یکشنبه 20 ربیع‌الثانی 1447
۲۰ مهر ۱۴۰۴
12 اکتبر 2025

(۴۳۸۲) حكم تکرار عمره در رمضان

(۴۳۸۲) سوال: در مورد تکرار عمره در رمضان سوال دارم؟

جواب:

تکرار عمره در یک سفر از روش رسول اللهﷺ و اصحابش تا جایی که می‌دانیم نیست و خود رسول اللهﷺ هنگامی که مکه را فتح کردند حدود ۲۰ رمضان بود و ۹ روز از رمضان باقی بود که او در مکه باشد اما وارد نشده است که رسول اللهﷺ به تنعیم رفته تا این که عمره کند با وجود این که این امر میسر و آسان بود و همچنین در عمره‌ی قضاء که قبل از فتح مکه بود، وارد مکه شدند و سه روز ماندن اما غیر از عمره‌ی اولی، عمره‌ی دیگری ننمودند با وجود این که یقین داریم هیچ کس به اندازه‌ی رسول اللهﷺ محبت طاعت اللهÀ را ندارد و همچنین یقین داریم که اگر این از شریعت بود که انسان در یک سفری که مدت آن کم است، چندین بار عمره کند، رسول اللهﷺ آن را با قولش یا فعلش یا تقریرش بیان می‌کرد پس زمانی که قول و فعل و تقریر ایشان بر این نیست دانسته می‌شود که آن از شریعت ایشان نیست و از سنت نیست که انسان در یک سفر چندین بار عمره کند بلکه همان عمر‌ه‌ی اولی که از بلدش برای آن آمده است کافی است.

و همچنین چیزی که بر این دلالت دارد زمانی است که رسول اللهﷺ عبدالرحمن بن ابوبکرJ را همراه خواهرش عائشهÈ به تنعیم فرستاد تا این که عائشهÈ، احرام عمره ببندد اما عبدالرحمنJ احرام نبست و اگر این نزدشان معروف بود که چندین بار عمره کند چرا باید خودش را از این اجر محروم کند با وجود این که برایش راحت بود احرام نبست و عجیب این است کسانی این را انجام می‌دهند یعنی در یک سفر چندین بار عمره می‌کنند به حدیث عائشهÈ احتجاج می‌کنند اما در حقیقت حدیث عائشهÈ حجتی بر علیه ایشان می‌باشد نه این که برای ایشان باشد چون عائشهÈ این کار را کرد چون که عمره اولی از او فوت شده بود و او از ذو الحُلیفه، اولی که همراه رسول اللهﷺ به مکه می‌آمدند احرام بسته بود اما در مسیر دچار حیض شد و هنگامی که رسول اللهﷺ بر او وارد شد گریه می‌کرد و او را با خبر ساخت که به آنچه زنان دچار می‌شوند یعنی حیض دوار شده است لذا رسول اللهﷺ به او امر نمود که حج را بر عمره داخل کند پس او احرام به حج بست و هنگامی که به مکه رسیدند طواف و سعی نکرد و بعد آنها را انجام داد پس زنان رسول اللهﷺ عمره‌ و حج مستقل به جا آوردند، پس هنگامی که عائشهÈ از حج فارغ شد از رسول اللهﷺ خواست که که عمره کند و گفت: مردم حج و عمره را انجام می‌دهند و من حج را انجام می‌دهم پس رسول اللهﷺ به او اجازه داد که عمره را انجام دهد لذا عائشهÈ رفت و احرام به عمره بست و برادرش عبدالرحمنÈ همراه او بود ولی احرام نبست و اگر این از سنت برای همه‌ی مردم می‌بود رسول اللهﷺ به عبدالرحمنJ نیز راهنمایی می‌رکدرکه همراه خواهرشÈ احرام ببندد یا اگر او همراه خواهرش احرام می‌بست این تقریری از رسول اللهﷺ بر این عمره‌ای که عبدالرحمنJ می‌کرد می‌بود و در هر صورت چنین نشده است.

و ما می‌گوییم: اگر برای زنی مثل آنچه برای عائشهÈ رخ داد، رخ دهد یعنی احرام به عمره بسته بود که با آن به سوی حج برود ولی قبل از این که به مکه برسد دچار حیض گشت و حج را بر عمره داخل کرد و عمره‌ی مستقلی انجام نداده بود و راحت نبود که بدون این که عمره‌ی مستقلی را انجام دهد به سوی خانواده برگردد بنابراین مثل عائشهÈ عمره را به جا می‌آورد و این در قضیه‌ی معینی می‌باشد و برای همه نیست و در این صورت به سوال کننده می‌گوییم: در یک سفر عمره را تکرار نکن و فقط آن عمره‌ای که برای آن به مکه آمدی انجام بده و کافی است و بهترین روش، روش رسول اللهﷺ است و این حق در این مسئله می‌باشد.

و در این مناسبت می‌گویم که بسیاری از مردم حریص هستند که در شب ۲۷ رمضان عمره انجام دهند و از کشورشان برای همین می‌آیند و این از بدعت‌ها می‌باشد زیرا رسول اللهﷺ هیچ وقت بر عمره کردن شب ۲۷ رمضان تشویق نکردند و تا جایی که می‌دانیم صحابه نیز چنین نکردند و شب قدر اختصاص به قیام دارد که رسول اللهﷺ بر آن تشویق نیز کرده است هنگامی که فرمود: «مَنْ يَقُمْ لَيْلَةَ الْقَدْرِ – إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا – غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ»[۱] : (هر كسى شب قدر را از روى ايمان و براى كسب پاداش آن با عبادت كردن زنده كند، گناهان گذشته اش بخشيده می شوند): و قیام در شب ۲۷ رمضان بهتر از عمره می‌باشد که از مکه خارج شود تا عمره کند یا آن شب از بلدش بیاید که در آن شب عمره کند.

اما اگر از روی تصادف این‌گونه رخ داد یعنی از بلدش مسافرت می‌کند و هنگامی که به مکه می‌رسد مصادف با شب ۲۷ می‌شود که در این صورت چیزی به او نمی‌گوییم و به او نمی‌گوییم: عمره را به جا نیاور و این فرق دارد که بگوییم: عمره در شب ۲۷ مستحب است و بین این که بگوییم: شب ۲۷ به عمره نیا و ما نمی‌گوییم: شب ۲۷ عمره نکن، انجام بده اما قصد شب ۲۷ نکن زیرا اگر قصد آن را بکنی چیزی را در آن شب شرع قراردادی که اللهÀ و رسولش آن را شرع قرار نداده‌اند و همانطور که گفتیم در شب ۲۷ فقط قیام مشروع می‌باشد و برای همین از برادران طالب علم امید دارم که مردم را در این مورد متوجه سازند تا این که دعوتگر بر بصیرت و خیر و امر به معروف و نهی از منکر باشیم و تا این که مردم آگاه شوند زیرا مردم به یک‌دیگر اقتدا می‌کنند و اگر طالب علمی در بلدش موفق شود و مردم در این مسئله‌ای که سنت نیست را سنت گرفته‌اند را متوجه سازد در آن خیر بسیاری حاصل می‌شود؛ علما رهبران و چراغ امت هستند همانطور که نبی ایشان چراغ روشنی بود بر ایشان نیز واجب است که این وصف جلیل را به ارث ببرند و چراغ روشنی برای اطرافیان خود شوند، و از اللهÀ می‌خواهیم که همه‌ی ما را در دینمان با بصیرت بگرداند.


[۱] رواه البخاری (۳۵) و مسلم (۷۶۰).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول السائلة: أسأل عن حكم تكرار الْعُمْرَةِ في رمضان؟

فأجاب رحمه الله تعالى: تكرار الْعُمْرَةِ في سفر واحد ليس من هدي النبي – عليه الصلاة والسلام – ولا من هدي أصحابه – فيما نعلم، فها هو النبي -عليه الصلاة والسلام – فتح مَكَّةَ في رمضان في العشرين من رمضان، أو قريباً من ذلك، وبقي – عليه الصلاة والسلام- تسعة عشر يوما في مكة، ولم يحفظ عنه أنه خرج إلى التَّنْعِيمِ ليأتي بالْعُمْرَةِ، مع تيسر ذلك عليه وسهولته، وكذلك أيضًا في عُمْرَةِ القضاء التي صالح عليها المشركين قبل فتح مكة، دخل مَكَّةَ وبقي فيها ثلاثة أيام، ولم يأتِ بغير الْعُمْرَةِ الأولى، مع أننا نعلم علم اليقين أنه ليس أحد من

الناس أشد حبًا لطاعة الله من رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم ونعلم علم اليقين أنه لو كان من شريعته -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- أن يكرر الإنسان العُمْرَةَ في سفرة واحدة في هذه المدة الوجيزة، لبينه لأمته، إما بقوله، أو فعله، أو إقراره، نعلم هذا، فلما لم يكن ذلك لا من قوله، ولا من فعله، ولا من إقراره، عُلم أنه ليس من شريعته، وأنه ليس من السُّنَّةِ أن يكرر الإنسان الْعُمْرَةَ فِي سفرة واحدة، بل تكفي الْعُمْرَةُ الأولى التي قدم بها من بلاده.

ويدل لهذا أيضًا أن الرسول -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- لما أرسل عبد الرحمن بن أبي بكر مع أخته عائشة رضي الله عنها إلى التَّنْعِيمِ أَحْرَمَتْ عائشة بالْعُمْرَةِ، ولم يحرم عبد الرحمن، ولو كان معروفًا عندهم أن الإنسان يكرر الْعُمْرَةَ لأَحْرَمَ لئلا يَحْرِمَ نفسه الأجر والأمر متيسر، ومع ذلك لم يخرم، والعجب أن الذين يفعلون ذلك، أي يكررون الْعُمْرَةَ في سَفَرٍ واحد يحتجون بحديث عائشة رضي الله عنها، والحقيقة أن حديث عائشة رضي الله عنها حجة عليهم وليس لهم، لأن عائشة رضي الله عنها إنها فعلت ذلك حيث فاتتها العُمْرَةُ الأولى فهي رضي الله عنها أَحْرَمَتْ من ذي الْحُلَيْفَةِ أول ما قدم النبي -عليه الصلاة والسلام- مكة، وفي أثناء الطريق حاضت بِسَرِف، فدخل عليها النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- وهي تبكي، وأخبرته أنه أصابها ما يصيب النساء من الحيض، فأمرها -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- أن تُدْخِلَ الْحَجَّ على الْعُمْرَةِ، فأحرمت بالْحَجِّ، ولم تطف، ولم تشع حين قدومهم إلى مَكَّةَ، وإنما طافت وسعت بعد ذلك، فصار نساء الرسول -عليه الصلاة والسلام- أتين بعُمْرَةٍ مستقلة، وحج مستقل، فلما فرغت من الحَج طلبت من النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- أن تأتي بِعُمْرَةٍ، وقالت: يذهب الناس بعُمْرَةٍ وحج، وأذهب بِحَجِّ، فأذن لها النبي -عليه الصلاة والسلام- أن تأتي بِعُمْرَةٍ، فذهبت وأحرمت بِعُمْرَةٍ، ومعها أخوها عبد الرحمن، ولم يُحرم معها، ولو كان هذا من السُّنَّةِ المطلقة لعامة الناس، لأرشد النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- عبد الرحمن أن يُحرم مع أخته، أو لأحرم عبد الرحمن مع أخته حتى يكون في ذلك إقرار الرسول – صلى الله عليه وعلى آله وسلم – على هذه الْعُمْرَةِ التي فعلها عبد الرحمن، وكل ذلك لم يكن.

ونحن نقول: إذا حصل لامرأة مثل ما حصل لعائشة، يعني أحرمت بالْعُمْرَةِ متمتعة بها إلى الْحَجّ، ولكن جاءها الحيض قبل أن تَصِلَ إلى مَكَّةَ، وأدخلت الحَجَّ على الْعُمْرَةِ، ولم يكن لها عُمْرَةٌ مستقلة، ولم تَطِب نفسها أن ترجع إلى أهلها إلا بِعُمْرَةٍ مستقلة، فإن لها أن تفعل ذلك كما فعلت عائشة، فتكون القضية قضية معينة، وليست عامة لكل أحد، وحينئذ نقول لهذا السائل: لا تُكَرّر الْعُمْرَةَ في سفر واحد انت بالْعُمْرَةِ الأُولى التي قدمت بها إلى مَكَّةَ وكفى، وخير الْهَدْي هدي النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم-، هذا هو الحق في هذه المسألة.

وإنه بهذه المناسبة أرى كثيرًا من الناس يحرصون على الْعُمْرَةِ في ليلة سبع وعشرين من رمضان، ويقدمون من بلادهم لهذا، وهذا أيضًا من البدع، لأن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم – لم يحثّ يوما من الأيام على فعل الْعُمْرَةِ في ليلة سبع وعشرين في رمضان ولا كان الصحابة يقصدون ذلك فيما نعلم، وليلة القدر إنها تختص بالقيام الذي حَتَّ النبي صلى الله عليه وسلم عليه حيث قال: «من قَامَ لَيْلَةَ القَدْرِ إيمانا واحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ من ذَنْبِهِ»، والقيام في ليلة السابع والعشرين من رمضان أفضل من الْعُمْرَةِ، خلافًا لمن يخرج من مَكَّةَ إلى الْعُمْرَةِ فِي هذه الليلة، أو يقدم بها من بلده قاصدًا هذه الليلة.

أما لو كان ذلك من وجه المصادفة، بأن يكون الإنسان سافر من بلده في وقت صادف أن وصل إلى مَكَّةَ ليلة سبع وعشرين، فهذا لا نقول له شيئا، لا نقول له: لا تؤدي الْعُمْرَةَ، وفَرْقٌ بين أن نقول: يستحب أن يأتي بالْعُمْرَةِ في ليلة سبع وعشرين، وبين أن نقول: لا تأت بالْعُمْرَةِ في ليلة سبع وعشرين، نحن لا نقول: لا تأت بالْعُمْرَةِ ليلة سبع وعشرين انت بها لكن لا تتقصد أن تكون ليلة سبع وعشرين، لأنك إذا قصدت أن تكون ليلة سبع وعشرين فقد شَرَّعْتَ في هذه الليلة ما لم يُشرعه الله ورسوله والمشروع في ليلة سبع وعشرين إنما هو القيام كما أسلفنا، لذلك أرجو من إخواني طلبة العلم أن يُنبهوا العامة على هذه المسألة، حتى نكون داعين إلى الله على بصيرة، داعين إلى الخير آمرين بالمعروف، ناهين عن المنكر، وحتى يَتَبَصَّرَ العامة، لأن العامة يحمل بعضهم بعضا، ويقتدي بعضهم ببعض، فإذا وُفِّقَ طلبة العلم في البلاد، وكل إنسان في بلده على أن ينبهوا الناس على مثل هذه المسائل التي اتخذها العامة سُنّة، وليست بُسُنَّةٍ حصل في هذا خير كثير، والعلماء هم قادة الأمة هم سُرُجُ الأمة كما كان نبيهم -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- سراجًا منيرا، فإنه يجب أن يَرِثُوه صلى الله عليه وسلم في هذا الوصف الجليل، وأن يكونوا سُرجًا منيرة لمن حولهم، ونسأل الله تعالى أن يبصرنا جميعا في ديننا.

مطالب مرتبط:

(۴۳۱۷) حکم ذبح قربانی قبل از روز عید در حج

برای انسان جایز نیست که قربانی‌اش را قبل روز عید ذبح کند لذا روز عید برای ذبح آماده شده و همچنین سه روز بعد آن و اگر ذبح قبل از روز عید جایز بود رسول اللهﷺ انجام می‌داد...

ادامه مطلب …

(۴۳۰۳) آیا رمی در هوا بدون برخورد به جمره معتبر است؟

اگر رمی را بر وجه صحیح آن اعاده نکردید باید فدیه‌ای را  در مکه ذبح کنید و بر فقرا آنجا توزیع کیند و اهل علم برای کسی که واجبی را ترک کند این‌گونه گفتند و رمی از واجبات حج است....

ادامه مطلب …

(۴۳۴۲) حكم خروج حاجی از منی به بازار در ایام تشریق

حج‌کننده در روز هشتم به منی می‌رود و در صبح روز نهم بیرون می‌آید سپس صبح روز عید برمی‌گردد اما وجود او در روز هشتم در آن‌جا سنت است و واجب نیست و اما وجود او در روز عید و بعد آن است که شب ماندن شب یازدهم و دوازدهم در منی واجب می‌باشد...

ادامه مطلب …

(۴۳۴۸) آیا زن می‌تواند در حج اول به‌ علت شلوغی رمی جمرات را وکالت دهد؟

امید دارم که چیزی برایش لازم نباشد مادامی که در آن وقت نمی‌توانسته رمی کنند و گمان کرده است که با وکیل گرفتن از جانب او به جا می‌آید و برای همین نیز وکیل گرفته است...

ادامه مطلب …

(۴۳۶۰) تعداد دورهای طواف وداع؛ آیا عدد مشخصی دارد یا طواف به هر مقدار کفایت می‌کند؟

زمانی که طواف اطلاق شد منظور طواف شرعی است که هفت دور است و بر آن زیاد و کم نمی‌شود...

ادامه مطلب …

(۴۲۹۸) حکم ترک وقوف در مشعرالحرام از روی فراموشی

اگر در مزدلفه در هر مکانی از آن شب را گذراندی گناهی بر تو نیست و ضرری به تو نمی‌رساند....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه