(۴۴۹) سوال: آیا ذكر و یاد رسول الله ﷺ به صورت دستهجمعی در روزهای معین، جایز است؟
جواب:
جواب این سؤال با آن چه در مورد این موضوع بدان اشاره خواهیم کرد واضح میشود؛ عبادتهایی که انسان با انجام آن به پروردگارش تقرب میجوید بر دو اصل، استوار است:
اصل اول: اخلاص برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ؛ بدین صورت که هدف انسان از عبادت، تقرب و نزدیکی به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و رسیدن به کرامت و بزرگواری او باشد و در پی مال، پست و مقام، ریاست و دیگر اهداف دنیوی نباشد بلکه تنها هدفش، تقرب و نزدیکی به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و رسیدن به کرامت و بزرگواری او باشد که دلیل این اصل از قرآن و سنت چنین است:
الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ} [الزمر: ۲]: (الله را با خالص قرار دادن دین برای وی، عبادت کن) همچنین میفرماید: {وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ} [البینه: ۵]: (دستور داده نشدهاند جز این که الله را با اخلاص در دین برای او و با یگانهپرستی، عبادت کنند) همچنین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً} [الکهف: ۱۱۰]: (هر کس به دیدار پروردگارش امید دارد، باید عمل نیک و شایسته انجام دهد و کسی را در عبادت با پروردگارش شریک نگرداند) که البته آیات در این باره بسیار است. در سنت نیز احاديثی وجود دارد که بر این این اصل، دلالت دارد؛ از آن جمله: حديث عمر بن خطاب رَضِيَاللهُعَنْهُ است که گفت: از پیامبر ﷺ شنیدم که فرمود: «إنّما الأعمالُ بالنِّيّاتِ، و إنّما لِكُلِّ امرئٍ ما نَوى، فمَن كانَت هِجرَتُهُ إلى دُنيا يُصيبُها أوِ امرأةٍ يَنکِحُها، فهِجرَتُهُ إلى ما هاجَرَ إلَيهِ»۱ : (اعمال به نيّتها بستگی دارد و دستاورد هر كس همان چيزى است كه نيّت کرده است لذا هر كس هجرت کردن وی براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج با زنى بوده است، هجرتش به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است) اگر در عبادت، اخلاص نباشد و با ریا همراه گردد (ریا چنین است که عمل نیک و شایسته را برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ انجام دهد اما برای مردم خودنمایی میکند تا از او تمجید و تعریف کنند)، آن عمل، باطل و مردود است؛ زیرا انسان در آن عبادت، کسی را با الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شریک، قرار داده است زیرا برای مردم، ریا و خودنمایی کرده است. اضافه بر این که آن عمل، باطل و مردود است، گناهکار نیز هست و مرتکب شرک شده است؛ البته این شرک، شرک اصغر است که با آن از دین خارج نمیگردد. شرک هر چند که اصغر باشد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را نمیبخشد زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به طور عام فرموده است: {إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ} [النساء: ۴۸]: (قطعا الله نمیبخشد که چیزی را شریک وی قرار دهند و گناهان کمتر از شرک را برای هر کس که بخواهد، میبخشد).
برخی علما گفتهاند: شرک اصغر نیز تحت خواست و مشیئت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است و آن را برای هر کس که بخواهد میآمرزد؛ اما دیدگاه اول، درست به نظر میرسد که شرک اصغر نیز بخشیده نمیشود؛ البته شخصی که مرتکب شرک اصغر شده برای همیشه در آتش نمیماند زیرا شرك اصغر است. بنابراین اخلاص برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ باید در هر عبادتی رعایت گردد و هر کس غیر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را در عبادتش شریک گرداند، مرتکب گناه شده و عبادتش باطل میگردد.
اصل دوم: پیروی از رسول الله ﷺ؛ که این آیات بر این اصل، دلالت میدهد: {وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ} [الانعام: ۱۵۳]: (قطعا این راه راست و استوار من است؛ پس آن را در پیش گرفته و از آن پیروی کنید و از پیمودن راههای دیگر پرهیز کنید که شما را از راهش پراکنده میگرداند) همچنین میفرماید: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ} [آل عمران: ۳۱]: (بگو: اگر الله را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا الله نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد) همچنین میفرماید: {فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ} [الاعراف: ۱۵۸]: (به الله و پیامبرش که پیامبر درسنخوانده است که به الله و سخنانش ایمان دارد، ایمان آورید و از او پیروی کنید تا هدایت شوید) پیروی و موافقت با رسول الله ﷺ تنها در صورتی محقق میشود که عبادت و عمل در موارد ششگانهی زیر با شرع، موافق باشد:
اول: سبب؛ يعني: سبب این عبادت از طریق شرع به ثبوت رسیده باشد.
دوم: جنس؛ جنس این عبادت از طریق شرع به ثبوت رسیده باشد.
سوم: مقدار؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را به همان اندازه که در شرع، تعیین شده است انجام دهد.
چهارم: کیفیت و چگونگی؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را به همان روشی که در شرع وارد شده است انجام دهد.
پنجم: زمان؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را در همان زمانی که شرع مشخص نموده است انجام دهد.
ششم: مكان؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را در همان مکانی که صاحب شریعت، تعیین نموده است انجام دهد.
اگر یکی از این موارد ششگانه رعایت نشود، متابعت و پیروی تحقق نیافته است و این عمل از بدعتها به شمار میرود.
(سبب): سببی که این عبادت را بر آن بنا نهادهایم ناگزیر باید در شرع، ثابت شده باشد اما اگر در شرع، ثابت نباشد باید دانست که عبادتی که بر چیز غیر ثابت بنا شود مشروع نیست؛ از آن جمله: جشن و مراسمی است که مردم در شب بیست و هفتم ماه رجب به گمان این که معراج پیامبر ﷺ در آن شب بوده است برپا میکنند که البته این ادعا هیچ اصل و اساس تاریخی و شرعی ندارد زیرا بنا بر اطلاعات تاريخی چنان به نظر میرسد که اسراء و معراج در ماه ربيع الأول اتفاق افتاده است و از نظر شرعی نیز پایه و اساسی ندارد زیرا از پیامبر ﷺ، خلفای راشدين و صحابه رَضِيَاللهُعَنْهُم نقل نشده که در این شب به مناسبت معراج رسول الله ﷺ جشن بگیرند و پوشیده نیست که شریعت تنها از طریق آنان میآید. رسول الله ﷺ فرمود: «فإنَّهُ مَن يَعش مِنكُم بعدي فَسَيَرَى اختِلاَفاً كَثيراً، فَعَليكُم بِسُنَّتِي وَسُنَّةَ الخُلَفَاءِ المَهدِيّينَ الرَّاشِدِينَ»: (هر کس از شما که بعد از من زنده بماند، اختلاف زیادی را خواهد دید لذا بر شما واجب است به سنت من و سنت خلفا و جانشینان هدایتیافته و راشد بعد از من، پایبند باشید) بنابراین کسی که به این مناسبت، در شب بیست و هفتم ماه رجب، جشن بگیرد، این عمل را بر سببی بنا نهاده که از نظر شرعی ثابت نیست بلکه چنان که بدان اشاره شد حتی از نظر تاریخی نیز ثابت نیست.
مورد دوم (جنس): عبادت باید در جنس، با شرع موافقت داشته باشد و اگر عبادتی را با غیر از آن جنس که در شریعت مشخص شده است انجام دهد، آن عبادت مردود است و از وی پذیرفته نمیشود؛ مثال: قربانی کردن اسب در عید قربان برای تقرب به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ همان طور که با ذبح گاو به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ تقرب جسته میشود؛ این عبادت از وی پذیرفته نمیشود و قربانی به شمار نمیرود زیرا از آن جنسی که در شرع تعریف شده، نیست زیرا قربانی باید از بهیمة الأنعام باشد که عبارت است از: شتر، گاو و گوسفند.
مورد سوم (مقدار و اندازه): عبادت باید در مقدار و اندازه با شرع موافقت داشته باشد اما اگر با شرع موافقت نداشته باشد بدین صورت که بیشتر یا کمتر باشد، پذیرفته نمیشود؛ لذا مثلا اگر کسی نماز فرض ظهر را پنج رکعت بخواند، از او پذیرفته نمیشود زیرا بر اندازهای که در شرع تعیین شده افزوده است و اگر سه رکعت بخواند نیز پذیرفته نمیشود زیرا از مقداری که در شرع تعیین شده، کاسته است.
مورد چهارم (کیفیت و چگونگی): کیفیت انجام عبادت باید با شرع، موافقت داشته باشد؛ یعنی عبادت به همان شکلی انجام شود که در شریعت، تعریف شده است؛ لذا مثلا اگر کسی نماز ظهر را چهار رکعت بخواند اما سجده را قبل از رکوع انجام دهد، نمازش پذیرفته نیست زیرا آن را با کیفیت و روشی انجام داده که در شرع وارد نشده است. این عمل وی مردود است زیرا شرط متابعت و پیروی در آن تحقق نیافته است.
مورد پنجم (زمان): عبادت باید از نظر زمان با شرع موافقت داشته باشد که در غیر این صورت، پذیرفته نیست؛ لذا مثلا اگر کسی به جای ماه رمضان، ماه رجب را روزه بگیرد از وی پذیرفته نمیشود و روزهی ماه رمضان را از وی ساقط نمیکند زیرا ماه رمضان از بین ماههای دیگر به روزه گرفتن اختصاص داده شده است لذا هر کس آن را در زمان دیگری انجام دهد، این عبادت را در وقت و زمانی که شرع تعیین نموده انجام نداده است. همچنین اگر کسی نماز ظهر را قبل از زوال خورشید بخواند، از او پذیرفته نیست زیرا در زمانی که شرع تعیین نموده انجام نداده است.
مورد ششم (مکان): عبادت باید در مکان با شرع موافقت داشته باشد؛ لذا مثلا اگر کسی ده شب آخر ماه رمضان را به جای مسجد در خانه به اعتکاف بنشیند، این اعتکاف وی صحیح نیست زیرا در غیر از مکانی که شارع برای اعتکاف تعیین نموده به اعتکاف نشسته است.
باید دانست که مخالفت با این امور ششگانه یا یکی از آنها منجر به دو چیز میشود:
اول: گناه؛ اگر از روی عمد باشد.
دوم: باطل شدن آن عمل؛ اگر جاهل و ناآگاه باشد گناه از وی ساقط میشود اما عبادت، باطل باقی میماند که اگر از جمله عبادتهایی است که قضا دارد، قضای آن بر وی واجب است اما در غیر این صورت از وی ساقط میشود.
بنابر آن چه گذشت در پاسخ به این سؤال میگوییم: ذكر و یاد رسول الله ﷺ در غیر از زمانهایی که در شرع وارد شده است، مشروع نیست؛ بنابراین اگر کسی عبارت «أشهد أن محمداً رسول الله» را که در اذان و غیره گفته میشود در وقت چاشت به عنوان اذان بگوید، پذیرفته نیست زیرا اذان وقت معينی دارد و وقتش زمانی است که وقت نماز، فرا رسد و شخص بخواهد نماز بخواند. بدون شک، ذكر و یاد پیامبر ﷺ و صلوات فرستادن بر ایشان از بهترین اعمال و عبادتها است. کسی که یک مرتبه بر پیامبر ﷺ صلوات بفرستد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ ده مرتبه بر وی درود و صلوات میفرستد؛ بنابراین زیاد صلوات فرستادن بدون تعیین عدد، زمان و مکان معیّن، بهتر از این است که انسان برای صلوات فرستادن، زمان، تعداد و روش خاصی قرار دهد زیرا هر چیزی که انسان نوآوری کند، هر چند که در اصل نیز مشروع باشد، در کیفیت، زمان، یا مکان آن بدعت خواهد بود چنان که پیشتر ذکر کردیم.
اگر انسان به سنت اکتفا کند وی را از چیزهای دیگر بینیاز میکند و خیر و خوبی بسیاری را برایش به ارمغان میآورد، هر چند که گاهی شخص، عمل به سنت را کم میشمارد و میگوید: (میخواهم بیش از این مقدار به انجام عمل صالح بپردازم) اما پیامبر ﷺ بر کسانی که سنت و روش او را کم شمردند و خواستند بر آن بیافزایند، ایراد گرفت. سه نفر به خانهی همسران پیامبر ﷺ آمدند و دربارهی عبادت رسول الله ﷺ چیزهایی پرسیدند، وقتی پاسخ را دریافتند، گویا عبادت ایشان را کم شمردند لذا گفتند: ما کجا و ایشان کجا؟! الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ گناهان گذشته و آیندهی ایشان را آمرزیده است! لذا یکی از آنان گفت: تمام روزها را روزه میگیرم، دیگری گفت: از زنان کناره میگیرم و هرگز ازدواج نمیکنم و شخص دیگر گفت: هر شب، تمام شب را به نماز میایستم. پیامبر ﷺ آمد و فرمود: «أنتم الَّذين قُلْتُم كذا وكذا؟ أمَا واللهِ إنِّي لأخشاكم للهِ وأتقاكم له لكنِّي أصومُ وأُفطِرُ وأُصلِّي وأرقُدُ وأتزوَّجُ النساء فمَن رغِب عن سنَّتي فليس منِّي»۲ : (شما هستید که چنین و چنان گفتید؟! به الله سوگند که من بیش از شما ترس و خشیت و تقوای الله را در دل دارم! اما من گاهی روزه میگیرم و گاهی روزه نمیگیرم، شبها نماز میخوانم و میخوابم و با زنان نیز ازدواج میکنم؛ هر کس از سنت من کنارهگیری کند، از من نیست).
