سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۳۲۴۸) حکم شرعی سقط جنین مبتلا به نقص عضو شدید

(۳۲۴۸) سوال: سؤال کننده دانشجو در دانشکده‌ی پزشکی می‌گوید:

آیا سقط کردن جنینی که از طریق سونوگرافی دانسته شده که خلقتش دچار مشکل است، حرام می‌باشد؟ مثلا نقص عضو داشته باشد مانند: ساق پا و غیره، با وجود این که ممکن است زنده بماند و سببی وجود ندارد که مستقیما بعد از تولد، وفات نماید اما حالت‌هایی وجود دارد که جنین نقص عضو مهمی ‌دارد که در نتیجه بعد از تولد، وفات می‌یابد مانند این که نقص عضوی همانند: مغز، قلب، دو ریه یا اعضای دیگری داشته باشد که زنده ماندن، بدون آن ممکن نیست؛ آیا سقط کردن چنین جنینی در این حالت برای این که مادر با تمام کردن بارداری خسته نشود نظر به این که جنین نیز زنده نمی‌ماند، حرام است؟ لطفاً پاسخ دهید، جزاکم الله خیرا.

جواب:

قبل از پاسخ به این سؤال می‌گویم: سؤال پیرامون چنین قضایایی یعنی ناهنجاری جنین در شکم مادران، زیاد شده است که این مسئله بدون شک اسبابی دارد.
سبب اول: گناهانی است که به طور عموم از مردم و به طور خصوص از این زن یا شوهرش سر می‌زند زیرا هر مصیبتی که واقع می‌شود به سبب گناهان است؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ} [الشُّورى: ٣٠]: (هر مصیبتی که به شما رسد به خاطر کارهایی است که انجام داده‌اید و الله از بسیاری (گناهان) در می‌گذرد) این جمله شرطی است و اسم‌های شرط، عموم را می‌رسانند یعنی هر مصیبتی به شما می‌رسد قطعاً به سبب کردار خودتان است و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از بسیاری از آن‌ها می‌گذرد همچنین گاهی انسان با وجود پایبندی‌اش دچار مصیبتی می‌شود تا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بدین وسیله درجات او را بالا ببرد و به اجر و ثوابش بیفزاید اما اصل این است که سبب مصیبت‌ها، گناهان هستند.
سبب دوم: گفته شده مصرف قرص‌های جلوگیری از بارداری از جمله اسباب ناهنجاری جنین است که امروزه مصرف قرص‌های جلوگیری از بارداری بسیار رواج یافته است زیرا زنان خواستار خوش‌گذرانی هستند و خستگی بارداری و سرپرستی را نمی‌خواهند و می‌خواهند استراحت کنند؛ نمی‌دانم، آیا خاطرات مادرانشان که از دشواری بارداری و زایمان رنج می‌بردند که البته زنان این زمانه با وجود چیزهایی که درد را کم‌تر می‌کند به آن دچار نیستند را فراموش کرده‌اند؟ اگر آنچه گفتم که مصرف قرص‌های بارداری که برای جلوگیری از بارداری استفاده می‌شود سبب ناهنجاری می‌شود صحیح باشد، اقتضا می‌کند زنان از مصرف این قرص‌ها امتناع ورزند حتی اگر به سبب ترک مصرف این قرص‌ها پشت سر هم باردار شوند زیرا فرزندآوری زیاد از جمله نعمت‌های الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر انسان و امت است همچنین از جمله اموری است که رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم آن را دوست می‌دارد. مهم آن است که رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم دستور داده با زنی که بسیار محبت دارد و بسیار فرزندآور است ازدواج کنیم؛ بنابراین رسول الله بین سبب و مسبَّب جمع نمود.
در هر صورت خواهران مسلمان را به عدم مصرف قرص‌های جلوگیری از بارداری توصیه و نصیحت کرده و می‌گوییم: زیاد باردار شدن از جمله نعمت‌های الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر زوجین و امت به طور کلی است همچنین هرگاه انسان بر پروردگارش اعتماد کرده و از او یاری بخواهد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ او را در مقابل سختی‌های بارداری و سرپرستی یاری نموده و کار را برایش آسان می‌نماید اما مشغول شدن زن به تنبلی و خوش‌گذرانی و عدم تحمل خستگی بارداری، زایمان و سرپرستی را را تنگ‌نظری می‌دانیم.
