(۲۵۱) سوال: حکم ایمان به قدر چیست و چگونه است؟
جواب:
ایمان به قدر واجب است و جایگاهش در دین چنین است که از ارکان ششگانهی ایمان است زیرا جبرئیل عَلَيْهِالسَّلَام از پیامبر ﷺ در مورد ایمان سؤال نمود و ایشان فرمود: «الإیمَانُ أن تؤمنَ باللهِ وملائكَتِه وكتبهِ ورسلهِ وَالیَومِ الآخِرِ وتؤمنَ بالقدرِ خيرهِ وشرهِ» : «ایمان یعنی ایمان داشته باشی به الله، فرشتگان، کتابها، پیامبران، روز آخرت و به قضا و قدر؛ خیر و شر آن». قدر همان تقدیر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در ازل است؛ یعنی تقدیر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نسبت به آنچه رخ داده و آن چه رخ میدهد همان طور که رسول الله ﷺ فرمود: «إنّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللهُ القلمُ فقال له: اكتبْ. فجَرَی فِی تِلك السَّاعَةِ بِما هو كائنٌ إلى یَومِ القِیامَةِ»۱: «اولین چیزی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آفرید، قلم است که به آن فرمود: آن چه را از این ساعت تا روز قیامت رخ میدهد، بنویس».
بنابراین هر آنچه در آسمان و زمین از افعال الله مانند باران، رویش گیاهان، زندگی و مرگ یا از افعال بندگان مانند استقامت و انحراف رخ میدهد همهی اینها در ازل نزد الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نوشته شده است. پس باید بدان ایمان بیاوریم. الله ﷻ مقدار همه چیز را تا روز قیامت نوشته است لذا واجب است بدان ایمان داشته باشیم که الله مقدار و اندازهی هر چیز تا روز قیامت را نوشته است و این نوشته شامل تمامی چیزهایی میشود که خود الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و بندگانش انجام میدهند. علما میگویند: ایمان به قدر، چهار مرتبه دارد:
مرتبهی اول: ایمان به علم فراگیر و عام الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به حال، آینده و گذشته و این که همهی اینها نزد الله با علم ازلی و ابدی وی معلوم است لذا پروردگار هیچ گاه گمراه نشده و فراموش نمیکند. وقتی فرعون از موسی عَلَيْهِالسَّلَام پرسید: {قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى} [طه: ۵۱]: «گفت: پس سرنوشت نسلهای گذشته چه میشود؟ » جواب داد: {قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى} [طه: ۵۲]: «گفت: علم آن نزد پروردگارم در کتابی ثبت است؛ پروردگارم گمراه نمیشود و از یاد نمیبرد» الله پاک و منزه و والا مرتبه است.
بنابراین واجب است به علم الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ ایمان داشته باشیم و این که او به همه چیز، به طور کلی و مفصّل، آگاه است. به طور کلی مانند فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ: {أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ} [بقرة: ۲۳۱]: «الله به همه چیز داناست» و به طور مفصّل مانند این فرمودهاش: {وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ} [انعام: ۵۹]: «کلیدهای غیب نزد او است و جز او کسی آنها را نمیداند، آن چه را در خشکی و دریا است میداند، و هیچ برگی نمیافتد مگر این که آن را میداند و نه هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و نه هیچ تر و خشکی مگر این که در کتابی آشکار (لوح محفوظ ثبت) است» همچنین: {إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ} [لقمان: ۳۴]: «بی گمان علم (زمان) قیامت نزد الله است و باران را نازل میکند و آنچه را که در رحمها است، میداند و هیچ کس نمیداند فردا چه چیز به دست میآورد و هیچ کس نمیداند که در کدام سرزمین میمیرد؛ یقیناً الله دانای آگاه است» همچنین فرمود: {عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ} [بقرة: ۲۳۵]: «الله دانست که شما به زودی به یاد آنان خواهید افتاد» همچنین: {عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ} [بقرة: ۱۸۷]: «الله میدانست که شما به خودتان خیانت میکردید» مثال برای این مورد، زیاد است.
مرتبهی دوم: ایمان به این که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ مقدار همه چیز تا روز قیامت را نوشته است لذا همه چیز نزد الله در لوح محفوظ مکتوب است و دچار تغییر و تبدیل نمیشود؛ دلیل این مسئله این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است: {أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ} [حج: ۷۰]: «آیا ندانستهای که الله آنچه را در آسمان و زمین است میداند؟! بیگمان اینها در کتابی (ثبت) است، مسلماً این بر الله آسان است» همچنین حدیث: «إنّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللهُ القلمُ فقال له: اكتبْ. فجَرَی فِی تِلك السَّاعَةِ بِما هو كائنٌ إلى یَومِ القِیامَةِ» : «اولین چیزی که الله آفرید، قلم است که به آن فرمود: آنچه را از این ساعت تا روز قیامت رخ میدهد بنویس».
مرتبهی سوم: ایمان به این که همه چیز در این جهان هستی از جمله: حرکت، سکون، ایجاد و از بین رفتن؛ فقط به خواست و ارادهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ رخ میدهد و فرقی ندارد که آن فعل الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ یا افعال بندگانش باشد. لذا حرکات انسان، بلند یا کوتاه بودنش، سفید یا سیاه بودنش، رضایت یا غضب و استقامت یا انحراف وی، همه با ارادهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است. هیچ چیزی از اراده و مشیئت الله خارج نمیشود حتی هدایت و صلاح نیز با مشیئت و خواست الله است.
دلیلش نیز فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است: {وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ} [بقرة: ۲۵۳]: «اگر الله میخواست کسانی بعد از آنها، پس از آن نشانههای روشن که برایشان آمد، با یک دیگر جنگ نمیکردند ولی دچار اختلاف شدند، پس برخی از آنان ایمان آوردند و برخی از آنان کفر ورزیدند و اگر الله میخواست، با هم جنگ نمیکردند ولی الله آنچه را میخواهد انجام میدهد» همچنین فرمود: {لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ} [تکویر: ۲۸-۲۹]: «برای کسی از شما که بخواهد راه راست را در پیش گیرد و شما نمیخواهید مگر آن که پروردگار جهانیان بخواهد».
مرتبهی چهارم: ایمان به این که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خالق همه چیز است همان طور که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ} [زمر: ۶۲]: «الله آفریدگار همه چیز است و او بر همه چیز نگهبان است» همچنین میفرماید: {وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا} [فرقان: ۲]: «همه چیز را آفرید؛ پس اندازهی هر چیز را چنان که میباید، معیّن کرده است» الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خلقت و آفرینش را چنان که در این دو آیه آمده به طور عام ذکر نموده است که آن را به طور خاص نیز ذکر نموده مانند: {فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ} [طارق: ۵-۶]: «پس انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است. از یک آب جهنده آفریده شده است» همچنین فرمود: {وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ} [صافات: ۹۶]: «در حالی که الله شما را و آنچه را که انجام میدهید آفریده است».
بنابراین همه چیز غیر از الله مخلوق است که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را آفریده است؛ تفاوتی ندارد که ذات، فعل یا وصف باشد. انسان دارای جسم است؛ چه کسی او را آفریده است؟ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ. انسان بلند یا کوتاه و سفید یا سیاه است؛ چه کسی او را با این اوصاف آفریده است؟ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ. انسان کارهای خوب یا بدی را انجام میدهد؛ چه کسی این کارها را آفریده است؟ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ. زیرا کردار انسان از صفات او است و انسان نیز مخلوق است پس صفاتش نیز مخلوق است؛ دلیلش نیز همان است که ذکر کردم: {وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا} [فرقان: ۲]: «همه چیز را آفرید، پس اندازه هر چیز چنان که میباید؛ معین نمود». {وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ} [صافات: ۹۶]: «الله شما را و آنچه را که انجام میدهید آفریده است».
بنابراین بر ما واجب است که به قدر و مراتب چهارگانهی آن ایمان داشته باشیم: علم الله، نوشتن مقدار هر چیز در لوح محفوظ، ارادهی الله به نسبت همهی موجودات، معدومات، حرکات و سکنات و این که الله همه چیز را آفریده است اعم از موجودات، معدومات، حرکات و سکنات. آنچه معدوم است الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را به وجود میآورد و آنچه موجود است را عدم میسازد. فرزندان آدم پیرامون قدر دچار اختلاف شدهاند؛ برخی در آن غلو کرده و برخی آن را نپذیرفتهاند و برخی میانه روی نمودهاند.
غلو کننده در اثبات قدر میگوید: انسان در کردارش مجبور است و اختیاری ندارد. اگر عمل صالحی انجام دهد مجبور به انجام آن بوده و اگر عمل ناشایستی انجام دهد نیز نجبور به انجام آن بوده است. اگر بلند شود یا بنشیند، مجبور است و به انجام آن وادار شده است چون الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را خواسته پس باید رخ دهد.
آن که در قدر جفا و تفریط میکند میگوید: الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ همه چیز را اراده کرده و همه چیز را خلق نموده است؛ مگر افعال و کردار انسان را که تصرفی در آن ندارد. این گروه در حق ربوبیت تقصیر و کوتاهی کردهاند.
آن که در قدر متوسط و میانهرو است میگوید: انسان با اختیارش عمل میکند و بین فعلی که وادار به انجام آن میشود و فعلی که خودش انتخاب میکند فرق میگذارد؛ واقعیت نیز همین است. مثلا با اختیار و انتخاب خودت به بازار میروی و با اختیار و انتخاب خودت باز میگردی، با اختیار و انتخاب خودت به فلان مدرسه میروی و با اختیار آن جا را ترک میکنی، با اختیار و انتخاب خودت به سفر میروی و با اختیار در سرزمینت میمانی. این امری انکار ناپذیر است و هرگز هیچ کس احساس نمیکند که وادار و مجبور به انجام این امور شده است. بدین خاطر است که اگر شخص حقیقتا وادار و مجبور به ارتکاب حرام یا ترک واجب شود، گناه از وی ساقط میشود. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ حکم کفر را هنگام اجبار و اکراه ساقط نموده است: {مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِن بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ} [نحل: ۱۰۶]: «کسی که بعد از ایمانش به الله کافر شود؛ مگر کسی که به زور واداشته شود؛ در حالی که قلبش به ایمان آرام باشد؛ اما کسی که سینهی خود را برای کفر بگشاید، پس خشم الله برآنها است و عذاب بزرگی دارند».
اگر بگوییم انسان مجبور است، کل شریعت باطل میشود و انسان در مقابل انجام کار خوب و بد، مورد ستایش و سرزنش قرار نمیگیرد. چنین به معتقدان به جبر پاسخ میدهیم.
اما کسانی که گفتند: انسان مستقل است. در پاسخ باید گفت: سبحان الله! انسان در مالکیت الله است، چگونه میشود در ملک الله چیزی باشد که الله آن را اراده نکرده باشد؟ انسان مخلوق است، چگونه افعالش مخلوق الله نباشد؟ افعالش مخلوق الله و در ملک وی است.
گاهی شخص گناه کار در انجام گناه، به قدر استدلال میکند؛ اگر زنا یا دزدی کرد یا مشروب نوشید، میگوید: تقدیر الله چنین بوده است. باید به او گفت: آیا الله تو را بر این کار مجبور کرد؟ آیا تو میدانی که الله مقدر نموده که زنا یا دزدی کنی یا مشروب بنوشی؟ تو نمیدانی. از کردار و سخنانی را که برای ما مقدر نموده، با خبر نیستیم تا زمانی که رخ دهد. هرگاه رخ داد، میفهمیم که آن را اراده نموده است اما قبل از وقوع، نسبت به آن چه الله مقدر نموده، علمی نداریم. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا} [لقمان: ۳۴]: «هیچ کس نمیداند فردا چه چیز به دست میآورد».
بنابراین گناه کار زمانی که روی به گناه آورده با اختیارش مرتکب گناه شده است و ندانسته که الله آن را به نفعش یا زیانش نوشته تا زمانی که رخ داده است. به همین خاطر کسی را نمییابی که کتک خورده باشد و زمانی که از ضارب میپرسد: چرا مرا زدی؟ جواب میدهد قدر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بود، به ضارب عذر دهد و او را معذور نمیداند. هیچ کس این دلیل را قبول نمیکند. چنین یاد میشود که دزدی را نزد امیر مؤمنان عمر رَضِيَاللهُعَنْهُ آوردند و او دستور داد دستش را قطع کنند؛ وی گفت: صبر کنای امیر مؤمنان! به الله قسم که من دزدی نکردم مگر با قدر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ. فرمود: ما نیز دستت را قطع نمیکنیم مگر با قدر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ!
مهم این است که انسان نمیتواند برای توجیه تجاوز به حقوق دیگران، به قدر استدلال کند. از شخص گناه کار تعجب میکنی که معصیت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را انجام میدهد و با معصیتش به خود ظلم میکند سپس برای این ستمی که بر خود روا داشته، به قدر الله استدلال میکند. در حالی که اگر ظالمی به او ظلم میکرد و برای توجیه ظلمش به قدر الله استدلال مینمود، از او قبول نمیکرد. بدین خاطر هیچ عذری برای گناه کاری که بر گناهش به قدر الله استدلال میکند، نیست. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ دلیل کسانی را که به قدر استدلال کردند، باطل نمود و فرمود: {سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ} [انعام: ۱۴۸]: «به زودی کسانی که شرک ورزيدند میگويند: اگر الله میخواست، نه ما شرک میآورديم و نه پدران ما و نه چيزی را تحريم میکرديم». الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرمود: {كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا} [انعام: ۱۴۸]: «کسانی که پيش از آنها بودند نيز اين چنين تکذيب کردند تا آن که عذاب ما را چشيدند» آنها عذاب الله را میچشند؛ پس هیچ دلیل و حجتی ندارند چون اگر داشتند، عذاب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را نمیچشیدند.
بنابراین بر انسان واجب است که به قدر و این که همه چیز از جانب الله است، ایمان بیاورد و بداند که استدلال گناه کار به قدر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در انجام گناه، پایه و اساسی ندارد. وقتی پیامبرﷺ به اصحابش فرمود: «ما مِنکُم مِن أَحَدٍ إلاّ وَ قَد کُتِبَ مقعَدُه مِنَ الجَنَّةِ وَ مَقعَدُهُ مِنَ النَّارِ»: «برای هر یک از شما جایگاهش در بهشت و در جهنم نوشته شده است» اصحاب رَضِيَاللهُعَنْهُم گفتند: ای رسول الله! آیا عمل را رها نکنیم؟ فرمود: «إعمَلوا فَکُلٌّ مُیَسَّرٌ»: «عمل نمایید که هر کسی برایش میسر است – آن چه برای آن خلق شده-» لذا ما به عمل نمودن امر شدهایم و هرگاه عملی مورد رضایت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ انجام دهیم، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را برای ما آسان میکند. سپس پیامبر ﷺ فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را تلاوت نمود: {فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى} [ليل: ۵-۱۰] [تخریج آن گذشت.]: «اما کسی که (در راه الله) بخشید و پرهیزگاری کرد و (سخنان) خوب را تصدیق کرد، پس او را برای (راه) آسان توفیق میدهیم و اما کسی که بخل ورزید و بینیازی طلبید و (سخنان) خوب را تکذیب کرد. پس به زودی او را برای (راه) دشوار سوق میدهیم» باید گفت: به قدر ایمان آور و به شرع عمل کن تا ایمانت کامل گردد.
از جمله ایمان به قدر ایمان به اتفاقات ناگوار است؛ مانند مصیبت در جسم، خانواده، مال، دوستان و جامعه. انسان از مصیبت رهایی نمییابد چون الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ هم با نعمت و هم با مشکلات، آزمایش میکند. اگر دچار مصیبت شدید، به آن راضی باشید و به قضای الهی راضی خشنود گردید زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به مصلحت شما آگاهتر است.
چه بسیار انسانهایی که دچار شدن به مصیبت، باعث هدایتشان شده است. بنابراین مصیبت، قلبها را صیقل میدهد. زمانی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بخواهد انسان هدایت شود که البته گاهی نیز برعکس میشود، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ} [عنکبوت: ۱۰]: «برخی از مردم میگویند: به الله ایمان آوردهایم. پس هنگامی که در راه الله آزار بیند، آزار مردم را هم چون عذاب الله به شمار میآورد» یعنی زمانی که به خاطر دینش اذیت و دچار تنگنا شود، آن را عذاب میداند؛ مرتد میشود و به کفر برمیگردد. پناه بر الله.
مهم این است که ایمان به قدر، تحمل مصیبت را آسان میکند؛ چون میدانید که از جانب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است. الله مالک همه چیز است و شما از جملهی آنها هستید؛ بندهی الله هستید و او هر کاری که بخواهد، با شما میکند لذا آزرده نشوید. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ} [تغابن: ۱۱]: «هیچ مصیبتی (به انسان) نمیرسد، مگر به حکم الله و هرکس به الله ایمان آورد (الله) قلبش را هدایت میکند». علقمه در معنای {وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ} میگوید: او میداند که آن از جانب الله است پس راضی و تسلیم میشود.
اگر کسی به شما ضرری برساند، از خود دفاع میکنی و به آن راضی نمیشوی اما اگر مصیبتی از جانب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بود باید راضی شوی چون الله مالک شما است. هر کاری بخواهد با شما انجام میدهد، اگر صبر کردید و امید اجر و پاداش داشتید، این مصیبت باعث بالا رفتن درجات و اجر و پاداش میشود: {إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ} [زمر: ۱۰]: «جز این نیست که صابران، پاداش خود را بیشمار و تمام دریافت میکنند».
***
- [تخریج أحمد(۳۷/۳۷۸، شماره۲۲۷۰۵).] ↩︎