چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۶۱۵۵) حکم وفای به نذر حج و عمره به جای والدین

(۶۱۵۵) سوال: قبل از آمدن به عربستان سعودی برای کار همیشه دعا می‌‌کردم که الله À آمدنم را به آنجا میسر کند تا اینکه از ادای فریضه‌‌ی حج و زیارت مسجد رسول الله ﷺ بهره‌‌مند شوم و نذر نمودم که اگر الله À بر من منت گذاشت پدر و مادرم را به حج بیاورم و بعد از اینکه خواسته‌‌ام الحمدلله محقق شد؛ فریضه‌‌ی حج را در سال اول ادا کردم و در سال دوم تصمیم گرفتم که به نذر خود به نسبت پدرم وفا کنم، لذا برای آمدنش با هزینه‌‌ی خودم درخواست نمودم اما خبر رسید که فوت نموده است، بنابراین در آن سال به جای او حج را ادا کردم اما به نسبت مادرم چندین بار عمره انجام دادم و ثوابش را به او بخشیدم؛ آیا این کار من وفای به نذر به نسبت پدر و مادرم محسوب می‌‌شود؟ آیا عمره به جای ادای حج کفایت می‌‌کند؟ اگر کفایت نمی‌‌کند آیا کافی است که خودم به جای او حج را ادا کنم یا اینکه مادامی که توانایی دارد خود باید حج را ادا کند؟

جواب:

به نسبت پدرت واجب را ادا نمودی، زیرا هنگامی که به خاطر مرگش نتواسته حج را ادا کند به جای او حج را ادا نمودی و این‌‌گونه واجب خود را ادا کردی و الله À را بر آن شکر گزار باش! اما به نسبت مادرت باید خودش حج را ادا کند مگر اینکه به خاطری بیماری که امید به خوب شدن او نمی‌‌رود یا وفات، از ادای حج معذور باشد که به جای او حج را ادا کنی. بعد از این تو و تمام کسانی که این برنامه را می‌‌شنوند نصیحت می‌‌کنم که نذر نکنند، زیرا رسول الله ﷺ از آن نهی نموده و می‌‌فرماید: «إنه لا یأتي بخير»[۱]: (خیری را نمی‌‌آورد) و هرگاه الله À به تو نعمتی بخشید وظیفه‌‌ی تو در مقابل این نعمت شکر الله À است نه اینکه خود را به نذرهایی ملزم کنی که در رهایی از آن به سر می‌‌بری سپس بعد از آن چه بسا نتوانی به نذر خود وفا کنی همچنین چه بسا در وفای به نذر سهل انگاری کنی و سهل انگاری در وفای به نذر سبب قرار گرفتن نفاق در قلب می‌‌شود، همان‌‌طور که الله À می‌‌فرماید: {وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِينَ * فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوا وَّهُم مُّعْرِضُونَ * فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}[التوبة: ۷۵-۷۶]: (بعضی از آنها با الله (عهد و) پیمان بستند که: اگر (الله) از فضل خود (نصیبی) به ما دهد قطعاً صدقه (وزکات) خواهیم داد و از نیکوکاران خواهیم بود *  پس چون (الله) از فضل خود به آنها (نصیبی) بخشید، به آن بخل ورزیده واعراض کنان روی گرداندند (وسر پیچی کردند) *  پس (این عمل) نفاق را تا روزی که او (الله) را ملاقات کنند در دل‌‌هایشان بر قرار ساخت و این به (سبب) آنچه که با الله وعده کرده بودند؛ خلاف نمودند (وعهد شکنی کردند) وبه (سبب) آنکه دروغ می‌گفتند).

در هر حال من برادران مسلمان خود را نصیحت نموده و آنها را از نذر نمودن بر حذر می‌‌دارم و می‌‌گویم: شایسته‌‌ی انسان نیست که نذر کند بلکه حکم نذر بین کراهت و حرمت است؛ چون اول: واقع شدن در آن چیزی بوده که رسول الله ﷺ از آن نهی نموده و دوم: برخی از مردم گمان می‌‌کنند اگر نذر نکنند از جانب الله À آنچه می‌‌خواهند محقق نمی‌‌شود و این چه بسا بد گمانی به نسبت الله À همچنین باور بد به نسبت او باشد و اینکه الله À بر تو منت نمی‌‌گذارد مگر هنگامی که برای او مژدگانی قرار دهی و این بدون شک باور بدی است. سوم: انسان خود را به امری ملزم می‌‌کند که در رهایی از آن به سر می‌‌برد. چهارم: بسیاری از نذرکنندگان بعد از اینکه آنچه نذر خود را به آن معلق نموده میسر شد در وفای به آن سستی نموده و خود را در معرض تهدید سختی که ذکر نمودیم قرار می‌‌دهند. پنجم: نذرکنندگان را در حالی می‌‌بینی که هرگاه آنچه نذر خود را به آن معلق نموده حاصل شد دنبال علما می‌‌گردند شاید برای خود مجوزی برای رهایی از آن پیدا کنند و معلوم است که دنبال رخصت‌‌ها (آسانی) بودن همان‌‌طور که اهل علم می‌‌گویند فسق است هر چند که متأسفانه برخی از مردم در آن واقع می‌‌شوند. هرگاه از عالمی طلب فتوا نمود و هنگام فتوا گرفتن باور دارد که آنچه این عالم می‌‌گوید شریعت بوده که به آن عمل می‌‌شود؛ او را می‌‌بینی در صورتی که آن فتوا بر خلاف هوا و هوس او باشد از عالمی دیگر سؤال می‌‌کند اگر به او موافق هوا و هوس او فتوا داد قبول می‌‌کند در غیر این صورت به نزد عالم سوم رفته و … اهل علم ذکر نموده هر کسی از عالمی طلب فتوا نمود که به قول او ملتزم است جایز نیست از کسی دیگر طلب فتوا کند، زیرا حاصل این کار بازیچه قرار دادن دین، تردد و عدم استقرار انسان بر یک قاعده‌‌ای که حرکت خود را به سوی الله À بر آن بنا کند می‌‌باشد. بله اگر عالمی تو را به فتوایی فتوا داد در حالی که تو از روی ضرورت از اوطلب فتوا نمودی چون اطراف خود عالمی مورد اعتمادتر از او نیافتی در این صورت می‌‌توانی هرگاه عالمی مورد اعتمادتر یافتی از او سؤال نموده و قول او را بگیری. اگر با قول مفتی اول مخالف بود، از این جهت که از اولی به خاطر ضرورت طلب فتوا نمودی همچنین اشکالی ندارد اگر از شخصی که به فتوای او اعتماد می‌‌شود طلب فتوا نمودی ولی برای تو علم جدید از عالمی دیگر بدون دخیل بودن حاصل شد، اشکالی ندارد به قول عالم دومی منتقل شوی بلکه برخی اوقات هرگاه برای تو آشکار شد دلیل با دومی بوده، بر تو واجب است منتقل شوی، زیرا در این حالت بر تو واجب بوده به قول عالم دومی برگردی، چون دلیل با او است.


[۱] تخریج آن گذشت.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: قبل مجيئي للعمل بالمملكة كنت دائما أدعو الله تعالى أن ييسر لي أمر المجيء إليها لأحظى بأداء فريضة الحج وزيارة مسجد رسول الله صلى الله عليه وسلم، ونذرت الله تعالى إن مَنَّ عليَّ بذلك أن آتي بوالدي ووالدتي للحج، وبعد أن حصل لي ما تمنيته والحمد الله أديت فريضة الحج في العام الأول، وفي العام الثاني عزمت على الوفاء بنذري بالنسبة لوالدي فأرسلت أطلب مجيئهما للحج على نفقتي، ولكن فوجئت بالرد أن والدي قد توفاه الله، فحججت عنه في ذلك العام، أما والدتي فقد اعتمرت عدة مرات واهبا ثوابها لها، فهل فعلي ذلك يُعتبَر وفاء بالنذر بالنسبة لأبي وكذلك أمي؟ هل يكفي الاعتمار لها عن الحج؟ وإن لم يكف فهل يجزئ أن أحج عنها بنفسي أم لا بد أن تحج هي بنفسها مادامت قادرة؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: أما بالنسبة لأبيك فإنك قد أديت الواجب؛ لأنه لما تعذر أن يحج بنفسه لموته حججت عنه، وبهذا قمت بما يجب عليك، احمد الله على ذلك، وأما بالنسبة لأمك فإنه لا بد أن تحج هي بنفسها، إلا أن يتعذر ذلك لمرض لا يُرجى برؤه، أو بموت، فتحج عنها أنت. وبعد هذا فإني أنصحك وجميع من يسمع هذا البرنامج بعدم النذر؛ فإن النبي صلى الله عليه وسلم نهى عن النذر وقال: «إنَّه لا يَأْتِي بِخَيْرِ»، وأنت إذا رزقك الله تعالى نعمة فإن وظيفتك في هذه النعمة أن تشكر الله عز وجل لا أن تلزم نفسك بنذور أنت في حلّ منها، ثم بعد ذلك ربما لا تستطيع الوفاء بالنذر، وربما تتهاون بالوفاء بالنذر، والتهاون في الوفاء بالنذر سبب لحصول النفاق في القلب؛ كما قال الله تعالى: ﴿وَمِنْهُم مَنْ عَهَدَ اللَّهَ لَبِنْ مَاتَنَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّلِحِينَ * فَلَمَّا ءاتهُم مِّن فَضْلِهِ يَخِلُواْ بِهِ، وَتَوَلَّوا وَهُم مُّعْرِضُونَ * فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُوا اللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴾ [التوبة: ٧٥-٧٧].

وعلى كل حال فإني أنصح إخواني المسلمين وأُحذِّرُهم أن يَنْذُروا، أقول: لا ينبغي للإنسان أن يَنْذُر، بل النذر دائر بين المكروه والمحرَّم؛ لأنه أولا: وقوع فيها عنه نهى النبي عليه الصلاة والسلام. ثانيا: أن بعض الناس يظن أنه إذا لم يَنْذُر لم يحصل له من الله تعالى ما يتمنى، وهذا قد يكون سوء ظن بالله -عز وجل- وسوء اعتقاد به وأن الله تعالى لا يمن عليك إلا إذا جعلت له جُعْلًا، وهذا لاشك أنه معتقد سيئ. وثالثًا: أن الإنسان يُلْزِمُ نفسه بأمر هو في حِلْ منه. ورابعا: أن كثيرًا من الناذرين بعد أن يحصل لهم ما علقوا النذر عليه تجدهم يتكاسلون فيعرضون أنفسهم لذلك الوعيد الشديد الذي ذكرناه قبل، وخامسا: أنك تجد الناذرين إذا حصل لهم ما علقوا النذر عليه يتتبعون العلماء لعلهم يجدون رخصة في التخلص منه، ومعلوم أن تتبع الرخص كما قال أهل العلم فسق، وإن كان مع الأسف قد وقع فيه بعض الناس، إذا استفتى عالماً وهو حين استفتائه له يعتقد أن ما يقوله هذا العالم هو الشرع الذي يسير عليه تجده إذا أفتاه بغير هواه ذهب يسأل عالماً آخر، فإن أفتاه بما يهواه وإلا ذهب إلى عالم ثالث وهكذا، وقد ذكر أهل العلم أن من استفتى عالما ملتزما بقوله فإنه لا يجوز له أن يستفتي آخر ؛ لما يحصل في ذلك من التلاعب بالدين وتذبذب الإنسان وعدم استقراره على قاعدة يبني عليها سيره إلى الله عز وجل، نعم لو أفتاك عالم بفتوى وأنت إنما استفتيته للضرورة حيث لم تجد حولك أحدًا أوثق منه في نفسك فلك حينئذ إذا وجدت عالما أوثق منه أن تسأله وأن تعدل إلى قوله إذا خالف قول المفتي الأول؛ لأنك إنما استفتيت الأول للضرورة، وكذلك أيضًا لا حَرَجَ عليك إذا استفتيت شخصا واثقا بفتواه ولكنه حصل لك علم جديد من عالم آخر بدون تسبب منك، فلا حَرَجَ عليك أن تنتقل إلى قول العالم الآخر، بل قد يجب عليك إذا تبيَّن لك أن الدليل مع الثاني، فإنه في هذه الحال يجب عليك أن ترجع إلى قول العالم الثاني لوجود الدليل معه.

مطالب مرتبط:

(۶۱۶۱) حکم خوردن از نذر ذبح شده

نذری که در آن ذبح کردن است به دو قسمت تقسیم می‌‌شود: به خاطر تقرب به سوی الله À باشد یعنی انسان به وسیله‌‌ی آن خود را به الله À نزدیک کند؛ از این نوع خورده نمی‌‌شود بلکه فقط به عنوان صدقه بین فقرا تقسیم می‌‌کند....

ادامه مطلب …

(۶۱۴۱) حکم نذر روزه در صورت بازگشت بیماری

اگر کامل شفا نیافته اما بیماری او کاهش یافته بر او واجب نیست به نذر خود وفا کند، زیرا شرط او محقق نشده است و زمانی که شرطش محقق نشود آنچه شرط بسته (نذر نموده) محقق نمی‌‌شود.....

ادامه مطلب …

(۶۱۱۳) موقف شریعت اسلامی پیرامون نذر

اگر منظور از نذر، نذر برای الله À باشد، در این مسئله تفصیل وجود دارد؛ اگر نذر عبادت باشد بر او واجب بوده به آن وفا کند چه نذر مطلق یا معلق به شرط باشد....

ادامه مطلب …

(۶۱۴۶) حکم ترک نذر روزه و جبران آن پس از سال‌ها

این مرد نذری معلق به شرط نموده و این شرط برای وی حاصل شده است و زمانی که شرط حاصل شود آنچه را شرط نموده واجب است انجام دهد....

ادامه مطلب …

(۶۱۱۶) صیغه‌‌ی نذری که بر انسان وفای به آن را واجب می‌‌کند چیست؟

برای نذر صیغه‌‌ی مشخصی وجود ندارد. بلکه هر گفتاری که دلالت بر ملزم شدن شخص به چیزی به خاطر الله À می‌‌دهد؛ نذر است....

ادامه مطلب …

(۶۱۲۴) حکم قسم‌ها، نذرها نمازهای فوت‌شده

به نسبت نذرها و قسم‌‌ها به دنبال آن‌‌ها باش و آنچه در آن شک نمودی بر تو لازم نیست. مثلا هنگامی که به خود گفتی: نمی‌‌دانم آیا ده قسم یا پنج قسم است؟ آن را پنج قسم قرار بده...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه