(۲۸۴) سوال: حکم تکذیب کردن زنده شدن بعد از مرگ چیست؟
جواب:
این شخص كافر است؛ اگر کسی زنده شدن بعد از مرگ را تکذیب کند کافر است و از دین اسلام خارج شده است زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرمود: {زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ} [التغابن: ۷]: (کسانی که کفر ورزیدند، پنداشتند که هرگز زنده نمیشوند؛ بگو: آری، به پروردگارم سوگند که حتماً زنده میشوید و قطعا از کارهایی که انجام دادهاید، باخبر میشوید و این کار برای الله آسان است) همچنین زیرا کسی که زنده شدن بعد از مرگ را تکذیب کند الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، رسولش ﷺ و اجماع مسلمانان را تکذیب کرده است؛ که در کافر بودن چنین شخص، هیچ تردیدی نیست. اگر شخصی را دیدیم که زنده شدن بعد از مرگ را تکذیب میکند واجب است در حد امکان، او را نصیحت کنیم زیرا کسی که چنین بگوید هیچ شکی در کفر و ارتداد وی نیست. پس نصیحت میشود اگر توبه نکرد باید او را به مسئولان ارجاع دهیم تا احکام مرتد در مورد وی انجام دهند. حتی اگر در نظرش درست و زیبا جلوه کند و نفسش وی را فریب دهد که دین درست و مقبولی را برگزیده باز هم قطعا زیان کار است.
این كلام پروردگارمان است که خالق است و شریعت را نازل نموده است؛ زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از همهی پیامبران عهد و پیمان گرفت که به محمد ﷺ ایمان آورند همان طور که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرمود: {وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ} [آل عمران: ۸۱]: (آن گاه که الله از پیامبران پیمان گرفت که وقتی به شما کتاب و حکمت بخشیدم سپس فرستادهای از جانب الله نزد شما آمد که آن چه را همراه شما است تأیید نمود، حتما به او ایمان آورید و باید او را یاری کنید؛ فرمود: آیا اقرار دارید و پیمان مرا بر این امر پذیرفتید؟ همه گفتند: اقرار داریم. فرمود: گواه باشید که من هم با شما، از گواهان هستم) بدین صورت هر کدام بر دیگری گواه دادند و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شهادت داد که هرگاه پیامبری به سوی آنان آمد که آن چه با آنان بود را تصدیق مینمود یه او ایمان آورند و وی را یاری کنند؛ آن پیامبری که آن چه با آنان بود را تصدیق مینمود، چه کسی بود؟ محمد ﷺ بود. اگر این پیمان از پیامبرانشان گرفته شده و حقیقتاً به پیامبرانشان ایمان دارند، باید در راستای پیروی از پیامبرانشان به پیمان آنان عمل کنند. عيسى ﷺ آخرین پیامبر بني اسرائيل است که میان او و میان محمد ﷺ پیامبر دیگری نبوده است. او به بني اسرائيل گفت: {إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ} [الصف: ۶]: (همانا من فرستادهی الله به سوی شما هستم و تورات که قبل از من نازل شده را تصدیق میکنم و نیز مژده میدهم که بعد از من فرستادهای که نامش احمد است میآید. وقتی برایشان آیات و معجزات آورد گفتند: این سحری آشکار است) این پیامبر سابق است؛ سپس فرمود: {وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي} [الصف: ۶]: (و به آمدن پیامبری بعد از من که نامش احمد است مژده میدهم) این پیامبر بعدی است {اسْمُهُ أَحْمَدُ} [الصف: ۶]: (که نامش احمد است) مژده دادن به به آمدن پیامبر به معنای واجب بودن پیروی از او است زیرا در غیر این صورت، مژده و بشارت به آمدنش سودی ندارد {وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ} [الصف: ۶]: (و به آمدن پیامبری بعد از من که نامش احمد است مژده میدهم که نامش احمد است. وقتی با دلایل روشن نزد آنان آمد) یعنی وقتی این پیامبر که به آمدن او بشارت داده شده با دلایل روشن نزدشان آمد {قَالُواْ هَٰذَا سِحۡر مُّبِين} [الصف: ۶]: (گفتند: این سحر و جادویی آشکار است).
علمای يهود و نصارى گواهی دادهاند که محمد رسول الله ﷺ همان پیامبری است که پیامبران به آمدن او مژده دادهاند؛ این گواهی: {الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ} [الاعراف: ۱۵۷]: (کسی که در تورات و انجیل که در دست آنها است (نام و نشان و اوصاف) او را نگاشته مییابند که آنها را به هر کار خوبی امر نموده و از هر زشتی نهی خواهد کرد و بر آنان هر خوراک پاکی را حلال و هر ناپاک را حرام مینماید و احکام سخت و مشقتی را که مانند زنجیر به گردن خود انداختهاند، از آنان بر میدارد. پس آنان که به او ایمان آورند، او را تعظیم کنند، او را یاری کنند و از نوری که با او نازل شده پیروی کنند آنان همان رستگاران هستند).
نجاشي وقتی از ماجرای وحي خبردار شد و کردار مسلمانان را دید، ایمان آورد و شهادت داد که رسول الله ﷺ حق است؛ حال آن که نجاشی از بزرگان و پیشوایان نصارى بود. عبد الله بن سلام رَضِيَاللهُعَنْهُ نیز از علمای یهود بود که گواهی داد پیامبر ﷺ فرستادهی الله و بر حق است اما اهل کتاب چنان هستند که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در مورد آنان فرمود: {وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقّ} [البقره: ۱۰۹]: (بسیاری از اهل کتاب، بعد از این که حقیقت برایشان آشکار شد، آرزو دارند که به خاطر حسادت درونشان، شما را از ایمان به کفر باز گردانند).
خلاصه: برادران مسلمانم را نصیحت کرده و از این دیدگاه زشت و ناپسند که (وحدت ادیان) نامیده میشود هشدار میدهم. چنین چیزی به هیچ وجه امکان ندارد. چگونه ادیان، وحدت خواهند داشت در حالی که یکی حق و دیگری منسوخ است؟ این غير ممكن است مگر این که آب و آتش یکی شوند! لذا مسلمانان فریب چنین ادعاها و دیدگاههای باطل، زشت و ناپسند که با اسلام منافات دارد را نمیخورند.
***