در هر صورت سؤال پیرامون ناهنجاری‌ در جنین‌ها زیاد شده است که به نظر ما از همین دو سببی که ذکر کردیم خارج نیست اما هرگاه آشکار شود جنین ناهنجاری دارد اگر به چهار ماه رسیده و روح در آن دمیده شده تلاش برای سقط کردنش به هیچ وجه جایز نیست زیرا منجر به قتل نفسی می‌شود که حرام است و قتل نفسی که حرام است از جمله بزرگ‌ترین گناهان کبیره است حتی اگر منجر به مرگ مادر نیز شود در چنین حالتی سقط کردنش جایز نیست زیرا تلف کردن نفسی برای زنده نگه داشتن نفسی دیگر جایز نیست؛ برای مثال: مردی که ضرورتا نیازمند خوردن است و فقط آدمی که خونش معصوم است را می‌یابد آیا جایز است این آدم (که خونش معصوم است) را به خاطر رفع ضرورتش ذبح کند؟ همه‌ی مردم می‌گویند: خیر، جایز نیست، این جنین نیز همین گونه است هرگاه روح در آن دمیده شود سقط کردنش جایز نیست تا بمیرد حتی اگر بقای جنین در شکم مادر منجر به مرگ مادر شود؛ بنابراین هرگاه روح در جنین دمیده شود سقط کردنش به طوری که بمیرد به هیچ وجه جایز نیست و فرقی ندارد ناهنجاری‌اش نداشتن دست، نداشتن پا، نداشتن چشم، نداشتن بینی یا هر حالت دیگری باشد بلکه باقی می‌ماند تا این که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن را خارج کند سپس الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با وی هر چه بخواهد می‌کند.
اما اگر این مسئله قبل از دمیده شدن روح در جنین باشد، دیده می‌شود: اگر ناهنجاری کم و احتمالی است، مانند: فقدان یک انگشت یا زیاد بودن یک انگشت و چیزهایی از این قبیل که از بین بردنش ممکن است یا چیز ترسناکی به حساب نمی‌آید مادامی که تکه گوشتی آفریده شده است، سقط نمی‌شود اما اگر ناهنجاری زیادی مانند فقدان یک عضو کامل، فقدان دست یا پا، جمجمه و چیزهایی از این قبیل باشد در این صورت سقطش اشکالی ندارد زیرا هنوز به یک نفس تبدیل نشده است همان‌گونه که حدیث عبدالله بن مسعود رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ دلالت دارد که می‌گوید: «حَدَّثَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم وَهُوَ الصَّادِقُ الْمَصْدُوقُ، قَالَ: إِنَّ أَحَدَكُمْ يُجْمَعُ خَلْقُهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْمًا، ثُمَّ يَكُونُ عَلَقَةً مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَكُونُ مُضْغَةً مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ مَلَكًا فَيُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ كَلِمَاتٍ، وَيُقَالُ لَهُ: اكْتُبْ عَمَلَهُ وَرِزْقَهُ وَأَجَلَهُ، وَشَقِيٌّ أَوْ سَعِيدٌ، ثُمَّ يُنْفَخُ فِيهِ الرُّوحُ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ لَيَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجَنَّةِ إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ كِتَابُهُ فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وَيَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّارِ إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ الْكِتَابُ فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» : (رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم که راستگو و تصدیق شده است فرمودند: آفرینش هر کدام از شما در شکم مادرش چهل روز جمع می‌شود سپس در چهل روز لخته خونی می‌شود سپس در چهل روز تکه گوشتی می‌شود سپس الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ملکی را برانگیخته و او را به چهار چیز دستور می‌دهد و به وی گفته می‌شود: عمل، رزق، مقدار زندگی و بدبختی یا خوشبختی وی را بنوی. سپس روح در وی دمیده می‌شود؛ همانا فردی از شما به عمل می‌پردازد تا این که بین او و بهشت فقط به اندازه‌ی یک آرنج فاصله باقی می‌ماند اما تقدیرش بر وی پیشی گرفته و سرانجام به عمل اهل جهنم می‌پردازد همچنین فردی از شما به عمل می‌پردازد تا این که بین او و جهنم فقط به اندازه‌ی یک آرنج فاصله باقی می‌ماند اما تقدیرش بر وی پیشی گرفته و سرانجام به عمل اهل بهشت می‌پردازد) این حدیث شریف تبیین نمود که جنین هرگاه چهار ماه‌اش کامل شود روح در آن دمیده می‌شود؛ بنابراین هرگاه چهار ماه آن کامل شود انداختنش به طوری که بمیرد به هیچ وجه جایز نیست.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل طالب بكلية الطب هل إسقاط الجنين الذي عُلِمَ عن طريق الأشعة أنه مُشَوَّهُ خَلْقِيًّا يُعتبر حرامًا؟ ومثال ذلك كأن يكون ناقص عضو؛ كساق أو غير ذلك، مع العلم بأنه يمكن أن يعيش، وليس ذلك سببًا يدعو لوفاته عقب ولادته مباشرة. لكن هناك حالات يكون الجنين ناقص عضو مهم؛ وبالتالي فهو يُتَوَفَّى عقب الولادة؛ كأن يكون ناقص المخ أو القلب أو الرئتين أو غير ذلك من الأعضاء التي لا يمكن الحياة بدونها، فهل إنزال مثل هذا الجنين في مثل هذه الحالة -حتى لا تتعب الأم بإكمال الحمل، مع العلم بأنه لن يعيش – يُعتبر حراما ؟ أفيدونا جزاكم الله خيرا.

فأجاب رحمه الله تعالى : إني أقول قبل الإجابة على هذا السؤال: لقد كثر السؤال عن مثل هذه القضية؛ أعني : تَشَوُّهَ ما في بطون الأمهات، وهذا لا شك أن له أسبابًا، فالسبب الأول: هو المعاصي التي تقع من الناس عموما، أو من هذه المرأة أو زوجها خصوصا؛ لأن كل مصيبة وقعت فهي بسبب الذنوب، قال الله – تعالى -: ﴿ وَمَا أَصَبَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُوا عَن كَثِيرٍ ﴾ [الشورى: ۳۰]، وهذه جملة شرطية، وأسماء الشرط تفيد العموم؛ أي: كل مصيبة أصابتكم فإنها بما كسبت أيديكم ويعفو عن كثير. وقد يصاب الإنسان بالمصيبة مع استقامته ليرفع الله بذلك درجاته، ويزيد في ثوابه، لكنَّ الأصل أن المصائب سببها الذنوب.

السبب الثاني: أنه قيل: إن استعمال الحبوب المانعة للحمل من أسباب تَشَرُّه الأجِنَّة، واستعمال الحبوب المانعة للحمل في عصرنا هذا كثير؛ لأن النساء يُرِدْن التَّرَف، يردن أن لا يَتْعَبنَ بالحمل، يردن أن لا يتعبن بالحضانة، يردن أن يَبْقَيْنَ مستريحات، ولا أدري أنَسِينَ ذكريات أمهاتهنَّ اللاتي عانَيْنَ من مشقة الحمل ومشقة الوضع ما لا تعانيه النساء في هذا الوقت؛ لوجود الْمُخَفّفات للآلام وغير ذلك؟ فإذا صح ما أخبَرْتُ به من أن حُبوب الحمل التي تُسْتَعمل لمنع الحمل تكون سببًا للتشويه، فإن هذا يقتضي أن تمتنع النساء من تناول هذه الحبوب، حتى إذا توالى عليهن الحمل بترك تناولها؛ فإن كثرة الولادة من نعم الله -عز وجل- على الإنسان وعلى الأمة، وهو من الأمور التي يحبها الرسول – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- ، المهم أن الرسول -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- أمر بأن نتزوج الودود الولود، فجمع النبي صلى الله عليه وسلم بين السبب وبين المُسَبَّب.

فعلى كل حال نحن ننصح أخواتنا المسلمات بعدم استعمال حبوب مَنْع الحمل، ونقول: إن كثرة الحمل من نِعَم الله عز وجل على الزوجين وعلى الأمة جميعا، ثم إن الإنسان إذا اعتمد على ربه وسأله المعونة أعانه الله في أعباء الحمل وفي أعباء الحضانة ويَسَّر الله له الأمر ، أما ركون المرأة إلى الكسل والتَّرَف وأن لا تتعب بالحمل ولا بالوضع ولا بالحضانة فإن هذا نعتبره قصور نظر.

فعلى كل حال: التشويهاتُ في الأجنة كثر السؤال عنها، وأسباب هذه التشويهات – فيما نراه – لا تخرج عن السببين اللذين ذكرناهما. فإذا تبين أن الجنين مُشَوَّه: فإن كان قد بلغ أربعة أشهر ونُفِخَت فيه الروح فإنه لا يجوز أبدا محاولة إسقاطه؛ لأن هذا يؤدي إلى قتل نفس مُحرَّمة، وقتل النفس المحرمة من أكبر الكبائر، حتى لو أدى ذلك إلى موت أمه فإنه لا يجوز إسقاطه في هذه الحال؛ لأنه لا يجوز إتلاف نفس لإحياء نفس أخرى وأضرب لذلك مثلا برجل اشتدت فيه الضرورة إلى الأكل ولم يجد إلا آدميا معصوما، فهل يجوز أن يذبح هذا الآدمي المعصوم من أجل أن يُذهِب ضرورته؟ كل الناس يقولون: لا يجوز، فكذلك هذا الجنين إذا نُفخت فيه الروح فإنه لا يجوز إنزاله ليموت، ولو أدى ذلك إلى موت أمه ببقائه في بطنها، فإذا نُفخت الروح في الجنين فلا يجوز إنزاله إنزالا يموت به مهما كانت الحال سواء كان مُشَوَّها بعَدَم يد أو عدم رجل أو عدم عين أو عدم أنف أو بأي حال من الأحوال، لكن يبقى حتى يُخْرِجَه الله -عز وجل- ثم يفعل الله به ما يشاء.

وأما إذا كان ذلك قبل نفخ الروح فيه، فينظر: إذا كان التشويه يسيرًا محتملا؛ كفقد إصبع من الأصابع مثلا، أو زيادة إصبع وما أشبه ذلك مما يمكن إزالته، أو مما لا يُعتبر شيئًا مُرَوّعًا، فإنه لا يُنزل ما دام قد كان مُضعَةٌ وخُلِقَ، وإن كان تشويها بالغا كفقد عضو كامل كفقد يد أو رجل أو جمجمة أو ما أشبه ذلك فلا بأس من إنزاله حينئذ؛ فإنه لم يصر نفسًا بعد، كما يدل على ذلك حديث عبد الله بن مسعود رضي الله عنه قال: حَدَّثَنَا رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم وَهُوَ الصَّادِقُ المَصْدُوقُ، قَالَ: «إِنَّ أَحَدَكُمْ يُجْمَعُ خَلْقُهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْمًا، ثُمَّ يَكُونُ عَلَقَةٌ مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَكُونُ مُضْغَةً مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ مَلَكًا فَيُؤْمَرُ بِأَرْبَعِ كَلِمَاتٍ، وَيُقَالُ لَهُ: اكْتُبْ عَمَلَهُ، وَرِزْقَهُ، وَأَجَلَهُ، وَشَقِيٌّ أَوْ سَعِيدٌ، ثُمَّ يُنْفَخُ فِيهِ الرُّوحُ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ لَيَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجَنَّةِ إِلَّا ذِرَاعٍ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ كِتَابُهُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وَيَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ النَّارِ إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ الْكِتَابُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». فبيَّن في هذا الحديث الشريف أن الجنين تنفخ فيه الروح إذا تم له أربعة أشهر، وعلى هذا فمتى تم له أربعة أشهر فإنه لا يجوز إنزاله إنزالا يموت به على أي حال كان.

مطالب مرتبط:

(۳۲۳۸) حکم نگهداری استخوان‌ها برای تحقیقات پزشکی

کالبد انسان: اگر  انسانی محترمی است، مانند: مسلمان، اهل ذمّه، هم‌پیمانان مسلمانان و کسانی که از جانب مسلمانان به آنان امنیت داده شده، جایز نیست آن را مُثله کرده و استخوانش را نگهداری کند اما اگر انسان غیر محترمی باشد جای تأمل دارد و برای صدور فتوای همگانی که مسلمانان از آن بهره‌مند شوند، نیازمند تحقیق و مراجعه است....

ادامه مطلب …

(۳۲۶۳) روش رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم در زیارت کردن از مریض

رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم از بیماران عیادت می‌نمودند و به آنها آرامش می‌دادند و با عیادت کردن، آنها را خوشحال‌ می‌ساخت....

ادامه مطلب …

(۳۲۴۲) حکم اهدا عضو

آنچه نزد من ترجیح دارد، این است که جایز نیست هیچ شخصی چیزی از اعضای بدنش را اهدا کند و اگر اهدا کردن جایز نباشد، فروش آن از باب اولی جایز نیست....

ادامه مطلب …

(۳۲۲۷) حکم شرعی جراحی برای حذف انگشت اضافی در کودک

بله قطع کردن این انگشت از دست یا پا با عمل جراحی به شرط اینکه از خطر در امان باشد اشکالی ندارد..

ادامه مطلب …

(۳۲۵۷) آیا مؤمن هنگام کشیده شدن روح، دچار درد می‌شود؟

همچنین کشیده شدن روح از بدن سخت است اما بر شخصی تخفیف یافته و بر دیگری شدت می‌یابد همچنین گاهی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ کشیده شدن روح را بر میت به خاطر گناهانی که مرتکب شده سخت می‌کند....

ادامه مطلب …

(۳۲۵۵) ثمره و فایده‌ی ذکر گفتن هنگام مرگ چیست؟

ثمره و فایده‌ی ذکر گفتن هنگام مرگ، این است که هر کس آخرین سخنش از دنیا (لا إله إلا الله) باشد که آن را خالصانه از صمیم قلبش گفته باشد از اهل بهشت خواهد بود....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه