یکشنبه 20 ربیع‌الثانی 1447
۲۰ مهر ۱۴۰۴
12 اکتبر 2025

(۴۴۰۱) حکم طواف وداع در حج قران و اثر آن بر صحت مناسک

(۴۴۰۱) سوال: حج قران را همراه عمره انجام دادم و طواف عمره را قبل از عید به دو روز انجام دادم سپس در روز عرفه بر کوه عرفات ایستادیم و شب عید را در منی گذراندیم و در صبح عید بعد از نماز عید طواف وداع را انجام دادم سپس برگشتم و قربانی کردم و در روز عید و روز دوم و روز سوم رجم کردم یعنی بعد از عید دو شب در منی ماندم سپس از مکه رفتم و از احرام بیرون آمدم و نتوانستم که برگردم و طواف کنم آیا طواف روز عید مرا کفایت می‌کند؟ آیا حج من ناقص است یا نه؟ خیلی متشکرم.

جواب:

این سوال کننده می‌گوید: حج قران به جا آورده است سپس قبل از وقوف در عرفه عمره‌اش را به جا آورده است اما ادای عمره قبل از وقوف به عرفه، عمل کسی که حج قران را به جا می‌آورد نیست بلکه عمل کسی که حج تمتع را به جا می‌آورد اما در هر صورت خیر شده است زیرا برای کسی که حج قران انجام می‌دهد شایسته است که نیتش را به عمره تغییر دهد تا این که حج تمتع را به جا آورد همانطور که رسول اللهﷺ به اصحابی که قربانی نداشتند، امر نمود.

و در قصه‌اش ذکر کرد که شب عید را در منی گذرانده است اما این جایز نیست و واجب است که شب را در مزدلفه بماند مگر این که از افراد ناتوان باشد و در آخر شب از مزدلفه برود زیرا رسول اللهﷺ به ضعیفان رخصت دادند که شب از مزدلفه بروند[۱] اما دیگران باید نماز صبح را در مزدلفه باشند چون رسول اللهﷺ تا نماز فجر در آنجا مانده است و به مشعرالحرام آمد تا این که هوا بسیار روشن شد و به عروه بن مُضَرِّسJ: «من شهد صلاتنا هذه، ووقف معنا حتى نطلُع، و قد وقف قبل ذلك بعرفة ليلاً أو نهراً، تمَّ حَجُّه، وقضى تَفَثَه»[۲] : (هر کس نماز فجر را با ما بخواند و تا طلوع خورشید با ما در مزدلفه بماند در حالی که قبل از آن شب یا روز در عرفه ایستاده باشد حج وی کامل گشته و مناسک خویش را ادا کرده است): و این دلالت بر وجوب ماندن در مزدلفه تا نماز صبح می‌کندو احادیث دیگری که به آن اشاره کردیم و آن رخصت دادن رسول اللهﷺ به ضعیفان بود که در شب بروند و این دلالت می‌دهد که در هنگام حاجت و نیاز جایز است که در شب برود و این چیزی است که از سوال کننده اشتباه کرده است اگر قصه‌اش را دقیق بازگو کردن است.

سوما: سوال کننده گفتند که در روز عید طواف وداع کرده است اما شاید مقصودش طواف افاضه باشد و در اسم آن اشتباه کرده است چون که در آخر سوالش گفت از مکه خارج شده و احرامش را بیرون آورده است و نتوانسته است که برای طواف برگردد و این دلیل بر اشتباه او در اسم آن است که گفت: طواف وداع را در روز عید انجام داده است.

و بر همین اساس که در روز عید نیت طواف افاضه کرده است صحیح است و واجبش را از طواف افاضه ادا کرده است اما بدون این که طچاف وداع کند از مکه خارج شده است خطا می‌باشد و بر او واجب بوده که بدون طواف وداع از مکه خارج نگردد زیرا رسول اللهﷺ بدان امر کرده است و فرموده: «لا ينفِر أحدٌ حتَّى يكونَ آخرَ عهدِه الطَّوافُ بالبيتِ»[۳] : (کسی از مکه خارج نشود مگر این که آخرین کارش طواف (وداع) باشد): اما رسول اللهﷺ به زنانی که دچار حیض و نفاس شده‌اند رخصت داده است که طواف وداع انجام ندهند به خاطر قول رسول اللهﷺ به صفیه هنگامی که خبر دار شد که طواف افاضه را قبل از حیض شدنش انجام داده است: «فلتنفر إذن» :[۴] (پس خارج شود): و حدیث ابن عباسJ که می‌فرماید: «أُمِرَ الناس أن يكون آخر عَهْدِهِمْ بالبيت، إلا أنه خُفِّفَ عن المرأة الحائض»[۵] : (به مردم امر شد كه آخرين عمل شان در ايام حج، طواف (وداع) باشد مگر زنان حائضه كه از اين قانون مستثنا می باشند).

ملاحضه‌ای که در این باقی است: سعی در حج را ذکر نکرد و ظاهر حالش این است که سعی نکرده است و اگر حج قران به جا آورده همانطور که در سوال گفته است؛ عمره را قبل از وقوف به عرفه ادا کرده و می‌خواسته اعمال عمره را در حالی که در حج قران است انجام دهد آن سعی کفایتش می‌کند زیرا سعی بعد از طواف قدوم بوده است و اگر مرادش از ادای عمره حقیقت عمره بوده و قبل از طواف انجام داده و بین عمره و حج از احرام بیرون آمده است، تا الان سعی حج او باقی می‌باشد و باید برگردد مکه و سعی حج را انجام دهد و در این صورت برایش جایز نیست که با زنش نزدیکی کند تا این که سعی را به جا آورد زیرا تحلل دوم صورت نمی‌پذیرد مگر بعد از انجام سعی.


[۱] تخریج آن گذشت.

[۲] تخریج آن گذشت.

[۳] تخریج آن گذشت.

[۴] تخریج آن گذشت.

[۵] تخریج آن گذشت.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: لقد أدَّيْتُ فَرِيضَةَ الْحَجِّ قَارِنَا مِع الْعُمْرَةِ، وطفت طَوَافَ الْعُمْرَةِ قبل وقفة العيد بيومين، وأديت الْعُمْرَةَ، ثم وقفنا يوم عَرَفَةَ على جبل عرفات، ومن ثَمَّ بتنا ليلة العيد في مِنّى، وفي صبيحة العيد بعد صلاة العيد قمت بطواف الوَدَاعِ يوم عيد الأضحى، ثم عدت وذبحت الْهَدْي الله، ورجمت يوم العيد وثاني وثالث يوم العيد، أي أنني بت ليلتين في مِنّى بعد العيد، ثم إنني غادرت مَكَّةَ، وأحللت الإحْرَامَ، ولم أتمكن من العودة إلى الكعبة للطواف حولها، فهل طوافي يوم العيد يغني عن غيره؟ وأسألكم هل حجي هذا ناقص أم لا، ولكم جزيل الشكر؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذا السائل يقول: إنه حَجَّ قارنا، ثم أدى عمرته قبل وقوفه بعرَفَةَ، وهذا العمل، أعني: أداء الْعُمْرَةِ قبل الْوُقُوفِ بِعَرَفَةَ. ليس عمل القارن بل هو عملُ الْمُتَمَتِّعِ، وعلى كل حال خيرًا فعل، لأن الْقَارِنَ ينبغي له أن يُحوِّلَ نِيَّتَهُ إلى عُمْرَةَ ليصير متمتعًا، كما أمر بذلك النبي صلى الله عليه وسلم أصحابه الذين لم يسوقوا الهدي.

وفي قصته هذه ذكر أنه بات ليلة العيد بمنّى، وهذا لا يجوز، يجب أن يكون مبِيتُ ليلة العيد بِمُزْدَلِفَةً، إلا أنه يجوز الانصراف من مزدلفة للضعفة من الناس في آخر الليل، لأن النبي صلى الله عليه وسلم «رَخَّصَ للضعفاء أن يَدْفَعُوا مِن مُزْدَلِفَةَ بِلَيْلٍ»، أما غيرهم فيجب عليهم صلاة الفجر في مزدلفة، لأن النبي صلى الله عليه وسلم وقف بها حتى صلى الفجر، وأتى الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ حتى أسفر جدا، وقال لعروة بن مُضَرس: «من شَهِدَ صَلَاتَنَا هذه، ووقف مَعَنَا حتى نَدْفَعَ، وقد وقف بِعَرَفَةَ قبل ذلك ليلا أو نهارًا، فقد تَمَّ حَبُّه وقَضَى تَفَثَهُ»، وهذا يدل على وجوب الإقامة بِمُزْدَلِفَةَ إلى صلاة الفجر، والأحاديث الأخرى التي أشرنا إليها، وهو ترخيص النبي صلى الله عليه وسلم للضَّعَفَة أن يدفعوا بليل، دلت على جواز الدفع عند الحاجة في آخر الليل، هذا مما يؤخذ على السائل في قصة حجه إذا كان قد ضَبَطَ.

ثالثا: ذكر السائل أنه في يوم العيد طاف للوداع. ولعله يريد بذلك طَوَافَ الْإِفَاضَةِ، فأخطأ في تسميته بدليل أنه قال في آخر سؤاله: إنه خرج من مَكَّةَ، وفَكَ إحرامه، ولم يتيسر له الرجوع للطواف حول البيت. مما يدل على أنه أخطأ في التسمية في قوله: إنه طاف طَوَافَ الْوَدَاعِ في يوم العيد.