بنابراین پیروی از سنت، بهتر است، هر چند که کسی گمان کند که عمل اندکی است زیرا عملی که با سنت موافق باشد، حتی اگر کمتر نیز باشد از عملی که با سنت موافق نباشد بهتر است، هر چند که بیشتر باشد؛ لذا اگر کسی بخواهد دو رکعت سنت نماز صبح را طولانی کند و بگوید: “دوست دارم بیشتر قرآن بخوانم، تسبیح بگویم و دعا کنم لذا این دو رکعت را طولانیتر میخوانم” به او میگوییم: این روش تو، نادرست است؛ زیرا سنت رسول الله ﷺ چنین است که نماز سنت فجر، کوتاه خوانده شود چنان که پیامبر ﷺ آن را کوتاه ادا مینمود تا جایی که عائشه رَضِيَاللهُعَنْهَا میگوید: تا جایی که میگفتم: (آیا سورهی فاتحه را خواند؟) اگر دو شخص وجود داشتند که نماز سنت صبح را میخواندند: نفر اول، با حفظ آرامش، آن را کوتاه خواند و نفر دوم آن را طولانیتر خواند؛ میگوییم: نماز فرد اول، بهتر است زیرا با سنت، موافق است. رسول الله ﷺ دو نفر را برای انجام کاری فرستاد؛ در وقت نماز، آب نیافتند لذا تیمم نمودند و نماز خواندند و هنوز فرصت نماز وجود داشت که آب یافتند. یکی وضو گرفت و نماز را دوباره خواند و دیگری چنین نکرد. پیامبر ﷺ به کسی که نمازش را دوباره نخوانده بود فرمود: «أَصَبتَ السُّنَّةَ»: (به سنت عمل نمودی) و به دیگری فرمود: «لَكَ الأجرُ مَرَّتَينِ»۳ : (دو مرتبه پاداش داری). بنابراین کار شخص اول را تأیید نمود و نفر دوم را تأیید نکرد اما خبر داد که دو بار از پاداش برخوردار شده است زیرا از روی تأویل، چیزی که اعتقاد داشته عبادت است را انجام داده است به گمان این که بر وی واجب است چنین کند لذا به خاطر اجتهادش پاداش گرفت، هر چند که سنت بر خلاف آن بود.
جمع شدن برای ذکر گروهی و یکصدا چنان که بگویند: الله أكبر، الحمد لله، لا إله إلا الله، اللهم صلِّ على محمد و…، اساسی در سنت رسول الله ﷺ ندارد بلکه صحابه رَضِيَاللهُعَنْهُم هر کس به تنهایی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را ذکر و یاد نموده و بر وی را ستایش میکردند. آنان در حجة الوداع با پیامبر ﷺ بودند که برخی الله اکبر و برخی دیگر، لا إله إلا الله میگفتند اما آنان یکصدا ذکر نمیگفتند و تلبیه را دستهجمعی نمیگفتند که مشروع نیز همین است؛ اما از جمع شدن در دعا و ذکر در مواردی که در سنت وارد شده است مانند دعای قنوت در وتر نماز تراويح و… پیروی میشود.
***
- صحیح بخاری: كتاب بدء الوحي، شماره (۱). ↩︎
- صحیح بخاری: كتاب النكاح باب الترغيب في النكاح، شماره (٥٠٦٣) / صحیح مسلم: كتاب الحج، باب استحباب النكاح لمن تاقت نفسه إليه ووجد مؤنه واشتغال من عجز عن المؤن بالصيام، شماره (١٤٠١). ↩︎
- أبوداود: كتاب الطهارة، باب في المتيمم يجد الماء بعد ما يصل في الوقت، شماره (۳۳۸) /سنن نسائی: كتاب الغسل والتيمم، باب التيمم لمن يجد الماء بعد الصلاة، شماره (٤٣٣). ↩︎