(۱۲۴۰) سوال: حدیثی از رسول اللهﷺ وجود دارد که عثمان بن حنیف رَضِيَاللهُعَنْهُ روایت میکند. حدیث چنین است: «شخص کوری نزد رسول اللهﷺ آمد و گفت: یا رسول الله، دعا کن که الله چشمانم را بینا نماید. فرمود: دعا کنم یا خیر؟ گفت: یا رسول الله، نابینا شدنم برایم سخت است. فرمود: پس برو وضو بگیر و سپس دو رکعت نماز بخوان. سپس بگو: اللّهم إني أسألك و أتوجّه إليك بنبيّنا محمّدﷺ نبيّ الرّحمة، يا محمّد إنّي أتوجه بك إلى ربّي فيقضي حاجتي و سپس حاجتت را بگو، و بعد بگو: پروردگارا او را شفیع کن».[۱] صحت این حدیث تا چه حد است؟
جواب:
علما در صحت این حدیث اختلاف دارند. برخی آن را رد کرده و گفتهاند که از رسول اللهﷺ به اثبات نرسیده است. برخی دیگر گفتهاند که این حدیث، صحیح است. حال به فرض اینکه صحیح باشد، در مورد توسط به ذات پیامبرﷺ نیست، بلکه از باب توسل به دعای ایشانﷺ است. اینکه رسول اللهﷺ به او دستور داد دو رکعت نماز بخواند، برای آسان شدن و آمادگی استجابت دعا و پذیرفته شدن شفاعت رسول اللهﷺ در حق او بود. چون هر چه ایمان در شخص بیشتر تحقق یابد، به شفاعت رسول اللهﷺ نزدیکتر میشود.
به همین خاطر نیز در حدیث میگوید: یا رسول الله، بعد میگوید: پروردگارا، من از تو میخواهم و به واسطهی پیامبرمان محمدﷺ که پیامبر رحمت است، به سوی تو رو میکنم، ای محمد من توسط تو به پروردگارم رو مینمایم. آنجا که میگوید: ای محمد، من توسط تو به پروردگارم رو مینمایم، پیامبرﷺ را خطاب قرار میدهد و این نشان میدهد که رسول اللهﷺ آنجا حضور داشتند و از رسول اللهﷺ خواست که او را شفاعت کند. سپس خودش از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میخواهد که شفاعت پیامبرﷺ را قبول نماید و میگوید: پروردگارا، او را شفیعم کن. پس این حدیث دلال بر توسل به ذات رسول اللهﷺ نمیکند.
در اینجا و به این مناسبت میگویم: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به وسیلهی دعا، دو نوع است:
یک: توسل جایز.
دو: توسل ممنوع.
توسل جایز چند نوع است:
اول: توسل به اسماء الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ.
دوم: توسل به صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ.
سوم: توسل شخص به ایمانی که به الله و رسولشﷺ دارد.
چهارم: توسل به اعمال صالح.
پنجم: توسل به الله با ذکر حال خود و نیازش به پروردگار.
ششم: توسل به الله به وسیلهی دعای کسی که امید به اجابت دعایش وجود دارد.
اما توسل به اسمهای الله با توسل جستن به یک اسم خاص از اسمهای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، یا توسل عام به اسماء الله است. در حدیث مشهور ابن مسعودJ چنین میآید: «پروردگارا، از تو میخواهم، به واسطهی هر اسمی که متعلق به توست، خود را به آن نامیدهای، یا در کتابت آن را نازل فرمودهای، یا آن را به یکی از بندگانت آموختهای، یا در علم غیبت آن را برای خود در نظر گرفتهای».[۲] این توسل به عموم اسماء الله است.
حال اگر دعا کننده بگوید: «اللهم إني أسألك أن تغفر لي فإنك أنت الغفور الرحيم»، یعنی: «پروردگارا، من از تو میخواهم که مرا مورد مغفرت قرار دهی، همانا تو غفور و رحیمی»، این توسل به اسم خاصی است که مناسب با دعایی که شخص میکند، آن را به کار میبرد. این توسط داخل در این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است: {وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا} [اعراف: ۱۸۰]: (و الله را اسمهایی نیکوست، پس او را با آن – اسمها – بخوان).
