(۵۳۸۷) سوال: من با دختر عمویم ازدواج کرده ام و از او ۵ فرزند دارم و بین ما اختلافی کوچک پیش آمد ولی او از من بر درخواست طلاق اصرار ورزید لذا تلاش کردم که او را قانع کنم که دستش از تصمیمش بکشد که عواقب خوبی ندارد ولی او بر آن اصرار ورزید تا اینکه عصبانی شدم و به او گفتم: تو طلاقی و بر من حرام میباشی و در دنیا و آخرت مانند مادرم هستی و بعد از آن خانواده و همسایگان واسطهگری کردند و آب را به مجرای خود بازگرداندند (ضرب المثل) و او از فعل خود پشیمان شد و به خانه و نزد فرزندانش برگشت، در این حالت چه چیزی بر من واجب است؟ آیا قول من ظهار محسوب میگردد که بر من کفاره واجب شده یا طلاق است یا چگونه میباشد؟
جواب:
اول در مورد عصبانیت میپرسیم: آیا عصبانیت و خشم شدید بوده به گونهای که نمیدانسته چه میگوید که در این صورت این کلامی است که به حساب نمیآید نه طلاق و نه ظهار زیرا خشمی که به این حدی برسد که نداند چه میگوید، کلام او اعتباری ندارد.
اما اگر خشمی کمتر از آن بوده بهگونهای تصور میکردی چه میگفتی و کنترل خود را داشتی پس طلاق و ظهار واقع گشته زیرا او را به مادر تشبیه کردی و تشبیه کردن مرد، زنش را به مادرش ظهار است زیرا اللهÀ میفرماید: {مَّا هُنَّ أُمَّهَـٰتِهِمۡۖ إِنۡ أُمَّهَـٰتُهُمۡ إِلَّا ٱلَّـٰۤـِٔی وَلَدۡنَهُمۡ} [سوره المجادلة: ۲] : (آنان هرگز مادرانشان نیستند، مادرانشان فقط کسانی اند که آنها را زادهاند): و: {وَمَا جَعَلَ أَزۡوَ ٰجَكُمُ ٱلَّـٰۤـِٔی تُظَـٰهِرُونَ مِنۡهُنَّ أُمَّهَـٰتِكُمۡۚ} [سوره اﻷحزاب: ۴] : (و هرگز همسرانتان را که مورد ظهار قرار میدهید؛ مادران شما قرار نداده است).
لذا اگر الان میخواهی که او را برگردانی باید با او جماع نکنی تا این که آنچه اللهÀ تو را به آن امر کرده است به جا آوری: و آن آزاد کردن برده است اگرکه آن را بیابی وگرنه قبل از آن که با او همبستر شوی دو ماه را پشت سرهم روزه بگیر و اگر نمیتوانی ۶۰ مسکین را غذا بده.