سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۱۴۸۵) باطل‌کننده‌های وضو کدام است؟

(۱۴۸۵) سوال: باطل‌کننده‌های وضو که اگر یکی از آن‌ها برای شخصی رخ دهد وضویش باطل می‌شود، کدام است؟

جواب:

این سؤال در واقع حاوی سه پرسش است که به جواب هر کدام می‌پردازیم:
سؤال اول: آیا استحمام، جایگزین وضو می‌شود؟ می‌گوییم: اگر استحمام به خاطر جنابت باشد، جایگزین وضو می‌شود زیرا اللهB می‌فرماید: {وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا} [المائدة: ۶] : (اگر جُنُب بودید، طهارت گرفته و غسل کنید). بنابراین اگر فرد در حالت جنابت باشد و در آب برکه، رودخانه یا شبیه آن فرو رود و نیت پاک شدن از جنابت کند، حدث اصغر (بی‌وضویی) و حدث اکبر (جنابت) از وی رفع می‌شود؛ زیرا الله B در حالت جنابت، فقط واجب نموده است که تمام بدن را با آب بشوییم، هر چند که بهتر است مسلمان قبل از غسل جنابت، وضو بگیرد زیرا رسول الله ﷺ: «إذا اغْتَسَلَ من الجنابة غَسَل يديه، وَتَوَضَّأ وُضُوءَه للصَّلاة، ثمَّ اغْتَسَل، ثُمَّ يُخَلِّلُ بِيَدِهِ شَعرَهُ، حَتَّى إِذَا ظَنَّ أنَّه قَد أَرْوَى بَشَرَتَهُ، أَفَاض عليه الماءَ ثَلاثَ مرَّات؛ ثمَّ غَسَلَ سَائِرَ جَسَدِهِ» : (رسول الله ﷺ هرگاه غسل جنابت انجام می‌داد، دو دست خود را می‌شست و همانند نماز، وضو می‌گرفت سپس تمام بدنش را می‌شست. سپس با دستش موی سرش را خلال می‌نمود تا این ‌که مطمئن می‌شد آب را به پوست سرش رسانده است؛ سه مرتبه بر بدنش آب می‌ریخت سپس سایر بدنش را می‌شست).
اگر استحمام برای تمیز شدن و خنک شدن باشد، جایگزین وضو نیست زیرا این کار، عبادت محسوب نمی‌شود بلکه چنین استحمامی جزو عادت‌ها و کارهای روزمره است، هر چند که دین به رعایت پاکیزگی و نظافت فرمان می‌دهد اما منظور از آن، عام و به طور مطلق می‌باشد با هر چیزی که نظافت و پاکیزگی حاصل شود. به هر حال اگر استحمام برای خنک شدن یا نظافت باشد، جایگزین وضو نمی‌شود.
سؤال دوم: آیا کشف و نمایان شدن عورت، وضو را باطل می‌کند؟ جواب: خیر، وضو ر باطل نمی‌کند. حتی اگر کسی به آن نگاه کند نیز وضوی هیچ کدام از این دو فرد باطل نمی‌شود، هر چند نزد که مردم عوام یا برخی از آنان، کشف عورت یا نگاه کردن به آن را باطل کننده‌ی وضو می‌دانند اما این سخن هیچ دلیل و اساسی ندارد.
سؤال سوم: باطل‌کننده‌ها‌ی وضو کدام است؟ درباره‌ی آن‌ بین علما اختلاف ‌نظر وجود دارد اما مواردی که باطل کننده بودن آن با دلیل ثابت شده است را بر می‌شماریم:
۱- هر چیزی که از دو شرمگاه خارج شود؛ یعنی هر چیزی که از شرمگاه جلو یا عقب بدن بیرون آید. بنابراین هر چیزی که از شرمگاه جلو یا عقب بدن از جمله ادرار، مدفوع، باد، مَنِی و مَذی بیرون آید، وضو را باطل می‌کند. واضح است که خروج منی همراه با شهوت، غسل را واجب می‌کند. اگر مذی از بدن خارج شود، واجب است که شخص آلت تناسلی و بیضه‌ها را شسته و سپس وضو بگیرد.
۲- خواب در صورتی که زیاد و سنگین باشد؛ به گونه‌ای که شخصِ خوابیده متوجه باطل شدن وضویش نشود اما اگر خواب، سبک باشد به طوری که اگر وضوی فرد باطل شود متوجه گردد، وضویش باطل نمی‌شود و فرقی ندارد که دراز کشیده، تکیه زده یا به طور عادی نشسته باشد. مهم این است که آیا حضور قلب و توجه دارد یا خیر؟ اگر حواسش باشد و متوجه باطل شدن وضو گردد، وضویش باطل نمی‌شود اما در غیر این صورت، واجب است که وضو بگیرد؛ زیرا صرفا خواب به تنهایی باطل‌کننده نیست بلکه در حالت خواب، احتمال باطل شدن وضو وجود دارد لذا باطل شدن وضو منتفی بود و رخ نداد چون اگر رخ دهد انسان آن را احساس می‌کند، وضو باطل نمی‌شود. دلیل این ‌که صرفا خواب به تنهایی باطل‌کننده نیست، همین است که خواب سبک، وضو را باطل نمی‌کند و اگر صرفا خواب به تنهایی باطل‌کننده بود، کم و زیادش فرقی نداشت مانند ادرار که کم و زیادش، وضو را باطل می‌کند.
۳- خوردن گوشت شتر؛ یعنی شتر نر یا ماده. اگر کسی گوشت شتر بخورد، وضویش باطل می‌شود و فرقی ندارد که خام یا پخته باشد زیرا در حديث جابر بن سمرة Ð ثابت است که از رسول الله ﷺ پرسیده شد: آیا با خوردن گوشت گوسفند، وضو بگیریم؟ فرمود: (اگر خواستی وضو بگیر). پرسیدند: آیا با خوردن گوشت شتر، وضو بگیریم؟ فرمود: (بله، وضو بگیر).
اين كه رسول الله ﷺ وضو گرفتن بعد از خوردن گوشت گوسفند را اختیاری دانست دلیلی بر این است که وضو گرفتن بعد از خوردن گوشت شتر، اختیاری نیست بلکه واجب است. بنابراین وضو گرفتن بعد از خوردن گوشت شتر، واجب است و تفاوتی ندارد که خام یا پخته باشد و فرقی بین گوشت قرمز و گوشت غیر قرمز نیز وجود دارد لذا خوردن هر یک از جگر، روده، معده، قلب، چربی و… از اعضای شتر، وضو را باطل می‌کند. هر چیزی که شامل حکم گوشت شود، وضو را باطل می‌کند لذا تمام اعضای شتر همین حکم را دارد زیر رسول الله ﷺ مشخص نفرمود که کدام عضو شتر، باطل‌کننده است در حالی که می‌دانست که مردم علاوه بر گوشت، از دیگر اعضای شتر نیز می‌خورند و اگر حکم فرق می‌کرد رسول الله ﷺ آن را برای مردم بیان می‌نمود تا در دین خود علم و بصیرت داشته باشند.
همچنین در شریعت اسلامی، هیچ حیوانی را نمی‌شناسیم که درباره‌ی اعضای گوناگونش، احکام متفاوتی داشته باشد؛ لذا حیوان، یا حرام یا حلال است و یا وضو را باطل می‌کند یا وضو را باطل نمی‌کند اما این که قسمتی از یک حیوان حکمی داشته باشد و قسمت دیگرش دارای حکم دیگری باشد در شریعت اسلامی وجود ندارد هر چند که این مسئله در شریعت يهود وجود داشته است؛ همان طور که الله B می‌فرماید: {وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنْ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوْ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ} [الأنعام: ۱۴۶] : (بر کسانی ‌که یهودی شدند، هر حیوان چنگال‌دار را حرام کردیم؛ چربی‌های گاو و گوسفند را نیز برایشان حرام نمودیم به جز چربی‌هایی که بر پشتشان و و روده‌هایشان است و چربی‌هایی که با استخوان‌ها درآمیخته باشد).
بدین خاطر است که علما اتفاق ‌نظر دارند که چربی خوک، حرام است در حالی که الله À در قرآن فقط از گوشت آن نام برده و فرموده است: {إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ به} [النحل: ۱۱۵] : (الله À فقط مردار، خون، گوشت‏ خوك و هر آن چه را كه نام غير الله بر آن برده شده باشد را بر شما حرام نموده است). هیچ اختلا‌ف نظری درباره‌ی حرام بودن چربی خوک بین اهل علم سراغ ندارم لذا می‌گوییم: گوشت شتر که در حدیث از آن نام برده شده، چربی، معده و روده را نیز شامل می‌شود. همچنین زیرا وضو گرفتن بعد از خوردن این قسمت‌‌ها از بدن شتر به احتیاط نزدیک‌تر است تا انسان رفع مسئولیت شود؛ زیرا اگر کسی از این اعضای شتر اعم از جگر، معده و روده‌ی شتر خورد سپس وضو گرفت و نماز خواند، نمازش درست است اما اگر وضو نگرفت و نماز خواند، نمازش نزد بسیاری از علما، باطل است لذا وضو گرفتن به احتیاط نزدیک‌تر است و هر آن چه چنین باشد، بهتر و اولی‌تر است زیرا انسان رفع مسئولیت می‌شود. رسول الله ﷺ نیز فرمود: «دَع ما يَرِيبُكَ إلى ما لا يَرِيبُكَ» : (چیزی را که تردید داری رها کن و به چیزی که در مورد آن تردیدی نداری عمل کن).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما نواقض الوضوء التي لو حصل للمتوضئ شيء منها بطل وضوؤه؟ وهل كشف العورة من فوق الركبة من نواقض الوضوء؟ بمعنى لو انكشفت عورة إنسان فوق ركبتيه فهل يلزمه إعادة الوضوء؟ وهل الاستحمام للجسد كله يكفي عن الوضوء أم لا؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذا السؤال تضمن ثلاثة أسئلة في الواقع، ونذكرها، لكن ليس على التفصيل.

أولا: يقول: هل الاستحمام يكفي عن الوضوء؟ نقول: الاستحمام إن كان عن جنابة فإنه يكفي عن الوضوء؛ لقوله تعالى: ﴿ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا ﴾ [المائدة: 6]. فإذا كان على الإنسان جنابة، وانغمس في بركة، أو في نهر، أو ما أشبه ذلك، ونوى في ذلك رفع الجنابة، فإنه يرتفع الحدث عنه الأصغر والأكبر؛ لأن الله تعالى لم يوجب عند الجنابة سوى أن نَطَّهر، أي: أن نعم جميع البدن بالماء غسلا ، وإن كان الأفضل للمغتسل عن الجنابة أن يتوضأ أولا، حيث كان النبي -عليه الصلاة والسلام – «إِذَا اغْتَسَلَ مِنَ الْجَنَابَةِ غَسَلَ يَدَيْهِ، وَتَوَضَّأَ وُضُوءَهُ لِلصَّلَاةِ، ثُمَّ اغْتَسَلَ، ثُمَّ يُخَلِّلُ بِيَدِهِ شَعَرَهُ، حَتَّى إِذَا ظَنَّ أَنَّهُ قَدْ أَرْوَى بَشَرَتَهُ، أَفَاضَ عَلَيْهِ المَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ غَسَلَ سَائِرَ جَسَدِهِ».

أما إذا كان الاستحمام للتنظف أو التبرد فإنه لا يكفي عن الوضوء؛ لأن ذلك ليس من العبادة، وإنما هو من الأمور العادية، وإن كان الشرع يأمر بالنظافة، لكن النظافة لا على هذا الوجه، بل النظافة مطلقا بأي شيء يحصل به التنظيف، وعلى كل حال إذا كان الاستحمام للتبرد أو للنظافة فإنه لا يُجزئ عن الوضوء.

ثانيا: كشف العورة هل ينقض الوضوء؟ والجواب: أنه لا ينقض الوضوء، حتى لو نظر إليه أحد، فإنه لا ينتقض وضوؤه، لا هو ولا الناظر، وإن كان عند العامة أو عند بعض العامة أن النظر إلى العورة ناقض للوضوء، أو أن كشفها ناقض للوضوء، فهذا لا أصل له.

ثالثا : نواقض الوضوء نواقض الوضوء حدث فيها خلاف بين أهل العلم، لكن نذكر ما يكون ناقضًا بمقتضى الدليل: فمن نواقض الوضوء:

1 – الخارج من السبيلين؛ أي: الخارج من القبل أو الدبر، فكل ما خرج من القبل أو الدبر فإنه ناقض للوضوء، سواء كان بولا، أم غائطًا، أم مَنْيًا، أم منيا، أم ريحا، فكل شيء يخرج من القبل أو الدبر فإنه ناقض الوضوء، لكن إذا كان منيا، وخرج بشهوة، فمن المعلوم أنه يوجب الغسل، وإذا كان مَذْيًا فإنه يوجب غسل الذكر والأنثيين مع الوضوء أيضًا.

٢ – النوم إذا كان كثيرًا؛ بحيث لا يشعر النائم لو أحدَث، أما إذا كان النوم يسيرًا يَشْعُر النائم بنفسه لو أحدث فإنه لا ينقض الوضوء، ولا فرق في ذلك بين أن يكون نائما مضطجعًا، أو قاعدًا معتمدًا، أو قاعدًا غير معتمد، والمهم هو حالة حضور قلبه فإذا كانت هذه الحال؛ بحيث لو أحدث أحس بنفسه، فإن وضوءه لا ينتقض وإذا كان في حال لو أحدث لم يُحس بنفسه فإنه يجب عليه الوضوء؛ وذلك لأن النوم نفسه ليس بناقض، وإنما هو مظنة الحدث، فإذا كان الحدث منتفيًا لكون الإنسان يشعر به لو حصل منه فإنه لا ينتقض الوضوء.

والدليل على أن النوم بنفسه ليس بناقض أن يسيره لا ينقض الوضوء، ولو كان ناقضًا لنقضَ يَسيره وكثيره، كما ينقض البول يسيره وكثيره.

3 – أكل لحم الجزور؛ أي: الناقة أو الجمل، فإذا أكل الإنسان لحما من لحم جزور الناقة أو الجمل – فإنه ينتقض وضوؤه، سواء كان نيئًا، أم مطبوحًا؛ لأنه ثبت عن رسول الله له من حديث جابر بن سمرة أنه سئل-عليه الصلاة والسلام- أنتوضأ من لحوم الغنم؟ قال: «إن شئت». قال: أنتوضأ من لحوم الإبل؟ قال: «نعم».

فكونه يجعل الوضوء من لحم الغنم راجعا إلى مشيئة الإنسان دليل على أن الوضوء من لحم الإبل ليس براجع إلى مشيئته، وأنه لا بد منه. وعلى هذا فيجب الوضوء من لحم الإبل إذا أكله الإنسان نيئًا كان، أم مطبوخا، ولا فرق بين اللحم الأحمر واللحم غير الأحمر، فينقض الوضوء أكل الكرش والأمعاء والكبد والقلب والشَّحْم كل شيء داخل في حكم اللحم فإنه ينقض الوضوء، وجميع أجزاء البعير ناقض؛ لأن رسول الله صلى الله عليه وسلم لم يفصل، وهو يعلم أن الناس يأكلون من هذا، ومن هذا ، ولو كان الحكم يختلف لكان النبي -عليه الصلاة والسلام – بينه للناس حتى يكونوا على بصيرة من أمرهم.

ثم إننا لا نعلم في الشريعة الإسلامية حيوانا يختلف حكمه بالنسبة لأجزائه، فهو أعني الحيوان إما حلال أو حرام، وإما موجب للوضوء، أو غير موجب، وأما أن يكون بعضه له حكم، وبعضه له حكم آخر، فهذا لا يُعرف في الشريعة الإسلامية، وإن كان معروفًا في شريعة اليهود، كما قال الله تعالى: ﴿ وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنْ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوْ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ﴾ [الأنعام: ١٤٦].

ولهذا أجمع العلماء على أن شحم الخنزير مُحرَّم، مع أن الله تعالى لم يذكر في القرآن إلا اللحم فقال: ﴿ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ به ﴾ [النحل: ١١٥]. ولا أعلم خلافًا بين أهل العلم في أن الشحم -أي: شحم الخنزير – محرم، وعلى هذا فنقول: اللحم المذكور في الحديث بالنسبة للإبل يدخل فيه الشحم، ويدخل فيه الأمعاء والكرش، ولأن الوضوء من هذه الأجزاء أحوط، وأبرأ للذمة.

فإن الإنسان لو أكل من هذه الأجزاء؛ من الكبد أو الأمعاء أو الكرش ثم توضأ، وصلى فصلاته صحيحة، لكن لو لم يتوضأ، وصلى فصلاته باطلة عند كثير من أهل العلم، وعلى هذا فيكون أحوط، وما كان أحوط فإنه أولى؛ لأنه أبرأ للذمة، وقد قال النبي عليه الصلاة والسلام: «دع ما يريبك إلى ما لا يريبك».

مطالب مرتبط:

(۱۵۳۰) آیا لمس کردن زن، وضو را باطل می‌کند؟

لمس کردن زن از روی شهوت، وضو را باطل نمی‌کند مگر این ‌که موجب انزال منی شود که در این صورت، غسل را واجب می‌کند یا اگر مذي خارج شود، واجب است دوباره وضو بگیرد...و

ادامه مطلب …

(۱۵۵۴) حکم لمس قرآن در کتاب‌های درسی توسط زن حائض

اگر بیشتر مطالب آن کتاب از آیات قرآن باشد، حکم مصحف (قرآن) را دارد لذا برای فردی که دچار حدث اصغر (وضو ندارد) یا حدث اکبر (در حالت جنابت، حیض، نفاس و... قرار دارد) جایز نیست که مستقیما به آن دست بزند....

ادامه مطلب …

(۱۴۹۲) حکم شرعی نماز در صورت شک در خروج باقی‌مانده ادرار پس از وضو

هرگاه ظن غالب و اطمینان حاصل کردی که کاملا خارج شده است، به استنجا کردن می‌پردازی و وضو می‌گیری سپس به طرف مسجد می‌روی. اگر در این حالت چیزی خارج شد: اگر یقین نداشتی که قطره‌ای از بدنت خارج شده است یا نه، نیازی نیست کاری انجام دهی...

ادامه مطلب …

(۱۵۵۸) آیا قرائت قرآن، بدون وضو جایز است؟

بله، قرائت قرآن بدون وضو، جایز است اما مصحف (قرآن) را لمس نکن....

ادامه مطلب …

(۱۵۵۰) حکم امامت با شک در وضو پس از غسل جمعه و تأثیر آن بر نماز مأمومان

اصل بر عدم طهارت است. در این صورت بر وی واجب است که نماز را ترک کند و یکی از مأمومین را به کامل کردن نماز به عنوان امام، مکلف کند؛ مثلا بگوید: فلانی جلو بیا و نماز را کامل کن. مردم نیز نمازشان را ادامه می‌دهند و کامل می‌کنند. این دیدگاه راجح و برگزیده در این مسئله‌ است...

ادامه مطلب …

(۱۵۰۰) آیا خروج باد شکم، وضو را باطل می‌کند؟

خروج باد از شرمگاه پشت، وضو را باطل می‌کند...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه