دوشنبه 13 رجب 1446
۲۴ دی ۱۴۰۳
13 ژانویه 2025

(۲۱۳۶) آیا گرفتن یا رها کردن دست، از ارکان یا واجبات یا شروط صحت نماز است؟

(۲۱۳۶) سوال: گرفتن یا رها کردن دست در نماز مشکلی است که اختلافات حادی را بین مسلمین به وجود آورده است آیا گرفتن یا رها کردن از ارکان یا واجبات یا شروط صحت نماز است؟ لطفا ما را راهنمایی کنید جزاکم الله عنا خیر الجزاء.

جواب:

این دارای دو قسمت است:

قسمت اول: به آنچه از اختلافات بین مسلمین در این امور که این برادر به آن اشاره کردند.

قسمت دوم: حکم مسئله‌ی گرفتن و رها کردن دست.

پس اول که می‌گوییم: متأسفانه برای مثل این مسائل بین مسلمین نزاع به وجود آمده است با وجود این که این مسائل به عقیده تعلق ندارد و این مسائل در عهد صحابه وجود داشته است و در مسائل فروع بسیار اختلاف داشتند ولی بین آنها عداوت و دشمنی و حقد و کنیه به خاطر این نداشتند بلکه برای مؤمن واجب است که اگر برادرش به مقتضای دلیل با او مخالف است حبّش نسبت به او زیاد شود زیرا می‌داند مخالفت او فقط برای مقتضای دلیل کتاب الله À و سنت رسول الله ﷺ و تمسک به آن دو می‌باشد و به خاطر مراعات کسی تمسک به قرآن و سنت را رها نمی‌کند و در حقیقت این دوست شما که در مسئله‌ای از مسائل علمی با تو به خاطر مقتضای دلیلی که نزدش می‌باشد‌ مخالفت ورزیده است بر تو واجب است بیشتر محبت او را داشته باشی نه این که بغض و نفرتت نسبت به او زیاد شود زیرا همانطور تو معصوم نمی‌باشی او نیز معصوم نیست و در حقیقت اگر بر دیگران فرض بدانی که باید بر رأی و نظر تو باشند مخالف شهادت محمد رسول الله می‌باشد زیرا که تو نفس خود را رسول و واجب الإتباع قرار دادی و این امر بسیار خطرناکی است پس بر شخص همانطور که گفتیم واجب است -و زیاد تکرار کردیم چون که بسیار مهم است- هنگامی که شخص دیگری به مقتضای دلیلی که نزدش است مخالفت می‌کند پس نباید از او عصبانی شود یا بغضش را داشته باشد بلکه واجب است که محبتش بیشتر نیز بشود و اگر نیت نیک باشد هدف یکی می‌باشد و هدف حرکت کردن بر آن‌چیزی است که قرآن و سنت بر آن دلالت دهند و اگر نیت نیک باشد این نیت همه است ولی اگر انسان بخواهد که از مردم پیروی کند و مخالفینش را گمراه بداند این از مسلک و راه سلف نیست و این برای امت اسلامی بسیار خطرناک است و این فقط مختص مسئله‌ی گرفتن یا رها کردن دست در نماز نیست بلکه به صورت عام در تمام مسائل خلافی می‌باشد و اکثر مسائلی که بین اهل علم از قدیم و جدید خلاف به وجود آمده است ولی برای انسان واجب است که منهج و روشی در خلاف ذکر کردیم را بگیرد و از مخالفت متأثر نگردد.

مجری: شیخ بزرگوار اما این مسئله‌ای که سوال کننده به آن اشاره کردند بیشتر بدان توجه می‌شود چون در هر روز چندین بار آن را مشاهده می‌کنند.

جواب: اما به نسبت گرفتن یا رها کردن، شکی نیست که آن چیزی که سنت بر آن دلالت می‌کند گرفتن دست می‌باشد یعنی گذاشتن دست راست بر دست چپ و در صحیح بخاری از سهل بن سعد J ثابت است که می‌فرماید: «كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلَاةِ»[۱] (به مردم امر می‌شد که مردان در نماز دست راست خود را بر ساق دست چپشان بگذارند) و این از غیر حدیث رسول الله ﷺ نیز ثابت است و برای هیچ کسب انکار آن امکان ندارد با این وجود که از رسول الله ﷺ ثابت است و زمانی که از رسول الله ﷺ ثابت است قول هیچ کس از مردم اعتباری ندارد و برای تعبد با رها کردن دست هیچ وجهی ندارد بلکه تعبد با گذاشتن دست راست بر دست چپ است و حتی با این وجود شایسته نیست که بغض کسانی را داشته باشیم که دستشان را رها می‌کنند بلکه برایشان دعای هدایت می‌کنیم و سنت را برایشان بیان می‌کنیم و مؤمن هنگامی که به سوی اللهÀ  و رسول خوانده شد راه فراری از آن ندارد و خلاف در حکم بستن دو دست بعد از رکوع وجود دارد و خلاف حتی در بین کسانی که قائل به بستن در در حالت قیام هستند بینشان خلاف است که بعد از بالا آمدن از رکوع نیز دست راست بر دست چپ گذاشته می‌شود یا رها می‌شود؟ امام احمد مخیر کرده است بین بستن و رها کردن دست بعد از رکوع و بعضی از مردم بستن دست بعد از رکوع را شدیداً انکار می‌کنند و می‌گویند بدعت است و بعضی می‌گویند که سنت است.

و درست این است که دست بعد از رکوع نیز بسته می‌شود برای عموم حدیثی که دلالت می‌دهد رسول الله ﷺ این را انجام می‌دادند و مردم به آن امر شده بودند و این را ما از حدیث سهل بن سعد J که به آن اشاره کردیم گرفتیم: «كَانَ النَّاسُ يُؤْمَرُونَ أَنْ يَضَعَ الرَّجُلُ الْيَدَ الْيُمْنَى عَلَى ذِرَاعِهِ الْيُسْرَى فِي الصَّلَاةِ»[۲] (به مردم امر می‌شد که مردان در نماز دست راست خود را بر ساق دست چپشان بگذارند)و در قول «فی الصلاة» عام است و همه‌ی حالت‌ها را شامل می‌شود ولی بدون شک سجود و نشستن و رکوع از آن خارج می‌شود زیرا هیئت معینی به نسبت دست دارد پس فقط حالت قیام قبل و بعد از رکوع باقی می‌ماند و اما انکار آن و بدعت خواندش وجهی ندارد و صحیح نیست پس راجح و نزدیک‌تر به صواب گذاشتن دست راست بر دست چپ حتی بعد از رکوع می‌باشد.

مجری: شیخ بزرگوار مادامی که احادیث صحیح هستند و خلف از سلف نقل کرده‌اند و مقصودمان از خلف تابعین هستند و ایشان از صحابه و ایشان از رسول الله ﷺ، چگونه این خلاف واقع شده است.

جواب: اصل این خلاف را نمی‌دانم ولی هر چه باشد آن برای ما مهم نیست بلکه واقع برای ما مهم است.


[۱] رواه البخاری (۷۴۰).

[۲] رواه البخاری (۷۴۰).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: إن القبض والإرسال في الصلاة مشكلة أحدثت خلافات حادة بين المسلمين فهل القبض أو الإرسال من أركان الصلاة، أو واجباتها، أو من شروط صحتها؟ أفيدونا جزاكم الله عنا خير الجزاء.

فأجاب – رحمه الله تعالى-: هذا السؤال ذو شقين: أحدهما: ما أشار إليه الأخ من الخلافات بين المسلمين في مثل هذه الأمور. والثاني: حكم هذه المسألة التي هي القبض أو الإرسال.

أما الأول فإننا نقول: إن مما يدعو للأسف أن يقع مثل هذا النزاع بين المسلمين في هذه المسألة، لأن هذه المسائل من المسائل التي لا تتعلق بالعقيدة، وهي مسائل وجد جنسها في عهد الصحابة رضي الله عنهم، فإنهم يختلفون في الفروع كثيرا، ومع ذلك لا يحدث بينهم عداوة ولا بغضاء ولا أحقاد من أجل هذا، بل إنه يجب على المؤمن إذا خالفه أخوه بمقتضى الدليل عنده -أي: عند هذا المخالف- يجب عليه أن يزداد له حبّا، لأنه يعرف أنه ما خالفه لمقتضى الدليل إلا تمسكًا بكتاب الله وسنة رسوله صلى الله عليه وسلم  وأنه لم يتزحزح عن ذلك لمداهنة أحد أو مراعاة خواطر، ففي الحقيقة إذا كان صاحبك الذي خالفك في مسألة من مسائل العلم خالفك لأن ذلك مقتضى الدليل عنده، فإنه يجب عليك أن تزداد له محبة، لا أن تزداد بغضًا له أو نفورًا، لأنه كما أنه ليس معصوما فأنت أيضًا لست بمعصوم، وكونك تفرض على غيرك أن يقول برأيك هذا في الحقيقة مخالف لتحقيق شهادة أن محمدا رسول الله، لأنك كأنك جعلت نفسك رسولا معصوما واجب الاتباع، وهذا أمر خطير جدا، فالواجب على المرء كما قلنا – وإن كنا قد كررنا ذلك لأنه مهم جدًا – إذا خالفه غيره لمقتضى الدليل عند هذا المخالف ألا يغضب من ذلك أو يحدث له بغضاء لهذا الرجل، بل إن الواجب أن يزداد له محبة، والهدف واحد إذا حَسُنَتْ النية، فإن الهدف هو التمشي على ما دل عليه كتاب الله وسنة رسوله ، وهو هدف الجميع مع حسن النية، أما إذا كان الإنسان يريد أن يتبع الناس قوله ويضلل من يخالفه فإن هذا ليس من مسالك السلف الصالح ، وهو خطير على الأمة الإسلامية، ولا يختص هذا بمسألة القبض والإرسال في اليدين في الصلاة، بل هو عام في كل مسائل الخلاف، وما أكثر المسائل التي وقع فيها خلاف بين أهل العلم قديما وحديثا، ولكن يجب على الإنسان أن يتخذ ما أشرنا إليه طريقا ومنهاجا بحيث لا يتأثر بالمخالفة.

فضيلة الشيخ: لكن هذه المسألة التي أشار إليها السائل قد تبدو أكثر، لأنها تُشاهد في اليوم عدة مرات.

فأجاب -رحمه الله تعالى-: أما بالنسبة للقبض والإرسال فلا شك أن الذي دلت عليه السُّنَّة هو قبض اليد بمعنى: وضع اليد اليمنى على اليسرى، وقد ثبت ذلك في صحيح البخاري من حديث سهل بن سعد رضي الله عنه قال: «كانوا يؤمرون أن يضع الرجل يده اليمنى على ذراعه اليسرى في الصلاة» وهذا ثابت في غير حديث عن النبي صلى الله عليه وسلم، ولا يمكن لأحد أن ينكره مع ثبوته عن الرسول -عليه الصلاة والسلام-، ولا عبرة بقول أي أحد من الناس مع وجود ذلك عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، و على هذا فالتعبد بالإرسال ليس له وجه، بل التعبد إنما هو بوضع اليد اليمنى على اليسرى. ومع هذا فلا ينبغي لنا أن نبغض هؤلاء الذين يرسلون، بل ندعو لهم بالهداية وندعوهم إلى الهداية، وتبين لهم السُّنَّة، والمؤمن إذا دعي إلى الله ورسوله لا يجد سبيلا إلى الفرار من ذلك، إنما وقع الخلاف في حكم قبض اليدين بعد الرفع من الركوع، وقع الخلاف حتى عند القائلين بأن المشروع أن يضع يده اليمنى على اليسرى في حال القيام، وقع الخلاف بينهم فيما إذا قام من الركوع هل يقبض بمعنى: هل يضع يده اليمنى على اليسرى أو يرسلها ؟ فالإمام أحمد  رحمه الله نص على أن الإنسان مخير بينهما إن شاء أرسل، وإن شاء قبض. وبعض الناس ينكر القبض إنكارًا بالغا ويرى أنه بدعة وبعض الناس يرى أنه من السُّنَّة أن يقبض بعد القيام من الركوع.

والصواب من هذه الأقوال أنه يقبض إذا رفع من الركوع، لعموم الأحاديث الدالة على أن الرسول -عليه الصلاة والسلام- كان يفعل ذلك، وأن الناس كانوا يؤمرون ،به فإننا إذا أخذنا بحديث سهل بن سعد الذي أشرنا إليه قريبا: «كانوا يؤمرون أن يضع الرجل يده اليمنى على ذراعه اليسرى في الصلاة»، وقوله في الحديث في الصلاة عام يشمل جميع أحوالها، ولكنه يخرج منه السجود بلا شك، ويخرج منه الجلوس بلا شك أيضًا، ويخرج منه الركوع بلا شك، لأن لها هيئات معينة بالنسبة لليدين، فيبقى عندنا القيام، فيشمل ما قبل الركوع وما بعد الركوع وأما إنكاره والدعوة بأنه بدعة فهذا لا وجه له وليس بصحيح، فالأقرب إذا والأرجح أنه يضع يده اليمنى على اليسرى حتى بعد القيام من الركوع.

فضيلة الشيخ: ما دامت الأحاديث قد صحت وقد تناقلها الخلف عن السلف – ونقصد بالخلف التابعين عن الصحابة وعن الرسول صلى الله عليه وسلم – كيف نشأ هذا الخلاف؟

فأجاب رحمه الله تعالى : لا أعرف أصل هذا الخلاف، ولكنه مهما كان لا يهمنا أصله، يهمنا الواقع.

مطالب مرتبط:

(۲۱۳۷) حکم رفع الیدین بعد از برخواستن از رکوع

حدیثی که وجود دارد هنگامی است که از نشستن برای تشهد بلند شد و بر زانو‌هایش ایستاد و  به حالت قیام در آمد رفع الیدین می‌کند....

ادامه مطلب …

(۲۱۱۳) تکبیرة الإحرام کی شروع و کی پایان می‌یابد؟

مراد سوال کننده درک کردن تکبیرة الإحرام است که بلافاصله بعد از تکبیر است و هنگامی که امام شروع به استفتاح کرد تکبیرة الإحرام از انسان فوت شده است....

ادامه مطلب …

(۲۱۱۸) زمان تکبیرات انتقال و قول (سمع الله لمن حمده)

تکبیرات انتقال و قول (سمع الله لمن حمده) باید بین دو رکن باشد و فرقی ندارد که از ابتدای حرکت باشد یا در اثنای آن، مهم آن است که بین دو رکن باشد...

ادامه مطلب …

(۲۱۳۰) حکم رها کردن دست‌ها در نماز چیست؟

رها کردن دو دست خلاف سنت می‌باشد...

ادامه مطلب …

(۲۱۱۵) مواضعی که دو دست در هنگام تکبیر در نماز بالا می‌رود

چهار مواضع می‌باشد: اولین موضع هنگام تکبیرة الإحرام است و دومین موضع هنگام رکوع رفتن است و سومین موضع هنگام بالا آمدن از رکوع است و چهارمین موضع هنگام بلند شدن از تشهد اول است....

ادامه مطلب …

(۲۱۱۹) حکم تکبیرات و دعای استفتاح هنگام پیوستن به امام در رکوع

هنگامی که نمازگزار وارد شد و امام در حال رکوع بود پس تکبیرة الإحرام را می‌گوید سپس رکوع می‌کند و دعای استفتاح را نمی‌خواند....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه