پنج‌شنبه 17 ربیع‌الثانی 1447
۱۷ مهر ۱۴۰۴
9 اکتبر 2025

(۲۷۷) نواقض اسلام

(۲۷۷) سوال: نواقض اسلام اعم از نواقض قولی، عملی و اعتقادی کدام است؟

جواب:

نواقض اسلام هر چیزی که با اسلام مخالف و در تضاد باشد. نقض اسلام، دو گونه است: نقض جزئی و نقض کلی. به آن‌ چه شارع کفر نامیده باشد می‌نگریم: اگر بر حسب قرینه‌هایی که در قول شارع وجود دارد به طور کلی اسلام را نقض کند، کفر اکبر است که موجب خروج از دین می‌شود اما اگر به صورت جزئی متناقض با اسلام باشد، به طور مطلق، ناقض نیست؛ مانند این فرمایش رسول الله ﷺ: «سِبَابُ المُسلِمِ فُسُوقٌ وَقِتَالُهُ كُفرٌ»۱ : (دشنام دادن به مسلمان، فسق است و جنگیدن با او کفر است) اگر به عبارت (قتاله كفر) بنگریم شاید کسی بگوید: کسی ‌که با مسلمان بجنگد، کافر است و کفرش موجب خروج از اسلام می‌شود؛ اما با اندکی تأمل در می‌یابیم که رسول الله ﷺ فرمود: «قتاله كفر»: (جنگیدن با او کفر است) یعنی جنگیدن با مسلمان از جمله کفر است و کفر اکبر نیست که این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ این معنا را تأیید می‌کند: {وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ} [الحجرات: ۹-۱۰]: (اگر دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ برخیزند، شما مؤمنان بین آن‌ها صلح برقرار کنید و اگر یک گروه بر دیگری ظلم کرد، با آن گروه ظالم بجنگید تا به فرمان الله بازگردد؛ پس هرگاه به حکم حق برگشت، با حفظ عدالت، میان آن‌ها صلح برقرار کنید و همیشه عدالت کنید که الله بسیار عادلان را دوست می‌دارد. قطعاً مؤمنان همه برادر یکدیگر  هستند؛ پس بین برادران خود صلح برقرار نمایید) بنابراین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از هر سه گروه به عنوان برادر نام برد: گروه متجاوز، گروه مدافع و گروهی که صلح برقرار می‌کند: {إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ} بنابراین، این ناقض، ناقض کلی نیست بلکه بدین معنا است که این مسئله در انسان، یکی از ویژگی‌های کفرآمیز به شمار می‌رود اما کفر مطلق نیست. همچنین اگر به این فرموده‌ی پیامبر ﷺ بنگریم: «إنَّ بينَ الرَجُلّ وَبَينَ الشِّركِ وَ الكُفرِ تَركَ الصَّلاَةِ»۲ : (مرز میان مسلمان و میان کفر و شرک، ترک نماز است) همچنین فرمود: «العَهدُ الّذِي بَينَنَا وَبَينَهُمُ الصَّلاَةِ، فَمَن تَرَكَهَا فَقَد كَفَرَ»۳ : (پیمان میان ما و آن‌ها نماز است؛ هر کس آن‌ را ترک کند، کفر ورزیده است) پی خواهیم برد که کفر در این ‌جا کفر اکبر است که اسلام را به طور کلی نقض می‌کند؛ به دلیل عبارت «إنَّ بينَ الرَجُلّ وَبَينَ الشِّركِ وَ الكُفرِ» اقتضای تعیین مرز و بینیّت این است که هر یک از دو طرف، امری جداگانه و متفاوت باشد که وجه اشتراکی نداشته باشند؛ به دلیل حدّ فاصلی که بینیّت بر آن دلالت دارد: بین شخص و بین شرک و کفر، ترک نماز است.

همچنین فرموده‌ی ایشان ﷺ: «العهد الذي بيننا وبينهم الصلاة، فمن تركها فقد كفر» نیز همین گونه است؛ يعني: پیمانی که بین مسلمانان و بین کافران وجود دارد نماز است. بنابراین کسی ‌که نماز بخواند مؤمن است و کسی ‌که نخواند، کافر است که بینیّت بیان‌گر جدایی کامل است. در نتیجه: نواقض اسلام به دو قسمت تقسیم می‌شود:

 نواقض كبرى: که انسان با ارتکاب آن‌ از دین اسلام خارج می‌شود.

 نواقض صغرى: که موجب خروج از اسلام نیست اما از جمله ویژگی‌ها و خصلت‌های کفرآمیز است.

***


  1. صحیح بخاری: كتاب الإيمان باب خوف المؤمن من أن يحبط عمله وهو لا يشعر، شماره (٤٨) / صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب قول النبي اسباب المسلم فسوق وقتاله كفر، شماره (٦٤). ↩︎
  2. صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب بيان إطلاق اسم الكفر على من ترك الصلاة، شماره (۸۲). ↩︎
  3. مسند احمد: (۳۸) ۲۰، شماره (۲۲۹۳۷) / سنن ترمذي: أبواب الإيمان، باب ما جاء في ترك الصلاة، شماره (٢٦۲۱) /  نسائي: كتاب الصلاة، باب الحكم في تارك الصلاة، شماره (٤٦٣) / ابن ماجه: كتاب إقامة الصلاة والسنة فيها، باب ما جاء فيمن ترك الصلاة، شماره (۱۰۷۹). ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما نواقض الإسلام، سواء كانت قولية، أم عملية، أم اعتقادية؟

فأجاب رحمه الله تعالى: كل ما خالف الإسلام فهو مناقض له، لكن المناقضة تنقسم إلى قسمين: مناقضة جزئية، ومناقضة كلية. فما أطلق الشارع عليه الكفر نظرنا إن كان هذا يناقض الإسلام مناقضة كلية، حسب القرائن المقترنة بهذا الإطلاق فهو كفر أكبر مخرج عن الملة، وإن كان يناقض الإسلام في هذه المسألة الجزئية فليس مناقضًا على وجه الإطلاق.

فقول الرسول -عليه الصلاة والسلام-: «سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ، وَقِتَالُهُ كُفر». إذا نظرنا إلى قوله: «قتاله كفر» فيقول قائل: من قاتل المسلم فهو كافر كفرًا مخرجًا عن الملة. لكننا عند التأمل نجد أن الرسول -عليه الصلاة والسلام- قال: «قتاله كفر»: أي: إن القتال من الكفر، وليس هو الكفر الأكبر.

ويؤيد هذا قوله تعالى: ﴿ وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَتْهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أخَوَيْكُمْ ﴾ [الحجرات: ٩-١٠]. فجعل الله الطوائف الثلاث كلها إخوة: المقاتلة الباغية، والأخرى المدافعة، وكذلك المصلحة، كما قال: ﴿ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ ﴾ [الحجرات: ١٠]. فيكون هذا الناقض ليس ناقضا بالكلية، بل في الإنسان خصلة من خصال الكفر ، وليس هو الكفر المطلق.

و إذا نظرنا إلى قول النبي صلى الله عليه وسلم: «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ». وقوله: «الْعَهْدُ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ». علمنا بأن الكفر هنا الكفر الأكبر المناقض للإسلام مناقضة كلية، وذلك لجملة: بين الرجل وبين الشرك والكفر، والبينية تقتضي أن يكون كل طرف منفصلا بائنا عن الطرف الآخر، لا يجتمع معه في شيء؛ لوجود الحد الفاصل الذي دلت عليه البينية: بين الرجل وبين الشرك والكفر ترك الصلاة.

وكذلك قوله: «الْعَهْدُ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ». يعني: العهد الذي بين المسلمين والكفار هو الصلاة، فمن صلى فهو مؤمن، ومن لم يصل فهو كافر، والبينية تقتضي الانفصال التام.

فالحاصل أن نواقض الإسلام تنقسم إلى قسمين:

نواقض كبرى: وهي التي يخرج بها الإنسان من الإسلام.

نواقض صغرى وهي التي لا تخرجه من الإسلام، ولكنها تكون خصلة من خصال الكفر.

مطالب مرتبط:

(۲۹۸) حکم تمسخر به دین

مسخره کردن الله، پیامبرش، کتابش و دینش هر چند که از روی شوخی و مزاح و برای خنداندن دیگران هم باشد، می‌گوییم: كفر و نفاق است....

ادامه مطلب …

(۳۰۳) خطر نفاق

نفاق دو نوع است: نوع اول: نفاق اكبر که موجب خروج از اسلام می‌شود نوع دوم: نفاق اصغر که فرد را از اسلام خارج نمی‌کند...

ادامه مطلب …

(۲۸۲) معنای کلمه‌ی الحاد

در لغت به معنای روی‌گردانی از فرمان برداری الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با معصیت و نافرمانی از او است که با ترک واجبات و انجام کارهای حرام صورت می‌پذیرد...

ادامه مطلب …

(۳۱۵) دوزخی بودن پدر رسول الله ﷺ

پدر پیامبر ﷺ با کفر وفات کرد و دوزخی است چنان که در حدیث صحیح، ثابت است...

ادامه مطلب …

(۲۸۳) الحاد در مورد اسماء و صفات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ

الحاد در لغت به معنای میل و انحراف است و به همین خاطر، حفره‌ا‌ی که در گوشه‌ی قبر است را لَحد می‌گویند زیرا به یک گوشه‎‌ از قبر، متمایل شده است....

ادامه مطلب …

(۳۱۲) ادعای سود یا زیان رساندن برخی افراد به مردم

این افراد که ادعا دارند سود یا زیان می‌رسانند، دروغ‌گو هستند که برای هیچ کس جایز نیست آنان را باور و تصدیق کند و در مورد این چیزها از آن‌ها بپرسد؛

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه