(۶۰۷۹) سوال: من دور از خانه و خانوادهام کار میکنم و طبیعت شغلم طوری است که اجازهی رفتن به خانه را مگر ماهی یکبار نمیدهد. این عادت باعث شده همسرم زیاد به خانهی خانوادهاش برود. همین مسئله سبب معذب شدن من با خانوادهام شده است. به خصوص برخی اوقات به خانهی ما مگر زمانی که من میآیم، نمیآید، لذا او را منع نموده و روز مشخصی را در هفته برای او قرار داده که به نزد خانوادهاش برود اما به این روز مقید نشد، لذا به او گفتم: اگر بار دیگر به نزد خانوادهات بروی به طلاق هستی. هنگامی که وقت سفر من فرار رسید گریه و خواهش کرد که حرفم را پس بگیرم، لذا به او دلسوزی کردم و سعی کردم توضیحی برای حرفم پیدا کنم و گفتم: اگر به نزد خانوادهات بدون اجازهام رفتی به طلاق هستی و الان من به تو اجازهی رفتن میدهم. اما در نفس خود چیزی مییابم، زیرا از هیچ عالمی در این مورد نپرسیدهام بلکه زندگی زناشویی ما طبق معمول ادامه یافت وهمسرم در آن وقت حامله بود و بچه به دنیا آمد و الان به فرزند دوم حامله است و من کفاره و کاری انجام ندادم. اما همانطور که گفتم: در نفس خود کمی عدم تمایل و آرامش در زندگی با او میبینم. چه بسا به سبب آنچه رخ داده و اینکه چیزی بر من لازم است باشد یا اینکه طلاق او واقع شده و ما نمیدانیم. لطفا پیرامون اینکه چه چیزی بر آن مترتب میشود و اینکه چه چیزی بر من واجب است پاسخ دهید.
جواب:
قبل از پاسخ به سؤال دوست دارم نصیحت کنم و چقدر موجبات نصیحت به خاطر فعل برخی از مسلمانان زیاد است. دوست دارم بگویم: هر عملی که انسان میخواهد آن را انجام دهد در حالی که از حکم الله À به نسبت آن آگاه نیست، شخص در خطر بوده و بر مؤمن واجب است هرگاه میخواهد کاری انجام دهد چه عبادت و چه معامله باشد، بر آن کار اقدام نکند مگر اینکه حکم الله À به نسبت آن برای او آشکار شود تا اینکه با بینش باشد. به خصوص در امور مهمی مانند ازدواج و طلاق و اینکه انسان چیزی را نفهمد مگر بعد از اینکه دچار آن شود سپس اینگونه تفسیر کند که به خاطر مخالفتی که از او سرزده، این چنین شده است، چنین امری شایستهی انسان مؤمن و شخص زیرک نیست. بنابراین بر این برادر لازم بود هنگامی که چنین چیزی از او سر زده بود بپرسد قبل از اینکه آن را خودش از روی جهل تفسیر کند. از الله À میخواهیم ما و او را ببخشد. به نسبت سؤالش میگویم: اگر منظور او از گفتهاش به همسرش: اگر به خانهی خانوادهات رفتی به طلاق هستی، این بوده که میخواسته او را تهدید و منع کند از اینکه به نزد خانوادهاش برود؛ حکم قسم را دارد و میتواند از آن منصرف شود و کفارهی قسم دهد که عبارت است از: آزاد کردن برده یا غذا دادن یا لباس پوشاندن به ده مسکین و در صورتی که نیافت سه روز روزه پی در پی روزه بگیرد. اما اگر منظور او از گفتهاش: اگر به نزد خانوادهات رفتی به طلاق هستی، طلاق باشد به این صورت که اگر مخالفت نموده و برود، دوست ندارد که همسرش باقی بماند؛ در چنین حالتی اگر به نزد خانوادهاش رفت، طلاق است و نمیتواند نظرش را تغییر دهد همچنین نمیتواند شرطی را به آن اضافه نموده یا اینکه آن را بهطور کلی باطل کند و بگوید: اگر به نزد خانوادهات بدون اجازهی من رفتی به طلاق هستی، این گفتهاش اعتباری ندارد، زیرا با تعلیق اولی حکم، یعنی طلاق معلق بر این کار ثابت شد، لذا نمیتواند از آن کم و زیاد نموده یا آن را بهطور کلی باطل کند. بنابراین اگر به نزد خانوادهاش رفت، طلاق او واقع میشود و اگر طلاق رجعی باشد، مادامی که در عده است میتواند او را برگرداند. بله، اگر از همان ابتدا قصد داشتی که اگر به نزد خانوادهاش بدون اجازهات رفت به طلاق است، نیت تو عام را خاص نموده و اگر با اجازهی او رفت اشکالی ندارد.