اما توسل به صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ هم به وسیلهی صفات معین است و هم به وسیلهی عمومِ صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ. میگویی: «اللهم إني أسألك بصفاتك العليا أن تغفر لي»، یعنی: «پروردگارا، من با توسل به صفات والایت از تو میخواهم که مرا مورد مغفرت قرار دهی». نیز میشود به صفات خاصی توسل نمود. مثل اینکه بگویی: «اللهم بعلمك الغيب، و قدرتك على الخلق، أحيني ما علمت الحياة خيرا لي، و توفني إذا علمت الوفاة خيرا لي»، یعنی: «پروردگارا، با علم غیبت و قدرتت بر خلق کردن، مرا زنده نگه دار تا وقتی که میدانی زندگی برایم بهتر است، و مرا بمیران آنگاه که میدانی مرگ برایم بهتر است»، که به وسیلهی علم و قدرت که دو صفت خاص هستند، به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ توسل میکنی.
توسل جستن به الله به وسیلهی ایمانی که به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و به پیامبرشﷺ دارد، مثل این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است که: {رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ} [آل عمران: ۱۹۳]: (پروردگارا، ما شنیدیم که ندا دهندهای ندای ایمان میدهد که به پروردگارتان ایمان بیاورید، پروردگارا پس گناهانمان را بیامرز و بدیهایمان را از بین ببر و ما را با نیکوکاران بمیران).
مثال توسل به عمل صالح، توسل آن سه نفری است که راه خروج از غار بر آنها بسته شد و هر کاری کردند، نتوانستند صخرهای که جلوی خروجشان از غار را گرفته بود، حرکت دهند. در این هنگام هر کدام از آنها به یکی از اعمال صالحشان توسل جستند. یکی به کمال نیکی به والدینش. دیگری به کمال عفتش و دیگری به کمال وفای به عهد توسل جستند که داستانش مشهور است.[۳]
مثال توسل جستن به حالی که شخص دعا کننده در آن قرار دارد، مثل اینکه بگوید: «اللهم إني فقير إليك، ذليل بين يديك»، یعنی: «پروردگارا من به تو محتاجم و در مقابل تو ذلیل ایستادهام» و امثال چنین دعاهایی. این سخن موسی که در قرآن میآید نیز از این جمله است: {رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ} [قصص: ۲۴]: (پروردگارا، من به هر خیری که برایم بفرستی، محتاجم).
مثال توسل به دعای کسی که امید اجابت دعایش میرود، توسل صحابه به دعای رسول اللهﷺ است. چنان که در حدیث انس میآید: «مردی روز جمعه وارد شد در حالی که رسول اللهﷺ در حال خطبه بودند. گفت: یا رسول الله! اموال از بین رفتند و راهها قطع گشتند. از الله بخواه که به ما باران دهد. رسول اللهﷺ دستانشان را بالا بردند و فرمودند: پروردگارا، به ما باران بده، پروردگارا به ما باران بده، پروردگارا به ما باران بده.
انس میگوید: قسم به الله که نه آسمان ابری بود و نه حتی تکه ابری وجود داشت و بین ما و سلع نه خانهای بود و نه ساختمانی. پس از پشت آن ابری مثل سپر بیرون آمد و وقتی به وسط آسمان رسید، پخش شد و رعد و برق زد و باران بارید. پیامبرﷺ در حالی از منبر پایین آمدند که آب باران از ریش ایشان میچکید. باران یک هفته طول کشید.
جمعهی بعدی آن شخص – یا شخصی دیگر – آمد و در حالی که رسول اللهﷺ خطبه میکردند، گفت: یا رسول الله، ساختمانها از بین رفتند و اموال غرق شدند. از الله بخواه که آن را متوقف نماید. رسول اللهﷺ دستان خود را بالا بردند و گفتند: پروردگارا، اطراف ما – باران را ببار – و نه بر ما و با دست خود به اطراف اشاره میکردند و به هر سمتی که اشاره میکردند، ابرها میرفتند و مردم در حالی از نماز جمعه به خانههای خود برگشتند که خورشید میتابید».[۴]
این نمونهای از توسل به دعای شخصی است که امید به اجابت دعایش میرود. همچنین در حدیث صحیحی از عمر رَضِيَاللهُعَنْهُ میآید که در هنگام طلب باران، گفت: «پروردگارا، ما به پیامبرت متوسل میشدیم و به ما باران میدادی. الان به عموی پیامبرت متوسل میشویم، پس به ما باران بده»[۵] و دعا کردند و الله به آنها باران داد. این انواع توسل جایز بود.
اما توسل ممنوع: این است که به چیزی توسل کنیم که وسیله و سببی برای رسیدن به مقصود نیست. مثل اینکه شخص به ذات پیامبرﷺ یا جاه ایشان توسل نماید. چرا که توسل به ذات یا جاه ایشان ﷺ سبب رسیدن به مقصود نیست. چون وقتی سببی در تو نباشد که به رسیدن به مقصود کمک کند، جاه رسول اللهﷺ نزد پروردگارش برای تو نفعی ندارد. بلکه جاه ایشان فقط به خودشان نفع میرساند. به همین خاطر نیز ابولهب نه از جاه رسول اللهﷺ نفعی میبرد و نه از ذات ایشان. چون وسیلهای که مانع از عذاب دیدنش توسط الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شود را ندارد.
همچنین توسل بت پرستان به بتهایشان که در موردشان میگویند: {مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى} [زمر: ۳]: (ما آنها را فقط به این خاطر میپرستیم که ما را به الله نزدیک کنند)، نفعی برایشان ندارد؛ چون مشرک هستند. من برادران مسلمانم را نصیحت میکنم که در مورد چیزهایی که برای توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ استفاده میکنند، حتما به دنبال آثار و روایات صحیح باشند. چه زیباست به کار بردن این فرمان الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ که فرمود: {وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا} [اعراف: ۱۸۰]: (و الله را اسمهایی نیکوست، پس او را با آن – اسمها – بخوان). این بهترین چیزی است که انسان میتواند به آن توسل نماید. یعنی به اسماء الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ که دال بر صفات عظیم و دال بر ذات او هستند، توسل کند. این بهترین چیزی است که میتوان به آن توسل جست.
***
[۱] سنن ترمذی: کتاب الدعوات، حدیث شماره (۳۵۷۸)، و میگوید: این حدیث، حسن صحیح غریب است. نیز، سنن ابن ماجه: کتاب إقامة الصلاة و السنة فیها، باب ما جاء فی صلاة الحاجة، حدیث شماره (۱۳۸۵). با این لفظ: «أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرَ الْبَصَرِ أَتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ لِي أَنْ يُعَافِيَنِي، فَقَالَ: “إِنْ شِئْتَ أَخَّرْتُ لَكَ وَهُوَ خَيْرٌ، وَإِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ” فَقَالَ: ادْعُهْ. فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ، وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ: “اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ، إِنِّي قَدْ تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ لِتُقْضَى، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ».
[۲] مسند احمد: (ج۱، ص۴۵۲، حدیث شماره ۴۳۱۸). ابن أبی شیبه (ج۶، ص۴۰، حدیث شماره ۲۹۳۱۸). طبرانی (ج۱۰، ص۱۶۹، حدیث شماره۱۰۳۵۲) و حاکم آن را صحیح میداند (ج۱، ص۶۹۰، حدیث شماره۱۸۷۷). با این لفظ: «أسألك بكل اسم هو لك سمَّيْتِ به نفسَك، أو أنزلتَه فيِ كتابك، أو عَلّمته أحدِاً من خَلْقك، أو استأثرت به في علم الغيبِ عندك».
[۳] صحیح بخاری: کتاب البیوع، باب إذا اشتری شیئا لغیره بغیر إذنه فرضی، حدیث شماره (۲۱۰۲). صحیح مسلم: کتاب الذکر و الدعاء و التوبة و الإستغفار، باب قصة أصحاب الغار الثلاثة و التوسل بصالح الأعمال، حدیث شماره (۲۷۴۳).
[۴] صحیح بخاری: کتاب الإستسقاء، باب الإستسقاء فی المسجد الجامع، حدیث شماره (۹۶۷). صحیح مسلم: کتاب صلاة الإستسقاء، باب الدعاء فی الإستسقاء، حدیث شماره (۸۹۷).
[۵] صحیح بخاری: کتاب الإستسقاء، باب سؤال الناس الإمام الإستستقاء إذا قحطوا، حدیث شماره (۹۶۴). از انس بن مالک رَضِيَاللهُعَنْهُ با این لفظ: «اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا، وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا، قال فيسقون».