دوشنبه 21 ربیع‌الثانی 1447
۲۰ مهر ۱۴۰۴
13 اکتبر 2025

(۲۸۴) حکم تکذیب زنده شدن بعد از مرگ

(۲۸۴) سوال: حکم تکذیب کردن زنده شدن بعد از مرگ چیست؟

جواب:

این شخص كافر است؛ اگر کسی زنده شدن بعد از مرگ را تکذیب کند کافر است و از دین اسلام خارج شده است زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: {زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ} [التغابن: ۷]: (کسانی ‌که کفر ورزیدند، پنداشتند که هرگز زنده نمی‌شوند؛ بگو: آری، به پروردگارم سوگند که حتماً زنده می‌شوید و قطعا از کارهایی که انجام داده‌اید، باخبر می‌شوید و این کار برای الله آسان است) همچنین زیرا کسی ‌که زنده شدن بعد از مرگ را تکذیب کند الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، رسولش ﷺ و اجماع مسلمانان را تکذیب کرده است؛ که در کافر بودن چنین شخص، هیچ تردیدی نیست. اگر شخصی را دیدیم که زنده شدن بعد از مرگ را تکذیب می‌کند واجب است در حد امکان، او را نصیحت کنیم زیرا کسی که چنین بگوید هیچ شکی در کفر و ارتداد وی نیست. پس نصیحت می‌شود اگر توبه نکرد باید او را به مسئولان ارجاع دهیم تا احکام مرتد در مورد وی انجام دهند. حتی اگر در نظرش درست و زیبا جلوه کند و نفسش وی را فریب دهد که دین درست و مقبولی را برگزیده باز هم قطعا زیان کار است.
این كلام پروردگارمان است که خالق است و شریعت‌ را نازل نموده است؛ زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از همه‌ی پیامبران عهد و پیمان گرفت که به محمد ﷺ ایمان آورند همان طور که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: {وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ} [آل عمران: ۸۱]: (آن‌ گاه که الله از پیامبران پیمان گرفت که وقتی به شما کتاب و حکمت بخشیدم سپس فرستاده‌ای از جانب الله نزد شما آمد که آن‌ چه را همراه شما است تأیید نمود، حتما به او ایمان آورید و باید او را یاری کنید؛ فرمود: آیا اقرار دارید و پیمان مرا بر این امر پذیرفتید؟ همه گفتند: اقرار داریم. فرمود: گواه باشید که من هم با شما، از گواهان هستم) بدین صورت هر کدام بر دیگری گواه دادند و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شهادت داد که هرگاه پیامبری به سوی آنان آمد که آن چه با آنان بود را تصدیق می‌نمود یه او ایمان آورند و وی را یاری کنند؛ آن پیامبری که آن‌ چه با آنان بود را تصدیق می‌نمود، چه کسی بود؟ محمد ﷺ بود. اگر این پیمان از پیامبرانشان گرفته شده و حقیقتاً به پیامبرانشان ایمان دارند، باید در راستای پیروی از پیامبرانشان به پیمان آنان عمل کنند. عيسى ﷺ آخرین پیامبر بني اسرائيل است که میان او و میان محمد ﷺ پیامبر دیگری نبوده است. او به بني اسرائيل گفت: {إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ} [الصف: ۶]: (همانا من فرستاده‌ی الله به ‌سوی شما هستم و تورات که قبل از من نازل شده را تصدیق می‌کنم و نیز مژده می‌دهم که بعد از من فرستاده‌ای که نامش احمد است می‌آید. وقتی برایشان آیات و معجزات آورد گفتند: این سحری آشکار است) این پیامبر سابق است؛ سپس فرمود: {وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي} [الصف: ۶]: (و به آمدن پیامبری بعد از من که نامش احمد است مژده می‌دهم) این پیامبر بعدی است {اسْمُهُ أَحْمَدُ} [الصف: ۶]: (که نامش احمد است) مژده دادن به به آمدن پیامبر به معنای واجب بودن پیروی از او است زیرا در غیر این صورت، مژده و بشارت به آمدنش سودی ندارد {وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ} [الصف: ۶]: (و به آمدن پیامبری بعد از من که نامش احمد است مژده می‌دهم که نامش احمد است. وقتی با دلایل روشن نزد آنان آمد) یعنی وقتی این پیامبر که به آمدن او بشارت داده شده با دلایل روشن نزدشان آمد {قَالُواْ هَٰذَا سِحۡر مُّبِين} [الصف: ۶]: (گفتند: این سحر و جادویی آشکار است).
علمای يهود و نصارى گواهی داده‌اند که محمد رسول الله ﷺ همان پیامبری است که پیامبران به آمدن او مژده داده‌اند؛ این گواهی: {الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ} [الاعراف: ۱۵۷]: (کسی که در تورات و انجیل که در دست آن‌ها است (نام و نشان و اوصاف) او را نگاشته می‌یابند که آن‌ها را به هر کار خوبی امر نموده و از هر زشتی نهی خواهد کرد و بر آنان هر خوراک پاکی را حلال و هر ناپاک را حرام می‌نماید و احکام سخت و مشقتی را که مانند زنجیر به گردن خود انداخته‌اند، از آنان بر می‌دارد. پس آنان‌ که به او ایمان آورند، او را تعظیم کنند، او را یاری کنند و از نوری که با او نازل شده پیروی کنند آنان همان رستگاران هستند).
نجاشي وقتی از ماجرای وحي خبردار شد و کردار مسلمانان را دید، ایمان آورد و شهادت داد که رسول الله ﷺ حق است؛ حال آن که نجاشی از بزرگان و پیشوایان نصارى بود. عبد الله بن سلام رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ نیز از علمای یهود بود که گواهی داد پیامبر ﷺ فرستاده‌ی الله و بر حق است اما اهل کتاب چنان هستند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مورد آنان فرمود: {وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقّ} [البقره: ۱۰۹]: (بسیاری از اهل کتاب، بعد از این ‌که حقیقت برایشان آشکار شد، آرزو دارند که به خاطر حسادت درونشان، شما را از ایمان به کفر باز گردانند).
خلاصه: برادران مسلمانم را نصیحت کرده و از این دیدگاه زشت و ناپسند که (وحدت ادیان) نامیده می‌شود هشدار می‌دهم. چنین چیزی به هیچ وجه امکان ندارد. چگونه ادیان، وحدت خواهند داشت در حالی که یکی حق و دیگری منسوخ است؟ این غير ممكن است مگر این ‌که آب و آتش یکی شوند! لذا مسلمانان فریب چنین ادعاها و دیدگاه‌های باطل، زشت و ناپسند که با اسلام منافات دارد را نمی‌خورند.

***


این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما حكم من كذب بالبعث بعد الموت؟

فأجاب -رحمه الله تعالى -: هو كافر، إذا كذب إنسان بالبعث بعد الموت فإنه كافر خارج عن الإسلام؛ لقول الله -تبارك وتعالى-: ﴿ زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن لَن يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَنُونَ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرُ ﴾ [التغابن: ٧].

و لأن المكذب بالبعث مكذب الله ورسوله وإجماع المسلمين، ورجل هذا شأنه لا شك في كفره، فإذا رأينا أحدًا يكذب بالبعث فالواجب علينا نصيحته بقدر الإمكان، إن من قال هذا فلا شك في كفره وارتداده، ويُنصح، فإن لم يتب وجب رفعه إلى الجهات المسئولة والجهات المسئولة تنفذ فيه أحكام الردة، حتى لو سولت له نفسه أنه يتدين بدين مقبول فإنه خاسر.

هذا كلام ربنا الخالق المنزل للشرائع؛ لأن الله تعالى أخذ العهد والميثاق على النبيين عموما أن يؤمنوا بمحمد عليه الصلاة والسلام، كما قال -عز وجل-: ﴿ وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَقَ النَّبِيِّينَ لَمَا ءَاتَيْتُكُم مِّن كِتَبٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَ كُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقُ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ ، وَلَتَنصُرُنَّهُ، قَالَ وَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَالِكُمْ إِصْرِ ﴾ [آل عمران: ۸۱] يعني: عهدي. وقوله: ﴿ قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَأَشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُم مِّنَ الشَّهِدِينَ ﴾ [آل عمران: ۸۱]، فاستشهد بعضهم على بعض، وشهد جلّ وعلا بأنه إذا جاءهم رسول مصدق لما معهم ونصروه، ومن الرسول المصدق لما معهم ؟ هو محمد – عليه الصلاة والسلام-. فإذا كان هذا مأخوذاً على رسلهم فإنهم إن كانوا مؤمنين برسلهم حقاً أخذوا به تبعا لرسلهم، وها هو عيسى – عليه الصلاة والسلام- آخر أنبياء بني إسرائيل، وليس بينه وبين محمد رسول قال لبني إسرائيل: ﴿ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيكُم آمنوا به مُصَدِّقَا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَنَةِ ﴾ [الصف: .٦] فهذا الرسول السابق، ثم قال: ﴿ وَمُبَشِّرًا بِرَسُول يَأْتِي مِنْ بَعْدِي ﴾ [الصف: ٦]. وهذا الرسول اللاحق، ﴿اسمه أحمد﴾ [الصف: ٦]. والتبشير بالرسول ووجوب اتباعه؛ لأنه لو لم يجب اتباعه؛ لم يكن في بشارته به فائدة، ﴿ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولِ يَأْتِي مِنْ بَعْدِى اسْمُهُ أَحمدُ فَلَمَّا جَاءَهُم ﴾ [الصف: ٦]. أي هذا الرسول المبشر به لما جاءهم، ﴿بِالْبَيِّنَتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ﴾ [الصف: ٦] .

ولقد شهد علماء اليهود والنصارى على أن محمدا رسول الله -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – هو الذي بشرت به الأنبياء، وهو: ﴿ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَنهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبيثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إصْرَهُمْ وَالْأَغْلَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَرُوهُ وَنَصَرُوهُ واتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنزِلَ مَعَهُ أَوَلَيْكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴾ [الأعراف: ١٥٧]. فإن النجاشي لما ذكروا له قصة الوحي، ورآهم يفعلون تلك الأفعال آمن، وشهد بأن الرسول حق، وهو من أئمة النصارى.

وعبد الله بن سلام رضي الله عنه من أحبار اليهود، شهد للنبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – بأنه رسول الله حقًّا، لكن أهل الكتاب كما قال الله عنهم: وَد كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَبِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّنْ بَعْدِ إِيمَنِكُمْ كُفَّارًا حسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّنْ بَعْدِ مَا نَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ﴾ [البقرة: ١٠٩].

فالخلاصة: أنني أنصح وأحذر إخواني المسلمين من هذا الرأي القبيح المنكر، وهو ما يسمى بتوحيد الأديان، فإن هذا أمر لا يمكن إطلاقا، كيف توحد الأديان ودين منها حق ودين منها منسوخ ؟ هذا غير ممكن، إلا أن يمكن الجمع بين النار والماء، فلا ينخدع المسلمون بهذه الدعوى الباطلة المنكرة القبيحة المنافية للإسلام.

مطالب مرتبط:

(۲۸۷) حکم کسی که معراج را انکار کند

بر کسی که معراج را انکار کرده چنین حکم می‌کنیم که اگر حق برایش آشکار گشته و نصوص شرعی از سنت صریح و ظاهر آیات قرآن که وارد شده را می‌داند، با این انکار، کافر است...

ادامه مطلب …

(۲۹۵) حکم دشنام دادن دین بدون قصد

هر کس به دین اسلام توهین کند و دشنام دهد، کافر است و تفاوتی ندارد که جدی یا از روی شوخی باشد؛ هر چند ادعای ایمان هم داشته باشد، مؤمن نیست....

ادامه مطلب …

(۳۱۴) عذر به جهل در مسائل عقیده

به طور خلاصه: آيات و احاديث بسیاری وجود دارد که دلالت می‌دهد انسان به خاطر جهل، در همه چیز معذور است اما گاهی انسان در کسب علم و آگاهی، کوتاهی می‌کند که در این صورت، عذر داده نمی‌شود....

ادامه مطلب …

(۳۱۵) دوزخی بودن پدر رسول الله ﷺ

پدر پیامبر ﷺ با کفر وفات کرد و دوزخی است چنان که در حدیث صحیح، ثابت است...

ادامه مطلب …

(۳۱۳) توضیحاتی در مورد موضوع “عذر به جهل”

عذر به جهل، با نصوص قرآن و سنت به ثبوت رسیده است که البته مقتضای  حکمت و رحمت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است...

ادامه مطلب …

(۳۱۲) ادعای سود یا زیان رساندن برخی افراد به مردم

این افراد که ادعا دارند سود یا زیان می‌رسانند، دروغ‌گو هستند که برای هیچ کس جایز نیست آنان را باور و تصدیق کند و در مورد این چیزها از آن‌ها بپرسد؛

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه