(۵۲۵۸) سوال: من با یکی از مردان نزدیکانم که از من بزرگتر است ازدواج کردهام و از او پسران و دخترانی دارم و او نماز می خواند و روزه میگیرد ولی برخی اوقات محرماتی را انجام میدهد که دین و انلش را فراموش میکند و همه چیز را رها میکند و با ما معاشرت خوبی در خانه ندارد و اخلاقش بد است و من از او یک کلمه سخن خوش نمیشناسم و هنگامی که وارد خانه میشود سلام نمیکند اگر که یک هفته نیز غایب باشد و به خاطر این امور از او زسیار بدم میآید و تمنا دارم که تا ابد مرا ترک کند یا این که بمیرد و پسر بزرگم نیز در این کارهای حرام از پدرش تقلید میکند و برای همین من از او نیز به خاطر تقلیدش در کارهای حرام از پدرش بدم میآید و این که از اللهÀ نمیترسد لذا من برای او دعای مرگ میکنم، برای همین سوال میکنم:
اول: حکم استمرار در زندگی کردن با این شوهر.
دوم: حکم دعا بر علیه پسر، آیا در این فرق گذاشتن بین فرزندان در تعامل با آنها است زیرا بعصی از فرزندانش را دوست دارد و به آنها لطف دارد؟
سوم: این زن میخواهد عملی انجام دهد که حامله نگردد از این مرد خبیث همانطور که وصف نمود و او بدش میآید که از این مرد بچهدار شود چون ترس این را دارد که مثل پدرش گردند.
چهارم: اگر از او جدا شود فرزندان نزد چه کسی خواهند بود؟ چون او میترسد که اگر همراه پدرشان بماندند از او تأثیر بگیرند و اخلاقشان را فاسد کند؟
جواب:
قبل از جواب دادن به این سوال نصیحتم به این مرد (اگرکه آنگونه که زنش گفته است باشد) این است که به سوی اللهÀ توبه کند و دست از آنچه زنش او را وصف نمود بکشد تا زندگی او درست گردد و زندگی پاکی نصیبش شود لذا اللهÀ با تأکید وعده داده است هر کسی از زن و مرد که اعمال صالح انجام دهد و مؤمن باشد اللهÀ به زندگی پاکی خواهد بخشید: {مَنۡ عَمِلَ صَـٰلِحࣰا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنࣱ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةࣰ طَیِّبَةࣰۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُوا۟ یَعۡمَلُونَ} [سوره النحل: ۹۷] : (هر کسیکه کار شایستهای انجام دهد، (خواه) مرد باشد یا زن، در حالیکه مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده میداریم، و مسلماً پاداششان را به (حسب) بهترین اعمالی که انجام میدادند؛ به آنها میدهیم): پس اگر به سوی اللهÀ برگشت و توبه نمود و بر چیزهایی که اللهÀ بر او واجب گردانیده است محافظت نمود، لذت ایمان را خواهد چشید و شعائر سلام را با آسودگی خاطر به جا میآورد و زندگی برای او پاک میگردد به گونهای که انگار الان متولد شده است.
سپس در مورد آنچه آن زن در تلاش جدایی او میباشد نظر من این است که از او جدا نگردد مادامی مه با گناهانش از اسلام خارج نگشته است و به خاطر فرزندانش صبر نماید و آنها را جدا نکند و در نصیحت کردن شوهرش استمرار ورزد شاید اللهÀ او را بر دست او هدایت کرد.
اما دعای مرگ به فرزند خود کردن اشتباه است و شایسته نیست که انسان هنگامی که گمراهی را دید دعای مرگ بر او کند بلکه شایسته است که در نصیحت کردن او به قدر امکان تلاش کند و از اللهÀ بخواهد که او را هدایت کند لذا امور به دست اللهÀ است و قلوب بندگان بین دو انگشت از انگشتان اللهÀ میباشد و آن را طوری که بخواهد تغییر میدهد و چقدر از چیزهایی که انسان از تصور کردن آن نیز ناامید بوده است ولی اللهÀ آن را میسر نموده است پس ای زن بعید ندان که اللهÀ فرزندت را هدایت کند پس برای او دعای هدایت کن و در نصیحت کردن او استمرار ورز و اللهÀ بر همه چیز توانا است.
اما تلاش او برای جلوگیری از فرزندآوری نظری اشتباه است چون فرزندآوری در شریعت امری محبوب است و هرآنچه امت زیاد گردد افضل است و هیبت آن نیز زیاد میگردد و برای همین اللهÀ بر بنی اسرائیل منت میگذارد به خاطر زیاد کردنشان هنگامی که میفرماید: {وَجَعَلۡنَـٰكُمۡ أَكۡثَرَ نَفِیرًا} [سوره اﻹسراء: ۶] : (و (تعداد) نفرات شما را بیشتر (از دشمن) گردانیم): و شعیبÄ به قومش فرمود: {وَٱذۡكُرُوۤا۟ إِذۡ كُنتُمۡ قَلِیلࣰا فَكَثَّرَكُمۡ} [سوره اﻷعراف: ۸۶] : (و به یاد آورید زمانی را که اندک بودید، و او شما را بسیار گرداند): و رسول اللهﷺ امر به ازدواج نمودن با زنی که با محبت و فرزندآور است میکند تا مباهات رسول اللهﷺ به امتش در روز قیامت متحقق گردد.
هرچه امت زیادتر شود از لحاظ مادی و معنوی قویتر میگردد همانطور که ظاهر است و عکس گمان کسانی میباشد که به اللهÀ گمان بد دارند کسانی که گمان میکنند زیاد بودن سبب تنگی زندگی میگردد آنها به اللهÀ گمان بد بردند و با واقعیت مخالفت نمودند و اللهÀ میفرماید: {وَمَن یَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ} [سوره الطلاق: ۳] : (و هرکس بر الله توکل کند، پس همان او را کافی است): و : {وَمَا مِن دَاۤبَّةࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَیَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَا} [سوره هود: ۶] : (و هیچ جنبندهای در زمین نیست؛ مگر اینکه روزیاش بر (عهدۀ) الله است، و (او) قرار گاه و مکان دفنش را میداند):آنان امتهایی هستند که با زیاد بودنشان زندگی بر آنها سخت گردیده است و آن به خاطر کم بودن اعتماد و توکلشان به اللهÀ بوده است و اگر به اللهÀ توکل میکردند و وعدهی او را تصدیق مینمودند زندگی بر آنان سخت و تنگ نمیگردید.
اما سوال چهارم در مورد فرزندانش که بعد از جدایی چه میکنند؟ امر آن به دادگاه برمیگردد و نظر میدهد و به حال و واقع مینگرد یعنی این که کدام بهتر میباشد، نزد پدرشان باشند یا نزد مادرشان.
مجری: شیخ بزرگوار در اینباره اعتبار صلاح و بهتر بودن چیست؟
جواب: اعتبار به صلاح فرزندان است زیرا حضانت به خاطر حمایت و حفاظت از بچه واجب گردیده است و برای همین اهل علم گفتهاند: حضانت به دست کسی که از آن حفاظت نمیکند و صلاح او را ندارد سپرده نمیشود اگرچه از جهت ترتیب از دیگری مستحقتر باشد زیرا مدار آن همانطور که گفتم بر اساس صلاح فرزند و حفاظت او از آنچه به او صرر میرساند است.