دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۴۴۹) حکم ذكر و یاد رسول الله ﷺ به صورت دسته‌جمعی در روزهای معین

(۴۴۹) سوال: آیا ذكر و یاد رسول الله ﷺ به صورت دسته‌جمعی در روزهای معین، جایز است؟

جواب:

جواب این سؤال با آن چه در مورد این موضوع بدان اشاره خواهیم کرد واضح می‌شود؛ عبادت‌هایی که انسان با انجام آن به پروردگارش تقرب می‌جوید بر دو اصل، استوار است:

اصل اول: اخلاص برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ؛ بدین صورت که هدف انسان از عبادت، تقرب و نزدیکی به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و رسیدن به کرامت و بزرگواری او باشد و در پی مال، پست و مقام، ریاست و دیگر اهداف دنیوی نباشد بلکه تنها هدفش، تقرب و نزدیکی به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و رسیدن به کرامت و بزرگواری او باشد که دلیل این اصل از قرآن و سنت چنین است:

الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ} [الزمر: ۲]: (الله را با خالص قرار دادن دین برای وی، عبادت کن) همچنین می‌فرماید: {وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ} [البینه: ۵]: (دستور داده نشده‌اند جز این ‌که الله را با اخلاص در دین برای او و با یگانه‌پرستی، عبادت کنند) همچنین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {فَمَنْ كَانَ يَرْجُوا لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً} [الکهف: ۱۱۰]: (هر کس به دیدار پروردگارش امید دارد، باید عمل نیک و شایسته انجام دهد و کسی را در عبادت با پروردگارش شریک نگرداند) که البته آیات در این باره بسیار است. در سنت نیز احاديثی وجود دارد که بر این این اصل، دلالت دارد؛ از آن‌ جمله: حديث عمر بن خطاب رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ است که گفت: از پیامبر ﷺ شنیدم که فرمود: «إنّما الأعمالُ بالنِّيّاتِ، و إنّما لِكُلِّ امرئٍ ما نَوى، فمَن كانَت هِجرَتُهُ إلى دُنيا يُصيبُها أوِ امرأةٍ يَنکِحُها، فهِجرَتُهُ إلى ما هاجَرَ إلَيهِ»۱ : (اعمال به نيّت‌ها بستگی دارد و دستاورد هر كس همان چيزى است كه نيّت کرده است لذا هر كس هجرت کردن وی براى رسيدن به چيزى از دنيا يا ازدواج با زنى بوده است، هجرتش به سوى همان چيزى است كه به نيّت آن هجرت كرده است) اگر در عبادت، اخلاص نباشد و با ریا همراه گردد (ریا چنین است که عمل نیک و شایسته را برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ انجام دهد اما برای مردم خودنمایی می‌کند تا از او تمجید و تعریف کنند)، آن عمل، باطل و مردود است؛ زیرا انسان در آن عبادت، کسی را با الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شریک، قرار داده است زیرا برای مردم، ریا و خودنمایی کرده است. اضافه بر این که آن عمل، باطل و مردود است، گناه‌کار نیز هست و مرتکب شرک شده است؛ البته این شرک، شرک اصغر است که با آن از دین خارج نمی‌گردد. شرک هر چند که اصغر باشد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن ‌را نمی‌بخشد زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به طور عام فرموده است: {إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ} [النساء: ۴۸]: (قطعا الله نمی‌بخشد که چیزی را شریک وی قرار دهند و گناهان کم‌تر از شرک ‌را برای هر کس که بخواهد، می‌بخشد).
برخی علما گفته‌اند: شرک اصغر نیز تحت خواست و مشیئت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است و آن را برای هر کس که بخواهد می‌آمرزد؛ اما دیدگاه اول، درست به نظر می‌رسد که شرک اصغر نیز بخشیده نمی‌شود؛ البته شخصی که مرتکب شرک اصغر شده برای همیشه در آتش نمی‌ماند زیرا شرك اصغر است. بنابراین اخلاص برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باید در هر عبادتی رعایت گردد و هر کس غیر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را در عبادتش شریک گرداند، مرتکب گناه‌ شده و عبادتش باطل می‌گردد.
اصل دوم: پیروی از رسول الله ﷺ؛ که این آیات بر این اصل، دلالت می‌دهد: {وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ} [الانعام: ۱۵۳]: (قطعا این راه راست و استوار من است؛ پس آن ‌را در پیش گرفته و از آن پیروی کنید و از پیمودن راه‌های دیگر پرهیز کنید که شما را از راهش پراکنده می‌گرداند) همچنین می‌فرماید: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ} [آل عمران: ۳۱]: (بگو: اگر الله را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا الله نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد) همچنین می‌فرماید: {فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ} [الاعراف: ۱۵۸]: (به الله و پیامبرش که پیامبر درس‌نخوانده است که به الله و سخنانش ایمان دارد، ایمان آورید و از او پیروی کنید تا هدایت شوید) پیروی و موافقت با رسول الله ﷺ تنها در صورتی محقق می‌شود که عبادت و عمل در موارد ششگانه‌ی زیر با شرع، موافق باشد:
اول: سبب؛ يعني: سبب این عبادت از طریق شرع به ثبوت رسیده باشد.
دوم: جنس؛ جنس این عبادت از طریق شرع به ثبوت رسیده باشد.
سوم: مقدار؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را به همان اندازه که در شرع، تعیین شده است انجام دهد.
چهارم: کیفیت و چگونگی؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را به همان روشی که در شرع وارد شده است انجام دهد.
پنجم: زمان؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را در همان زمانی که شرع مشخص نموده است انجام دهد.
ششم: مكان؛ بدین صورت که انسان باید عبادت را در همان مکانی که صاحب شریعت، تعیین نموده است انجام دهد.
اگر یکی از این موارد ششگانه رعایت نشود، متابعت و پیروی تحقق نیافته است و این عمل از بدعت‌ها به شمار می‌رود.
(سبب): سببی که این عبادت را بر آن بنا نهاده‌ایم ناگزیر باید در شرع، ثابت شده باشد اما اگر در شرع، ثابت نباشد باید دانست که عبادتی که بر چیز غیر ثابت بنا شود مشروع نیست؛ از آن جمله: جشن و مراسمی است که مردم در شب بیست و هفتم ماه رجب به گمان این که معراج پیامبر ﷺ در آن شب بوده است برپا می‌کنند که البته این ادعا هیچ اصل و اساس تاریخی و شرعی ندارد زیرا بنا بر اطلاعات تاريخی چنان به نظر می‌رسد که اسراء و معراج در ماه ربيع الأول اتفاق افتاده است و از نظر شرعی نیز پایه و اساسی ندارد زیرا از پیامبر ﷺ، خلفای راشدين و صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم نقل نشده که در این شب به مناسبت معراج رسول الله ﷺ جشن بگیرند و پوشیده نیست که شریعت تنها از طریق آنان می‌آید. رسول الله ﷺ فرمود: «فإنَّهُ مَن يَعش مِنكُم بعدي فَسَيَرَى اختِلاَفاً كَثيراً، فَعَليكُم بِسُنَّتِي وَسُنَّةَ الخُلَفَاءِ المَهدِيّينَ الرَّاشِدِينَ»: (هر کس از شما که بعد از من زنده بماند، اختلاف زیادی را خواهد دید لذا بر شما واجب است به سنت من و سنت خلفا و جانشینان هدایت‌یافته‌ و راشد بعد از من، پایبند باشید) بنابراین کسی که به این مناسبت، در شب بیست و هفتم ماه رجب، جشن بگیرد، این عمل را بر سببی بنا نهاده که از نظر شرعی ثابت نیست بلکه چنان که بدان اشاره شد حتی از نظر تاریخی نیز ثابت نیست.
مورد دوم (جنس): عبادت باید در جنس، با شرع موافقت داشته باشد و اگر عبادتی را با غیر از آن جنس که در شریعت مشخص شده است انجام دهد، آن عبادت مردود است و از وی پذیرفته نمی‌شود؛ مثال: قربانی کردن اسب در عید قربان برای تقرب به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ همان طور که با ذبح گاو به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ تقرب جسته می‌شود؛ این عبادت از وی پذیرفته نمی‌شود و قربانی به شمار نمی‌رود زیرا از آن جنسی که در شرع تعریف شده، نیست زیرا قربانی باید از بهیمة الأنعام باشد که عبارت است از: شتر، گاو و گوسفند.
مورد سوم (مقدار و اندازه): عبادت باید در مقدار و اندازه با شرع موافقت داشته باشد اما اگر با شرع موافقت نداشته باشد بدین صورت که بیشتر یا کمتر باشد، پذیرفته نمی‌شود؛ لذا مثلا اگر کسی نماز فرض ظهر را پنج رکعت بخواند، از او پذیرفته نمی‌شود زیرا بر اندازه‌ای که در شرع تعیین شده افزوده است و اگر سه رکعت بخواند نیز پذیرفته نمی‌شود زیرا از مقداری که در شرع تعیین شده، کاسته است.
مورد چهارم (کیفیت و چگونگی): کیفیت انجام عبادت باید با شرع، موافقت داشته باشد؛ یعنی عبادت به همان شکلی انجام شود که در شریعت، تعریف شده است؛ لذا مثلا اگر کسی نماز ظهر را چهار رکعت بخواند اما سجده را قبل از رکوع انجام دهد، نمازش پذیرفته نیست زیرا آن را با کیفیت و روشی انجام داده که در شرع وارد نشده است. این عمل وی مردود است زیرا شرط متابعت و پیروی در آن تحقق نیافته است.
مورد پنجم (زمان): عبادت باید از نظر زمان با شرع موافقت داشته باشد که در غیر این صورت، پذیرفته نیست؛ لذا مثلا اگر کسی به جای ماه رمضان، ماه رجب را روزه بگیرد از وی پذیرفته نمی‌شود و روزه‌ی ماه رمضان را از وی ساقط نمی‌کند زیرا ماه رمضان از بین ماه‌های دیگر به روزه گرفتن اختصاص داده شده است لذا هر کس آن را در زمان دیگری انجام دهد، این عبادت را در وقت و زمانی که شرع تعیین نموده انجام نداده است. همچنین اگر کسی نماز ظهر را قبل از زوال خورشید بخواند، از او پذیرفته نیست زیرا در زمانی که شرع تعیین نموده انجام نداده است.
مورد ششم (مکان): عبادت باید در مکان با شرع موافقت داشته باشد؛ لذا مثلا اگر کسی ده شب آخر ماه رمضان را به جای مسجد در خانه به اعتکاف بنشیند، این اعتکاف وی صحیح نیست زیرا در غیر از مکانی که شارع برای اعتکاف تعیین نموده به اعتکاف نشسته است.
باید دانست که مخالفت با این امور ششگانه یا یکی از آن‌ها منجر به دو چیز می‌شود:
اول: گناه؛ اگر از روی عمد باشد.
دوم: باطل شدن آن عمل؛ اگر جاهل و ناآگاه باشد گناه از وی ساقط می‌شود اما عبادت، باطل باقی می‌ماند که اگر از جمله عبادت‌هایی است که قضا دارد، قضای آن بر وی واجب است اما در غیر این صورت از وی ساقط می‌شود.
بنابر آن چه گذشت در پاسخ به این سؤال می‌گوییم: ذكر و یاد رسول الله ﷺ در غیر از زمان‌هایی که در شرع وارد شده است، مشروع نیست؛ بنابراین اگر کسی عبارت «أشهد أن محمداً رسول الله» را که در اذان و غیره گفته می‌شود در وقت چاشت به عنوان اذان بگوید، پذیرفته نیست زیرا اذان وقت معينی دارد و وقتش زمانی است که وقت نماز، فرا رسد و شخص بخواهد نماز بخواند. بدون شک، ذكر و یاد پیامبر ﷺ و صلوات فرستادن بر ایشان از بهترین اعمال و عبادت‌ها است. کسی ‌که یک مرتبه بر پیامبر ﷺ صلوات بفرستد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ده مرتبه بر وی درود و صلوات می‌فرستد؛ بنابراین زیاد صلوات فرستادن بدون تعیین عدد، زمان و مکان معیّن، بهتر از این است که انسان برای صلوات فرستادن، زمان، تعداد و روش خاصی قرار دهد زیرا هر چیزی که انسان نوآوری کند، هر چند که در اصل نیز مشروع باشد، در کیفیت، زمان، یا مکان آن بدعت خواهد بود چنان که پیشتر ذکر کردیم.
اگر انسان به سنت اکتفا کند وی را از چیزهای دیگر بی‌نیاز می‌کند و خیر و خوبی بسیاری را برایش به ارمغان می‌آورد، هر چند که گاهی شخص، عمل به سنت را کم می‌شمارد و می‌گوید: (می‌خواهم بیش از این مقدار به انجام عمل صالح بپردازم) اما پیامبر ﷺ بر کسانی که سنت و روش او را کم شمردند و خواستند بر آن بیافزایند، ایراد گرفت. سه نفر به خانه‌ی همسران پیامبر ﷺ آمدند و درباره‌ی عبادت رسول الله ﷺ چیزهایی پرسیدند، وقتی پاسخ را دریافتند، گویا عبادت ایشان را کم شمردند لذا گفتند: ما کجا و ایشان کجا؟! الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ گناهان گذشته و آینده‌‌ی ایشان را آمرزیده است! لذا یکی از آنان گفت: تمام روزها را روزه می‌گیرم، دیگری گفت: از زنان کناره می‌گیرم و هرگز ازدواج نمی‌کنم و شخص دیگر گفت: هر شب، تمام شب را به نماز می‌ایستم. پیامبر ﷺ آمد و فرمود: «أنتم الَّذين قُلْتُم كذا وكذا؟ أمَا واللهِ إنِّي لأخشاكم للهِ وأتقاكم له لكنِّي أصومُ وأُفطِرُ وأُصلِّي وأرقُدُ وأتزوَّجُ النساء فمَن رغِب عن سنَّتي فليس منِّي»۲ : (شما هستید که چنین و چنان گفتید؟! به الله سوگند که من بیش از شما ترس و خشیت و تقوای الله را در دل دارم! اما من گاهی روزه می‌گیرم و گاهی روزه نمی‌گیرم، شب‌ها نماز می‌خوانم و می‌خوابم و با زنان نیز ازدواج می‌کنم؛ هر کس از سنت من کناره‌گیری کند، از من نیست).

بنابراین پیروی از سنت، بهتر است، هر چند که کسی گمان کند که عمل اندکی است زیرا عملی که با سنت موافق باشد، حتی اگر کم‌تر نیز باشد از عملی که با سنت موافق نباشد بهتر است، هر چند که بیشتر باشد؛ لذا اگر کسی بخواهد دو رکعت سنت نماز صبح را طولانی کند و بگوید: “دوست دارم بیشتر قرآن بخوانم، تسبیح بگویم و دعا کنم لذا این دو رکعت را طولانی‌تر می‌خوانم” به او می‌گوییم: این روش تو، نادرست است؛ زیرا سنت رسول الله ﷺ چنین است که نماز سنت فجر، کوتاه خوانده شود چنان که پیامبر ﷺ آن ‌را کوتاه ادا می‌نمود تا جایی که عائشه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهَا می‌گوید: تا جایی که می‌گفتم: (آیا سوره‌ی فاتحه را خواند؟) اگر دو شخص وجود داشتند که نماز سنت صبح را می‌خواندند: نفر اول، با حفظ آرامش، آن ‌را کوتاه خواند و نفر دوم آن ‌را طولانی‌تر خواند؛ می‌گوییم: نماز فرد اول، بهتر است زیرا با سنت، موافق است. رسول الله ﷺ دو نفر را برای انجام کاری فرستاد؛ در وقت نماز، آب نیافتند لذا تیمم نمودند و نماز خواندند و هنوز فرصت نماز وجود داشت که آب یافتند. یکی وضو گرفت و نماز را دوباره خواند و دیگری چنین نکرد. پیامبر ﷺ به کسی ‌که نمازش را دوباره نخوانده بود فرمود: «أَصَبتَ السُّنَّةَ»: (به سنت عمل نمودی) و به دیگری فرمود: «لَكَ الأجرُ مَرَّتَينِ»۳ : (دو مرتبه پاداش داری). بنابراین کار شخص اول را تأیید نمود و نفر دوم را تأیید نکرد اما خبر داد که دو بار از پاداش برخوردار شده است زیرا از روی تأویل، چیزی که اعتقاد داشته عبادت است را انجام داده است به گمان این که بر وی واجب است چنین کند لذا به خاطر اجتهادش پاداش گرفت، هر چند که سنت بر خلاف آن بود.

جمع شدن برای ذکر گروهی و یک‌صدا چنان که بگویند: الله أكبر، الحمد لله، لا إله إلا الله، اللهم صلِّ على محمد و…، اساسی در سنت رسول الله ﷺ ندارد بلکه صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم هر کس به تنهایی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را ذکر و یاد نموده و بر وی را ستایش می‎‌کردند. آنان در حجة الوداع با پیامبر ﷺ بودند که برخی الله اکبر و برخی دیگر، لا إله إلا الله می‌گفتند اما آنان یک‌صدا ذکر نمی‌گفتند و تلبیه را دسته‌جمعی نمی‌گفتند که مشروع نیز همین است؛ اما از جمع شدن در دعا و ذکر در مواردی که در سنت وارد شده است مانند دعای قنوت در وتر نماز تراويح و… پیروی می‌شود.

***


  1. صحیح بخاری: كتاب بدء الوحي، شماره (۱). ↩︎
  2. صحیح بخاری: كتاب النكاح باب الترغيب في النكاح، شماره (٥٠٦٣) / صحیح مسلم: كتاب الحج، باب استحباب النكاح لمن تاقت نفسه إليه ووجد مؤنه واشتغال من عجز عن المؤن بالصيام، شماره (١٤٠١). ↩︎
  3. أبوداود: كتاب الطهارة، باب في المتيمم يجد الماء بعد ما يصل في الوقت، شماره (۳۳۸) /سنن نسائی: كتاب الغسل والتيمم، باب التيمم لمن يجد الماء بعد الصلاة، شماره (٤٣٣). ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل من جمهورية مصر العربية: هل ذكر الرسول بشكل جماعي في أيام محددة جائز؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: الجواب على هذا السؤال ينبني على ما سنذكره الآن – إن شاء الله تعالى- في هذا الموضوع، فنقول: إن العبادات التي يتقرب بها الإنسان إلى ربه مبنية على أصلين:

الأصل الأول: الإخلاص الله عز وجل: بأن يقصد الإنسان بتعبده الله التقرب إلى الله تعالى، والوصول إلى باب كرامته لا يقصد بذلك مالا، ولا جاها، ولا رئاسة، ولا غير ذلك من أمور الدنيا، بل لا يقصد إلا التقرب إلى الله، والوصول إلى دار كرامته ودليل هذا من الكتاب والسنة قول الله -تبارك وتعالى-: ﴿ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ ﴾ [الزمر: ٢]. وقال تعالى: ﴿ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ ﴾ [البينة: ٥]. وقال الله -تبارك وتعالى-: فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَلِحَا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴾ [الكهف: ١١٠]. والآيات في هذا كثيرة.

وأما السنة ففيها أحاديث، منها حديث عمر بن الخطاب رضي الله عنه قال: النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- يقول: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا، أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ يَنْكِحُهَا، فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ». فإن فقد الإخلاص من العبادة بأن شاركها الرياء، وهو: أن يعمل العمل الصالح الله ، لكن يظهره للناس ليمدحوه على ذلك، فإن العبادة تكون باطلةً مردودة؛ لأن الإنسان أشرك فيها مع الله -عز وجل-؛ حيث راءى الناس بها، ومع كونها باطلة مردودة، فهو آثم بذلك، مشرك بالله، إلا أن هذا الشرك شركٌ أصغر، ليس مخرجا من الملة، والشرك وإن كان أصغر – فإن الله تعالى لا يغفره؛ لعموم قول الله تعالى: ﴿ إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاءُ ﴾ [النساء: ٤٨].

وقال بعض العلماء: إن الشرك الأصغر داخل تحت المشيئة، لكن الذي يظهر القول الأول، وأنه لا يغفر لكن صاحبه لا يخلد في النار؛ لأنه شرك أصغر. إذًا لا بد في كل عبادة من الإخلاص الله تعالى فيها، فمن أشرك  مع الله فيها غيره فإنه يأثم بذلك، وتبطل عبادته.

الأصل الثاني: اتباع رسول الله – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: ويدل لهذا الأصل قوله تبارك وتعالى -: ﴿ وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ﴾ [الأنعام: ١٥٣]. وقول الله -تبارك وتعالى -: ﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ﴾ [ال عمران: ٣١]. وقول الله -تبارك وتعالى-: ﴿ فَتَامِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُتِي الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَتِهِ، وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴾ [الأعراف: ۱٥۸]. ولا يمكن أن تتم المتابعة والموافقة للرسول -عليه الصلاة والسلام – إلا إذا وافقت العبادة، أو وافق العمل الشرع، في أمور ستة:

الأول: السبب بأن يكون سبب هذه العبادة ثابتا بالشرع.

الثاني: الجنس: بأن يكون جنس هذه العبادة ثابتا بالشرع.

الثالث: القدر بأن يأتي الإنسان بالعبادة على القدر الذي جاءت

به الشريعة.

الرابع: الكيفية بأن يأتي الإنسان بالعبادة على الوجه الذي جاءت

به الشريعة.

الخامس الزمان بأن يأتي الإنسان بالعبادة في الزمن الذي حدده

الشرع لها .

السادس المكان بأن يأتي الإنسان بالعبادة في المكان الذي حدده

الشارع لها.

فإذا اختل واحد من هذه الأمور الستة لم تتحقق المتابعة، وصار هذا من البدع.

فأما الأول، وهو السبب فإنه لا بد أن يكون السبب الذي بنينا عليه هذه العبادة ثابتا بالشرع، فإن لم يكن ثابتا بالشرع فإن ما بني على ما ليس بثابت شرعًا فإنه ليس بمشروع، ومن ذلك ما يحدثه الناس في ليلة السابع والعشرين من شهر رجب؛ حيث يحدثون احتفالًا، زعما منهم أن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم – عرج به في هذه الليلة ليلة سبع وعشرين، وهذا لا أصل له في التاريخ، وأيضًا لا أصل له في الشرع، فإن الذي يظهر من التاريخ أن الإسراء والمعراج كان في ربيع الأول، وأما من الشرع فلا أصل له ا أيضًا، فإن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- وخلفاءه الراشدين والصحابة أجمعين لم يرد عنهم أنهم كانوا يحتفلون في الليلة التي عرج فيها برسول الله صلى الله عليه وسلم ومعلوم أن الشرع لا يأتي إلا من طريقهم. قال النبي -عليه الصلاة والسلام -: «فَإِنَّهُ مَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ بَعْدِي فَسَيَرَى اخْتِلَافًا كَثِيرًا، فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الْمَهْدِيِّينَ الرَّاشِدِينَ». فمن أحدث احتفالًا ليلة السابع والعشرين من شهر رجب لهذه المناسبة فإنه بناها على سبب لم يثبت شرعًا، بل لم يثبت تاريخيا كما ذكرنا.

وأما الثاني: وهو أن تكون العبادة موافقة للشرع في الجنس: فإن أتى بعبادة من غير الجنس الذي وردت به الشريعة فإن عبادته مردودة عليه، ولا تقبل منه. مثال ذلك: أن يضحي الإنسان بالخيل، بأن يذبح فرسا يوم عيد الأضحى يتقرب به إلى الله عز وجل، كما يتقرب بذبح البقرة، فإن هذه العبادة لا تقبل منه، ولا تكون أضحية؛ لأنها من غير الجنس الذي وردت به الشريعة، فإن الأضاحي إنما تكون من بهيمة الأنعام، وهي: الإبل والبقر والغنم.

وأما الثالث: وهو أن تكون العبادة موافقة للشرع في قدرها، فإن لم تكن موافقة للشرع في قدرها بأن نقصت أو زادت فإنها لا تقبل، وبهذا لو صلى الإنسان صلاة الظهر خمس ركعات لم تقبل منه؛ لأنه زاد على القدر الذي جاءت به الشريعة، ولو أنه صلاها ثلاث ركعات لم تقبل منه أيضًا؛ لأنه نقص عن القدر الذي جاءت به الشريعة.

وأما الرابع: وهو أن تكون موافقة للشرع في كيفيتها، بأن يأتي بها على الكيفية التي أتت بها الشريعة، فلو صلى الإنسان أربع ركعات، لكنه كان يأتي بالسجود قبل الركوع، فإن الصلاة لا تقبل منه؛ لأنه أتى بها على كيفية لم ترد بها الشريعة، فكانت مردودة عليه لعدم تحقق الاتباع في حقه.

وأما الخامس: وهو أن تكون موافقة للشرع في زمانها، فإن لم تكن موافقة الشرع في زمانها فإنها لا تقبل، فلو صام في شهر رجب بدلا عن رمضان فإن ذلك لا يقبل منه، ولا يجزئه عن رمضان؛ وذلك لأن رمضان خص الصيام فيه دون غيره من الشهور، فمن أتى به في زمن آخر لم يكن أتى بهذه العبادة في الوقت الذي حدده الشرع. وكذلك لو صلى الظهر قبل زوال الشمس فإنها لا تقبل منه ؛ لأنه أتى بها في غير الزمن الذي حدده الشارع لها.

وأما السادس: وهو أن تكون موافقة للشرع في مكانها، فلو أن الإنسان اعتكف في بيته في العشر الأواخر من رمضان بدلا من أن يعتكف في المساجد فإن هذا الاعتكاف لا يصح منه؛ لأنه في غير المكان الذي حدده الشارع للاعتكاف.

وليعلم أن مخالفة الشريعة في هذه الأمور الستة، أو في واحد منها، يترتب عليه أمران:

الأمر الأول: الإثم إذا كان عامدًا.

الأمر الثاني: البطلان. فإن كان جاهلا فإنه يسقط عنه الإثم، ولكن العبادة تبقى باطلة فإن كانت مما يقضى إذا بطل وجب عليه قضاؤها، وإن كانت مما لا يقضى سقطت عنه .

بناءً على ذلك نقول في إجابة هذا السؤال: إن ذكر الرسول -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – في غير الأوقات التي ورد فيها ذكره ليس بمشروع، فلو أن الإنسان أراد أن يأتي بقول : أشهد أن محمدا رسول الله. التي تقال في الأذان، وفي غير الأذان أيضًا، أتى بها في الضحى بناءً على أنه يريد بها الأذان، فإنه لا يقبل منه ذلك؛ لأن الأذان له وقت معين، وهو ما إذا دخل وقت الصلاة، وأراد أن يصلي.

أما إن ذكر النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – فلا شك أنه من أجل العبادات، والصلاة على النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- من أفضل الأعمال، ومن صلى على النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- مرة واحدة صلى الله عليه بها عشرا، فالإكثار من الصلاة عليه بلا عدد، وبدون زمن معين، وبدون مكان معين هذا خير من أن يجعل الإنسان لهذه الصلاة وقتا معينا، وعددًا معينا، وصفةً معينة؛ لأن كل شيء يسنه الإنسان لنفسه، ولو كان أصله مشروعا، يكون من البدع يكون من البدع في كيفيته، أو زمانه، أو مكانه، حسب ما فصلنا آنفًا.

والإنسان إذا استغنى بالسنة عن غيرها كفت، وحصل بها الخير الكثير، وإن كان الإنسان قد يتقال السنة بعض الأحيان، ويقول: أنا أريد أن أعمل أكثر من ذلك. فإن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- أنكر على الذين تقالوا سنته وهديه، وأرادوا أن يزيدوا على ذلك.

جاء ثلاثة رهط إلى بيوت أزواج النبي يسألون عن عبادة النبي صلى الله عليه وسلم فلما أخبروا كأنهم تقالوها فقالوا وأين نحن من النبي ؟ قد غفر له ما تقدم من ذنبه وما تأخر، قال أحدهم أما أنا فإني أصلي الليل أبدا، وقال آخر: أنا أصوم الدهر ولا أفطر، وقال آخر: أنا أعتزل النساء فلا أتزوج أبدا، فجاء رسول الله صلى الله عليه وسلم إليهم، فقال: «أَنْتُمُ الَّذِينَ قُلْتُمْ كَذَا وَكَذَا، أَمَا وَاللَّهِ إِنِّي لَأَخْشَاكُمْ لِلَّهِ وَأَتْقَاكُمْ لَهُ، لَكِنِّي أَصُومُ وَأُفْطِرُ، وَأُصَلِّي وَأَرْقُدُ، وَأَتَزَوَّجُ النِّسَاءَ، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي».

فاتباع السنة خير، وإن كان الإنسان يظن أنه عمل قليل، فإن ما وافق السنة، وإن كان أقل، فهو خير مما لم يوافق السنة، وإن كان أكثر. ولهذا لو أن الإنسان أراد أن يطيل ركعتي الفجر – أي: أراد أن يطيل سنة الفجر – وقال: أنا أحب أن أزداد من قراءة القرآن وأحب أن أزداد من التسبيح، وأحب أن أزداد من الدعاء، فأحب أن أطيل ركعتي الفجر فإننا نقول له: هذا ليس بصحيح، ومنهجك هذا غير صحيح؛ لأن السنة في سنة الفجر التخفيف، كما كان النبي – عليه الصلاة والسلام – يخففها، حتى تقول عائشة: حتى إني أقول: القرآن؟ فلو كان عندنا رجلان أحدهما صلى سنة الفجر على وجه خفيف، لكنه محافظ على الطمأنينة، والثاني صلاها على وجه أطول، قلنا: إن الأول أفضل من الثاني؛ من أجل موافقة السنة.

ثم إنه يبين ذلك أيضًا أن الرسول -عليه الصلاة والسلام- أرسل رجلين في حاجة فلم يجدا الماء فتيمما فصليا، ثم وجدا الماء في الوقت، فأحدهما توضأ وأعاد الصلاة، والآخر لم يعد الصلاة. فقال النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – للذي لم يعد الصلاة أَصَبْتَ السُّنَّةَ». وقال للآخر: «لَكَ الْأَجْرُ مَرَّتَيْنِ». فصوب الأول، ولم يصوب الثاني، ولكنه جعل له الأجر مرتين؛ لأنه فعل ما يعتقده عبادة متأولا، ظانا أن هذا هو الذي يجب عليه، فأثيب على هذا الاجتهاد، وإن كانت السنة في خلافه.

كذلك أيضًا اجتماع الناس على الذكر جماعيا، بأن يقولوا بصوت واحد: الله أكبر. أو : الحمد لله . أو : لا إله إلا الله. أو: اللهم صل على محمد. أو ما أشبه ذلك، هذا لا نعلم له أصلا في سنة الرسول -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – بل كان الصحابة يذكرون الله تعالى، ويثنون عليه، كل على نفسه، وها هم في حجة الوداع مع النبي -عليه الصلاة والسلام-، منهم المهل، ومنهم المكبر، ولا أحد يتبع أ أحدا في ذلك، ولم يجتمعوا على التلبية، وإنما كان كل إنسان يلبي لنفسه، فهذا هو المشروع.

أما ما وردت به السنة من الاجتماع على الدعاء، أو على الذكر، فهذا يتبع فيه السنة، فالاجتماع على دعاء القنوت في الوتر في صلاة التراويح، وما أشبه ذلك، فهذا يتبع فيه السنة.

مطالب مرتبط:

(۴۴۱) حکم کسی‌ که از روی ناآگاهی، مرتکب بدعتی شود

به خاطر نیت نیک و خوبش پاداش می‌گیرد اما هرگاه سنت برایش آشکار شد بر وی واجب است از آن پیروی کند....

ادامه مطلب …

(۴۶۶) جشن مولودی اگر با ادعای محبت رسول الله ﷺ باشد، چه حکمی دارد؟

هر کس رسول الله ﷺ  را دوست دارد، باید از سنت وی پیروی نماید و کسی ‌که رسول الله ﷺ را دوست دارد، نباید چیزی در دین وی بدعت‌گزاری و نوآوری کند که از دین وی نیست.

ادامه مطلب …

(۴۳۱) چه زمانی بدعت به وجود آمد؟

بدعت‌ها در اواخر عصر صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم پدیدار گشت اما بدعت‌هایی در چند مسئله‌ی معيّن بود سپس بدعت‌ها منتشر شد تا به بدعت در اعتقاد در مورد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ رسید...

ادامه مطلب …

(۴۸۶) بوسیدن قرآن بهتر است یا بوسیدن حجر الأسود؟

بوسیدن قرآن، بدعت است و سنت نیست. کسی که چنین کند نیز به گناه نزدیک‌تر است تا سلامت و در امان ماندن، چه برسد که اجر و پاداش داشته باشد! بنابراین کسی که قرآن را می‌بوسد، اجر و پاداش ندارد.

ادامه مطلب …

(۴۸۲) حکم گذاشتن قرآن در ماشین برای تبرک

گذاشتن قرآن در ماشین برای جلوگیری از چشم ‌زخم یا در امان ماندن از خطر، بدعت است.

ادامه مطلب …

(۴۶۸) حکم جشن شب اسراء و معراج

این جشن، هیچ پایه و اصلی از كتاب الله، سنت رسول الله ﷺ و زمان خلفای راشدین رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم ندارد بلکه اصل در قرآن و سنت، این بدعت را مردود می‌شمارد.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه