(۴۳۵) سوال: آیا بدعت حسنه و بدعت سیئه وجود دارد؟
جواب:
چنین چیزی وجود ندارد؛ چگونه این تقسیم بندی امکانپذیر است در حالی که پیامبر ﷺ فرموده است: «كُلُّ بِدعَةٍ ضَلاَلَةٌ»: (هر بدعتی، گمراهی است)؟ همچنین بر هیچ کس پوشیده نیست که پیامبر ﷺ داناترین فرد به بدعتها، خیرخواهترین شخص برای بندگان الله و فصیحترین و شیواترین سخن را دارد؛ لذا چگونه ممکن است با چنین تعبیر عام و شاملی بفرماید: (هر بدعتی، گمراهی است) سپس ما بگوییم: (برخی بدعتها خوب و برخی زشت و ناپسند هستند)؟
اما میگوییم: انسان، هر بدعتی را حسنه و خوب بپندارد، از دو حالت خارج نیست:
حالت اول: آن کار بدعت نباشد اما وی گمان کند بدعت است.
حالت دوم: آن کار خوب نباشد اما وی گمان کند خوب است.
بنابراین در اصل یا در حکم دچار اشتباه شده است؛ یعنی: آن چیز بدعت نیست و وی آن را بدعت میپندارد و میگوید: (نیک و حسنه است) یا واقعا بدعت است و وی آن را نیک پنداشته است. صاحبان طریقتهای صوفیانه که اذکاری را نوآوری کردهاند که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و پیامبرش ﷺ آن را تشریع ننمودهاند، گمان میکنند که این اذکار، نیک و حسنه است؛ به آنان میگوییم: به الله سوگند که چنین نیست و بدعت نیک و حسنه نیست بلکه همین که به بدعت بودن این کار اعتراف کردید، باید معترف باشید که گمراهی است همان طور پیامبر ﷺ فرموده است.
اگر کسی بپرسد: مگر از عمر رَضِيَاللهُعَنْهُ ثابت نیست که به أبيّ بن كعب رَضِيَاللهُعَنْهُ و تميم الداري رَضِيَاللهُعَنْهُ فرمان داد که مردم را در قیام رمضان پشت سر یک امام، جمع کنند و یازده رکعت نماز بخوانند؟ سپس در یکی از این شبها به مسجد آمد و دید که مردم جمع شدهاند و پشت سر یک امام نماز میخوانند لذا گفت: «نِعمَ البِدعَةُ هذِهُ»: (چه بدعت خوبی است!) آیا چنین از بدعت، تعریف نکرد؟
در پاسخ باید گفت: بله، چنین به آنان دستور داد اما این کار، در واقع بدعت نیست زیرا از پیامبر ﷺ ثابت است که ایشان، نماز قیام در رمضان را سه شب با اصحاب و یارانش به طور جماعت خواند، سپس جماعت خواندن آن را رها کرد و فرمود: «خَشِيتُ أَن تُفرَضَ عَلَيكُم فَتَعجِزُوا عَنهَا»: (ترسیدم که بر شما فرض شود و از ادای آن عاجز و ناتوان بمانید). بنابراین ادای نماز قیام با جماعت در رمضان، سنت است اما پیامبر ﷺ آن را به خاطر ترس از فرض شدن آن بر امت، ترک نمود؛ اما بعد از وفات پیامبر ﷺ این ترس از میان رفت و تشریع بعد از ایشان، امکان پذیر است. در زمان ابوبکر رَضِيَاللهُعَنْهُ نیز مردم، قیام رمضان را به صورت فردی یا در جماعتهای دو یا سه نفری ادا میکردند سپس عمر رَضِيَاللهُعَنْهُ نظرش بر آن شد که مردم را پشت سر یک امام، جمع نماید و گفت: (نِعمَ البِدعَةُ): (این چه بدعت خوبی است!) يعني: به اعتبار گذشته؛ زیرا مردم ادای نماز قیام در رمضان با جماعت را ترک کردند سپس ادای آن با جماعت از سر گرفته شد لذا به نسبت گذشته که ترک شده بود بدعت است اما بدعت مستقل نیست که از قبل، تشریع نشده باشد. از سوی دیگر، هر چند که عمر رَضِيَاللهُعَنْهُ آن را بدعت نامید اما این از جمله سنت خلفای راشدین است که پیروی از آن واجب است زیرا پیامبر ﷺ فرمود: «عَلَيكُم بِسُنَّتِي وَسُنَةِ الخُلَفَاءِ المَهدِيِّينَ الرَّاشِدِينَ»۱ : (بر شما واجب است از سنت و روش من و جانشینان راشد و هدایتیافته، پیروی نمایید).
البته پاسخ اول، قاطعانهتر است و راه فراری از آن وجود ندارد که عمر رَضِيَاللهُعَنْهُ آن را به این اعتبار، بدعت نامید که آن را ترک کردند سپس آن را از سر گرفتند.
***
- مسند احمد: (۳۷۳/۲۸، شماره ١٧١٤٤) / أبو داود: كتاب السنة، باب في لزوم السنة، شماره (٤٦٠٧). ↩︎