(۴۲۰۰) سوال: در روز هشتم در منی در حالی که مُحرم بودم ناخنهای خود را چیدم زیرا تصور داشتم که فقط چیدن مو ممنوع است و در اثنای چیدن ناخنها یکی از کسانی که همراه من در چادر نشسته بود گفت: این کار حرام است و احرام تو باطل شد و بر تو واجب است به مکه برگردی و دوباره نیت احرام کنی و هنگامی که دانستم احرام من باطل شده چیدن ناخنها را کامل کردم سپس از شخصی پرسیدم به من گفت: احرام تو باطل نشده است و بر تو نسک واجب است و من نمیدانم نسک چیست و خجالت کشیدم از او بپرسم لذا نپرسیدم لطفا در مورد این سؤالات پاسخ دهید: اول: حکم چیدن ناخن چیست؟ دوم: حکم تکمیل کردن چیدن ناخن؟ سوم: چه چیزی بر من لازم است؟
جواب:
اهل علم ذکر نموده که چیدن ناخن در حال احرام به تراشیدن سر ملحق شده لذا جایز نیست از این جهت که در هر دو راحتی و از بین بردن اذیت وجود دارد.
به نسبت آن چه برای تو اتفاق افتاده چیزی بر تو لازم نیست و احرام تو درست است چیزی بر لازم نیست زیرا جاهل بودی و نمیدانستی که چیدن ناخن در حالت احرام حرام است و هر کسی که محرمات احرام را انجام دهد در حالی که جاهل است نمیداند یا فراموش کند و به یاد نیاورد چیزی بر او لازم نیست نه نسک، نه صدقه و نه روزه به دلیل فرمودهی الله À: {رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا ۚ}[بقره: ۲۸۶](پروردگارا! اگر فراموش یا خطا کردیم ما را مؤاخذه نکن) همچنین فرمودهی الله À: {وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَٰكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ}[احزاب: ۵](و در آن چه که (قبلاً) اشتباه کردهاید گناهی بر شما نیست اما آن چه را که دلهای شما از روی عمد میخواهد (و میگویید گناه است)) هچنین فرمودهی الله À در خصوص صید: {وَمَن قَتَلَهُ مِنكُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ}[مائده: ۹۵](و هر کس از شما به عمد آن را بکشد باید کفارهای همانند آن از چهارپایان بدهد) لذا از روی عمد دلالت میدهد بر این که غیر عمد مجازاتی برای او نیست.
به نسبت کسی که به تو فتوا داد احرام تو باطل است و بر تو واجب است برگردی و دوباره نیت احرام کنی این فتوا اشتباه است و من این شخص و امثال او که اینگونه با جرئت و بدون علم به مردم فتوا میدهند را نصیحت میکنم که از الله À بترسند و از عذابش بر حذر باشند زیرا الله À در قرآن میفرماید: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}[اعراف: ۳۳](بگو: «الله کارهای زشت را چه آشکارا وچه پنهان باشد، (نيز) گناه، سرکشی به نا حق، اين که چيزی را شريک الله قرار دهيد که الله دليلی بر (حقانيت) آن نازل نکرده است و چيزی را که نمیدانيد به الله نسبت دهيد را حرام کرده است) منظور از قول بر الله À بدون علم سخن در شریعت او بدون آگاهی است برای هیچ کسی جایز نیست به کسی در چیزی فتوا دهد مگر این از روی علم باشد که این چیز حکمش این و آن میشود اما این که از روی جهل فتوای دهد حرام است بنابراین این جاهلانی که به مردم بدون علم فتوا میدهند تقوای الله À را پیشه نموده که خود گمراه و دیگران را گمراه میکنند.
بنابراین بر هر مسلمانی واجب است هرگاه در چیزی دچار مشکل شد از اهل علمی که به علم، ورع و استقامت مشهور هستند بپرسد زیرا اینگونه نیست که هرکسی که به علم شناخته شود اهلیت فتوا را دارد زیرا بسیاری از عوام را میبینیم که در عبادات خود به کسانی اعتماد میکنند که علم ندارند و مثلا فقط یک امام مسجد یا شبیه این بیش نیستند لذا گمان میکنند که علم دارند و از آنها طلب فتوا میکنند و این افراد نیز به خاطر این که در چنین جایگاهی هستند حیا میکنند که بگویند: نمیدانم و این بدون شک از جهل آنها است زیرا بر کسی که در مورد علمی سؤال میشود در حالی که آن را نمیداند واجب است که بگوید: نمیدانم.
برخی از کسانی که زندگانی امام مالک بن انس O امام دار الهجرة را نقل نموده ذکر نمودهاند که مردی از جای دوری به نزد امام مالک آمد تا در مورد مسئلهای از او بپرسد و اهل آن سرزمین او را به نزد امام مالک فرستادند تا این که از او بپرسد لذا مقداری نزد امام مالک ماند سپس در مورد آن مسئله پرسید امام مالک به او گفت: نمیدانم آن مرد گفت: اهالی سرزمین من مرا به نزد تو فرستادند چگونه به آنها بگویم: مالک گفته نمیدانم در حالی که تو امام دار الهجره هستی گفت: به نزد آنها برو و بگو من از مالک پرسیدم و گفت: نمیدانم.
این با این وجود بود که الله À به او علم و امامت در دین داده بود پس چگونه است کسی که پایینتر از او است.
پیامبر ﷺ برخی اوقات از چیزی سؤال میشد اما پاسخ نیمداد و الله À پاسخ آن سؤال را میداد و نگاه کنید که در قرآن چقدر ذکر شده: از تو در مورد فلان چیز سؤال میکنند و الله À به آن جواب میدهد: {يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ ۖ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ}[بقره: ۱۸۹](دربارهی هلالهای (ماه) از تو سؤال میکنند بگو آنها بیان اوقات برای مردم و (تعیین وقت) حج است) و {وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ ۖ قُلْ هُوَ أَذًى}[بقره: ۲۲۲](واز تو دربارهی حیض(عادت ماهانهی زنان) میپرسند بگو: آن زیان و اذیت است) و{يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ ۖ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ}[مائده: ۴](از تو میپرسند چه چیز برای آنها حلال شده است؟ بگو: پاکیزهها برای شما حلال گردیده است) بنابراین اگر پیامبر ﷺ در مورد جواب دادن به آن چه حکم الله À را در مورد آن نمیداند متوقف میشدند پس حال دیگر مردم چگونه است؟
در هر حال نصیحت من به برادران مسلمانم این است که تقوای الله À را پیشه نموده و بر فتوای بدون علم جرئت پیدا نکنند زیرا این گمراهی و گمراه نمودن است و از الله À خواستاریم که به همهی ما ثبات و استقامت روز کند و ما را هدایت شده و هدایتگر قرار دهد.