دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۳۰۰) نباید هر کسی متصدر فتوا گردد

(۱۳۰۰) سوال: آیا نصیحتی دارید برای کسانی که بدون علم فتوا می‌دهند و ممکن است دیگران را به خطا و اشتباه بیندازند؟

جواب:

نصیحتم برای چنین اشخاصی که بدون علم فتوا می‌دهند این است که تقوای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را پیشه نمایند و بدانند که وقتی فتوا می‌دهند، در حقیقت دارند از جانب الله سخن می‌گویند و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر بندگانش حرام کرده که بدون علم چیزی را از جانب او بگویند. او این کار را با شرک قرین می‌کند و می‌فرماید: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} [أعراف: ۳۳]: (بگو همانا پروردگارم، کارهای زشت را، چه آشکار و چه پنهان، حرام کرده. همچنین گناه و ظلم ناحق را و اینکه با الله چیزی را شریک قرار دهید که برایش دلیلی نازل نفرموده و اینکه چیزی را که نمی‌دانید به الله نسبت دهید).

پس مومن باید بر حذر باشد از اینکه مرتکب کاری شود که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن را بر او حرام کرده است. باید اگر فتوا می‌دهد، از روی علم باشد. اگر عالم است، از روی علمی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به او عطا فرموده، سخن بگوید و اگر عامیست، از روی چیزی که از علما شنیده و نسبت به درستی آن یقین دارد، حرف بزند. با این حال شایسته است که شخص عامی وقتی کسی از عالمی سوال می‌پرسد بسیار مواظب باشد. چون بعضی از عوام وقتی سوال می‌پرسند، نمی‌توانند مساله را چنان که هست، مطرح کنند. بنا بر این جوابی که می‌گیرند بر اساس سوالشان است. بعد، بر اساس جوابی که از مفتی شنیده‌اند، فتوا می‌دهند و با این کار، اشتباه به وجود می‌آید.

همچنین بعضی دیگر از عوام، سوال را خوب می‌پرسند، اما درست متوجه جواب نمی‌شوند. این نیز در خطر بزرگی قرار می‌گیرد و خودش گمراه می‌شود و دیگران را نیز با خود گمراه می‌کند.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: هل من نصيحة إلى من يَتَصَدَّر للفتيا من دون عِلم، وقد يُوقع غيره في الخطأ؟

فأجاب رحمه الله تعالى: نصيحتنا لهذا وأمثاله الذين يفتون بغير علم أن يتقوا الله عز وجل، وأن يعلموا بأنهم إذا أفتوا إنما يتكلمون عن الله -سبحانه وتعالى-، ويقولون على الله، وقد حرم الله على عباده أن يقولوا عليه ما لا يعلمون، وقرن ذلك بالشرك به، فقال سبحانه: ﴿ قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَنَا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴾ [الأعراف: ٣٣].

فليحذر المؤمن من أن يكون واقعا فيما حرمه الله عليه، ولا يُفتِ إلا بعلم: إن كان من أهل العلم فيها أعطاه الله من العلم، وإن كان من العامة فيها سمعه وتيقنه من أهل العلم ومع هذا فإنه ينبغي للعامي أن يَتَحَرّز غاية التَّحَرُّز إذا استفتى أحدًا من أهل العلم، فإن بعض العامة يُسْتَفْتَون فيصورون الشيء بغير حقيقته، فيفتون على ضوء ما سمعه المفتي، ويحصل بذلك الخطأ العظيم. وبعض العامة يصور الشيء على حقيقته، ولكنه لا يفهم الجواب على حقيقته، فيقع أيضًا في خطر عظيم، فيضل ويُضِلَّ الناس.

مطالب مرتبط:

(۱۲۸۸) حکم جواب دادن به فتوا از روی فتوای علما

کسی که حکم مساله‌ای را با استدلال به قرآن و سنت بیان می‌کند و اهلیت استدلال را هم دارد، اشکالی ندارد فتوا را از قول خودش جواب دهد.

ادامه مطلب …

(۱۲۷۱) معنی «اعتبار به عموم لفظ است نه سبب خاص آن»

منظور از این قاعده این است که اگر حکمی نازل شد که سبب خاصی داشت، آن حکم صورت عمومی به خود می‌گیرد و خاص همان مساله باقی نمی‌ماند

ادامه مطلب …

(۱۲۹۹) نصیحت به مفتیان بدون علم

کسی که فتوا می‌دهد، در واقع از طرف شریعت سخن می‌گوید. کسی که بدون علم فتوا دهد، حتی اگر جوابش درست باشد، باز هم اشتباه است

ادامه مطلب …

(۱۲۷۲) مفهوم مخالف، دلالت منطوق و دلالت مفهوم

قاعده‌ای که اصولیان ذکر کرده‌اند مبنی بر قوی‌تر بودن دلالت منطوق از دلالت مفهوم، بسیار واضح است. چون دلالت منطوق در محل نطق، آشکار و واضح است

ادامه مطلب …

(۱۲۶۵) انواع اکراهی که الله رخصتشان را داده

معنای اکراه و استکراه یکی است.کسی که مجبورش می‌کنند حرفی را بزند یا عملی را انجام دهد، هیچ حکمی به سخن یا عملش تعلق نمی‌گیرد.

ادامه مطلب …

(۱۲۶۲) تعریف سنت و حکم ترک کردن آن

سنت آن است که انسان با انجامش ثواب دارد و به خاطر ترک آن گنهکار نیست. این در صورتی است که این کار از روی اکراهش نسبت به سنت نباشد

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه