و روز آخرت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام‌تر است).

ادامه مطلب …

۵۵ – آیا الله همه جا هست؟

از شیخ رحمه الله در مورد سخن برخی مردم سوال شد که وقتی از آنها پرسیده شود: «الله کجاست؟»، می‌گوید: «الله همه جاست»، یا اینکه «موجود است». آیا این جواب به طور عمومی، صحیح است؟

ادامه مطلب …

۵۶ – حقیقت معیّت الله سبحانه و تعالی با بندگانش

حقیقت معیّت – همراهی – به معنای اختلاط نیست، و به همین خاطر عرب می‌گوید: «هر چه می‌رویم، ماه نیز با ماست»، با اینکه ماه در آسمان است، و هیچ کس از این سخن، چنین برداشت نمی‌کند که ماه در زمین است. پس الله عز و جل بزرگ‌تر و جلیل‌تر است. بنا بر این، او با اینکه در آسمان و بر عرش خود قرار گرفته، همراه مخلوقات است و ممکن نیست با مخلوقاتش اختلاط پیدا کند.

ادامه مطلب …

۵۷ – استوای الله بر عرش

تفسیر استواء الله تعالی بر عرش خود، با قرار گرفتن بر بالای عرش به گونه‌ای که شایسته‌ی اوست، تفسیر سلف صالح است. امام مفسرین، ابن جریر طبری رحمه الله در تفسیر خود می‌گوید: «از معانی استواء، علوّ و ارتفاع است. مثل این سخن: استوی فلان علی سریره، یعنی بر آن قرار گرفت»، و همچنین در تفسیر این فرموده‌ی الله تعالی: «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» (یعنی: رحمان – الله – بر عرشش قرار گرفت)، می‌گوید: «او جلّ ذکره می‌گوید: الله بر عرشش مرتفع شده و قرار گرفت».

ادامه مطلب …

۵۸ – شخصی که می‌گوید: الله تعالی بر عرشش به روشی رمزی استوا کرده

اگر چنین شخصی در این سخن به خوبی تامل کند در می‌یابد که در قرآنِ مبین چیزی که دارای معانی رمزی باشد، وجود ندارد. زیرا رموز مخالف با روشن بودن قرآن کریم و از دلالت‌های آن به دور است. چگونه می‌شود قرآن، رمزی باشد در حالی که الله تعالی می‌فرماید: {وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى}، (یعنی: و قرآن را بر تو نازل کردیم که بیان کننده‌ی همه چیز، و هدایت است).

ادامه مطلب …

۵۹ – منظور از اینکه استوای الله «علوّی بر عرش است که خاص به اوست آن گونه که لایق جلالت و عظمتش باشد» چیست؟

منظور علُوّی خاص بر عرش است، نه علِوّ عامی که شامل همه‌ی مخلوقات می‌شود. به همین خاطر درست نیست بگوییم که بر مخلوقات یا بر آسمان یا بر زمین قرار گرفت، گر چه او بالای همه‌ی اینهاست، و چنین می‌گوییم که او بالای همه‌ی مخلوقات است. بالای آسمان و زمین و غیره است. اما در مورد عرش می‌گوییم: الله تعالی بر بالای عرش و بر آن قرار گرفته است. استواء، خاص‌تر از مطلق علوّ است، و به همین خاطر قرار گرفتن الله تعالی بر عرشش از صفات فعلی است که متعلق به مشیئت و اراده‌ی او تعالی است، که بر خلاف علوّ است. زیرا علوّ، از صفات ذاتی او تعالی است که به هیچ وجه از او جدا نمی‌شود.

ادامه مطلب …

۶۰ – در مورد حدیث: «اگر با طنابی به زمین هفتم می‌رسیدید، بر الله واقع می‌شد»

علما در مورد صحت این حدیث اختلاف دارند. کسانی که قائل به صحت این حدیث هستند، می‌گویند که معنی حدیث این است که اگر طنابی را به زمین هفتم بندازید بر الله واقع می‌شود، زیرا الله بر همه چیز احاطه دارد. همه چیز در قبضه‌ی الله سبحانه و تعالی است، و هیچ چیزی از الله تعالی غایب نیست، تا جایی که هفت آسمان و هفت زمین در کف دست الله تعالی است چنان که دانه‌ای خردَل در دست یکی از ماست.

ادامه مطلب …

۶۱ – منظور از معیّت در آیه‌ی ﴿وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾

می‌دانیم که الله بالای هر چیزی است و بر عرش خود قرار گرفته – استوا کرده – است. وقتی این فرموده‌ی او تعالی را شنیدیم: «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ»، (یعنی: و او با شماست هر جا که باشید)، امکان ندارد کسی آن را چنین بفهمد که او در زمین با ما همراه است. هیچ عاقلی چنین تصوری نمی‌کند چه برسد به مومن. اما او سبحانه و تعالی با ما همراه است در حالی که بر بالای عرشش بر بالای آسمان‌هاست.

ادامه مطلب …