وعلى هذا فإذا كان نوى بالطواف يوم العيد طَوَافَ الْإِفَاضَةِ يعني طَوَافَ الحج، فهو صحيح، وقد أدى ما وجب عليه من طَوَافِ الْإِفَاضَةِ، وأما كونه خرج من مكة ولم يطف للوداع ، فهذا خطأ، والواجب عليه أن لا يخرج من مَكَّةَ حتى يطوف للوداع، لأن النبي صلى الله عليه وسلم أمر بذلك وقال: «لا يَنْفِرُ أَحَدٌ حَتَّى يكونَ آخِرُ عَهْدِهِ بِالْبَيْتِ»، لكنه رَخَّصَ للحائض والنفساء في ترك طَوَافِ الْوَدَاعِ، لقول النبي صلى الله عليه وسلم لصفية رضي الله عنها من حين أخبر أنها طافت طَوَافَ الْإِفَاضَةِ قبل أن تحيض قال: «فَلْتَنْفِرْ إذن»، ولحديث ابن عباس رضي الله عنهما: «أُمَرَ النَّاسُ أن يكون آخرُ عَهْدِهِمْ بِالْبَيْتِ، إلا أنه خُفِّفَ عن الحائض».

وبقي في قصة السائل ملاحظة وهي: أنه لم يذكر السَّعي في الْحَجِّ، وظاهر حاله أنه لم يَسْعَ، فإن كان الرجل بقي على قِرَانِهِ، وأراد بقوله: فيما سبق في أول سؤاله. أنه أدى الْعُمْرَةَ قبل الْوُقُوفِ بِعَرَفَةَ أراد أنه أدى أعمال الْعُمْرَةِ مع بقائه على القِرانِ، فإن سعيه الأول يجزئه، لأنه سعي بعد طَوَافِ الْقُدُومِ، وإن كان أراد بأنه أدى الْعُمْرَةَ، يعني حقيقة الْعُمْرَةِ قبل الطَّوَافِ، وتحلل بين الْعُمْرَةِ وَالْحَجِّ، فقد بقي عليه الآن سعي الْحَجِّ، فعليه أن يعود إلى مَكَّة ليؤدي سعي الْحَجِّ، وحينئذ لا يجوز له أن يقرب أهله حتى يَسْعَى، لأن التحلل الثاني لا يكون إلا بالسعي.

مطالب مرتبط:

(۴۴۲۵) خروج از احرام عمره تمتع بدون حلق یا تقصیر

کوتاه کردن موی سر از واجبات عمره می‌باشد و اهل می‌گویند کسی که واجبی را ترک کند باید قربانی را در مکه ذبح کندو بین فقرا تقسبم کند....

ادامه مطلب …

(۴۳۹۹) حکم اشتباه در تعیین ایام تشریق و بازگشت زودهنگام از منی

رمی جمراتی که در روز دوازدهم ترک کرده است، واجبی از واجبات حج بوده که اهل علم می‌گویند کسی که واجبی را از واجبات حج ترک کند باید یک گوسفند یا بز نر یا ماده فدیه را در مکه ذبح کند....

ادامه مطلب …

(۴۴۱۵) ترک عمره به‌ دلیل حادثه و بازداشت در مسیر

گر این مرد هنگام احرام بستن شرط بسته است و گفته: اگر چیزی مرا نگه داشت از همانجا از احرام بیرون می‌آیم، چیزی بر او لازم نمی‌شود اما اگر شرط نکرده علما در مورد آن...

ادامه مطلب …

(۴۴۰۴) حکم عدم توانایی در انجام طواف وداع به دلیل بیماری و خستگی در ایام حج

به خاطر طواف وداع فدیه‌ای را در مکه ذبح می‌کند و بین فقرا تقسیم می‌کند....

ادامه مطلب …

(۴۴۲۲) حكم حج نیابی برای دو متوفی و تأخیر در ذبح

به جا آوردن یکی از آن دو را داری اما حج کردن از جانب آن دو در نسک واحد جایز نیست چون نسک واحد از هم جدا نمی‌شود و باید برای یک نفر باشد ....

ادامه مطلب …

(۴۴۲۸) حکم ترک تقصیر در عمره از روی جهل یا فراموشی

اگر انسان آن را از روی فراموشی ترک کند هر زمانی که به یاد آورد، انجام می‌دهد مگر این که زمان از آن گذشته باشد که باید فدیه‌ای را ذبح کند و بین فقرا تقسیم کند...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه