چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۱۲۸۹) اگر ببیند فتوایش اشتباه بوده است

(۱۲۸۹) سوال: وقتی انسان به کسی فتوا دهد، سپس برود و به اقوال اهل علم رجوع نماید و ببیند فتوایش اشتباه است، چه باید بکند؟ آیا گناهی دارد؟

جواب:

اگر فتوای اول از روی اجتهاد بوده و او شایستگی اجتهاد را دارد و بعد از تحقیق و جستجو و مناقشه بفهمد که اجتهاد اولش خطا بوده، گناهی بر او نیست. ائمه‌ی بزرگ ما چنین می‌کرده‌اند. در یک مساله، ممکن است چندین قول داشته باشند. اما اگر فتوایش از روی علم و اجتهاد نبوده، بلکه از روی ظن و گمان فتواد داده است، از اصل بر او حرام است که به مجرد ظن و گمان، فتوا بدهد. چون اگر چنین کند، بدون علم چیزی را به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نسبت داده و این یکی از بزرگ‌ترین گناهان است.

زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} [أعراف: ۳۳]. (بگو همانا پروردگارم، کارهای زشت را، چه آشکار و چه پنهان، حرام کرده. همچنین گناه و ظلم ناحق را و اینکه با الله چیزی را شریک قرار دهید که برایش دلیلی نازل نفرموده و اینکه چیزی را که نمی‌دانید به الله نسبت دهید).

این شخص باید دنبال کسی که از او فتوا گرفته بگردد و به او خبر دهد که فتوایش اشتباه بوده است. اگر چنین کند، امید دارم که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌اش را بپذیرد. مساله‌ی فتوای بدون علم، مساله‌ی خطرناکی است؛ چون فقط یک نفر را گمراه نمی‌کند. چه بسا شخص سوال کننده، این جواب را بین مردم منتشر نماید و عده‌ی زیادی از مردم را گمراه نماید. این کار، اشتباه و ظلم است.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: إذا أفتى الإنسان فتوى لأحد من الناس، ثم ذهب هذا المفتي، وبعد حين من الزمن راجع هذا المفتي أقوال أهل العلم فوجد فتواه خطأ، فماذا يعمل ؟ وهل عليه إثم؟ نرجو الإفادة بهذا.

فأجاب -رحمه الله تعالى -: إذا كانت الفتوى الأولى عن اجتهاد، وكان هو جديرا بأن يجتهد، ثم بعد البحث والمناقشة تبين له خطأ اجتهاده الأول، فإنه لا شيء عليه، وقد كان الأئمة الكبار يفعلون مثل هذا: فتجد عن الواحد منهم في المسألة الواحدة عدة أقوال أما إذا كانت فتواه الأولى عن غير علم وعن غير اجتهاد، ولكنه يظن ظنا – وبعض الظن إثم – فإنه يحرم عليه أصلا أن يفتي بمجرد الظن أو الخرص؛ لأنه إذا فعل ذلك فقد قال على الله بلا علم، والقول على الله بلا علم من أكبر الذنوب؛ لقوله تعالى: ﴿ قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالإِثْمَ وَالْبَغْى بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَنَا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴾ [الأعراف: ۳۳] وعليه أن يبحث عن الذي استفتاه حتى يخبره بأن فتواه خطأ وغلط، فإذا فعل هذا فأرجو أن يتوب الله عليه ومسألة الفتيا بغير علم مسألة خطيرة؛ لأنه لا يضل بها المستفتي وحده، بل ربما ينشرها المستفتي بين الناس، ويَضِلّ بها فئام من الناس وهي خطأ وظلم.

مطالب مرتبط:

(۱۲۶۶) ضرورت‌های پنجگانه در دین اسلام

این ضرورت‌ها شامل حفظ دین، جان، مال، عقل و ناموس است. البته دین اسلام برای این آمده که مصالح را محقق یا تکمیل کند و مفاسد را از بین ببرد یا کم کند

ادامه مطلب …

(۱۲۶۷) قاعده‌ی: ضرورت‌ها، حرام را مباح می‌کنند

الضرورات تبیح المحظورات: معنی عبارت این است که انسان اگر ناچار شد حرامی را مرتکب شود تا ضرورتی را رفع نماید، در این حالت آن حرام مباح می‌شود.

ادامه مطلب …

(۱۲۶۵) انواع اکراهی که الله رخصتشان را داده

معنای اکراه و استکراه یکی است.کسی که مجبورش می‌کنند حرفی را بزند یا عملی را انجام دهد، هیچ حکمی به سخن یا عملش تعلق نمی‌گیرد.

ادامه مطلب …

(۱۲۶۴) دیوانه‌ای که خود را بکشد چه حکمی دارد

در صورتی که دیوانه بودن این زن واقعیت داشته باشد، به خاطر کاری که کرده مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد چون شرط بازخواست شدن، وجود عقل است

ادامه مطلب …

(۱۲۷۶) منظور از عبارت «معلوم بالضرورة من الدین»

یعنی دین اسلام آن را آورده و خیلی واضح است.چیزی که امکان ندارد هیچ مسلمانی نسبت به آن جاهل باشد، می‌شود چیزی است که به ضرورت، از دین معلوم است.

ادامه مطلب …

(۱۲۶۸) چیزی که پیامبر نهی کرده، حرام است یا مکروه

کلا سه قول در این زمینه وجود دارد. نهی مطلقا نشانگر تحریم است. نهی مطلقا نشانگر کراهت است. نهی در مورد عبادات، تحریم و در مورد عادات، کراهت است

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه