(۸۸) سوال: شخصی بیست و پنج سال سن دارد؛ کودک که بود، او را خواستگاری کردند؛ اما فراهم نشد؛ نه بدین خاطر که دختر نپذیرد؛ بلکه علتش معلوم نیست. وی دختری عادی و از لحاظ زیبایی متوسط است. مردم به مادرش گفتهاند: مانعی برای ازدواج دخترت وجود دارد. ولی مادرش این فکر را از اصل، قبول ندارد؛ چون از الله میترسد و این چیزها را باور ندارد. روزی دخترش به تنهایی نزد زنی میرود که به او شیخه گفته میشود. او به آن دختر میگوید: کارهایی برای او ممنوع شده؛ از جمله: ازدواج، کار، اضطراب، نفرت و چیزهای دیگر. برای او چند چیز تجویز نمود؛ از جمله: چیزی که بر سینه و بر کتف راست آویزان میشود و چیزی که خورده میشود و پاشیده میشود. مدتی این چیزها را پنهانی و دور از چشم مادرش استفاده مینمود. ماهها گذشت و هیچ خواستگاری برایش نیامد. آنچه شیخه در مورد کارش گفت، اشتباه بود زیرا آن دختر، شاغل بود. اما در مورد مشکلاتش درست گفت. دوست نداشت مردم را ببیند؛ اما بعد تغییر کرد و حالش بهتر شد و یک دفعه به فکرش آمد که آن دعا و نوشته را پاره نماید. وقتی آن را باز کرد، دید که داخل آن اسمهای پیامبرﷺ، خلفاء رَضِيَاللهُعَنْهُم، بعضی از پیامبران و بعضی از اسمهای ناشناخته نوشته شده است. سپس همهی آنها را سوزاند. آیا درست است که دعاها و نوشتههایی که رمالها از آن استفاده میکنند، میتواند مانع ازدواج شود؟ آیا پاره کردنشان حرام است؟ هر چند برخی حرفهایش درست بود.
جواب:
جواب این سوال در دو مورد خلاصه میشود:
مورد اول: علما دربارهی آویزان نمودن این دعا و نوشته، برای ازدواج و بر طرف شدن بیماریهای جسمی و روحی و …، اختلاف نظر دارند. برخی آن را در هر حالتی، ناجایز میدانند؛ چون در قرآن و سنت رسول اللهﷺ وارد نشده است که آویزان نمودن چیزهایی مانند این، موجب رفع زیان و کسب منفعت باشد. بنابراین وقتی از لحاظ شرعی ثابت نشده، درست نیست که آن را به عنوان سبب قرار دهند.
برخی از علما میگویند: آویزان نمودن دعا برای دفع ضرر یا جلب نفع، اشکالی ندارد؛ به شرط این که از جانب یک شخص مورد اطمینان باشد، بداند که چه چیزی در آن نوشته شده است و نوشتههایش مخالف شریعت نباشد. با وجود این سه شرط، جایز است. بعضی از علما این را هم شرط میدانند که نوشتهها فقط از قرآن باشد.
بنا بر دیدگاه دوم، آویزان نمودن با چهار شرط جایز است؛ اما نظر من این است که به هیچ عنوان جایز نیست چون دلایل عدم جواز این کار، قویتر است؛ زیرا در قرآن و سنت ثابت نشده که این چیزها از اسباب جلب منفعت باشد و هر چیزی که به عنوان سبب برای چیز دیگری ثابت شود اما در شرع و با حس ثابت نشود، اثباتش جایز نیست.
مورد دوم: کاری که با این دعاها انجام داده، خوب و مشهور است؛ بلکه باید چنین میکرد. وقتی نمیداند در آن چیست، باید آن را باز نماید. اگر در آن نوشتههایی مانند اسمهای پیامبرﷺ ، خلفای راشدینرَضِيَاللهُعَنْهُم و اسامی برخی از پیامبران را دید، آویزان نمودن آن جایز نیست؛ چون تأثیر آن نوشتهها مورد تأیید نیست ولی اگر در آن قرآن نوشته شده بود، اختلاف نظر وجود دارد؛ هر چند نظر من، عدم جواز است.
اگر در آن قرآن نوشته شده، دو راه وجود دارد: یا در محل پاکی دفن شود و یا آن را با دقت بسوزانند. طوری که در نهایت بعد از سوزاندن متلاشی شود.
به این مناسبت دوست دارم برادرانم را در مورد شک و تردید به نسبت این گونه افراد که این نوشتهها و دعاها را مینویسند؛ هشدار داده و بر حذر بدارم. این افراد، نه از جهت دیانت و نه از جهت علم، معلوم الحال نیستند. چون این گونه مسائل خطرناک و مهم هستند و این که برخی اوقات، زمانی که انسان از این کارها انجام میدهد بر وی تأثیر میگذارد و احساس راحتی میکند به خاطر پاداش بر این عمل نیست بلکه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ اجازهی خوب شدن و شفا را داده و با زمانی که این کار را انجام داده مصادف شده است و نه این که به سبب این کار شفا یافته است. همچنین معلوم است زمانی که شخصی از لحاظ درونی احساس چیزی داشته باشد بر جسمش نیز اثر میگذارد حتی همان طور که مشاهده شده زمانی که انسان از مریضی که بدان دچار شده غافل شود حتی احساس هم نمیکند اما وقتی که دوباره متوجه شد آن را احساس میکند؛ به عنوان مثال: شخصی مشغول حمل اثاث است و در همین حال به وسیلهی میخ یا شیشهای زخمی میشود؛ تا زمانی که مشغول کار است درد را احساس نمیکند اما زمانی که فارغ شد احساس میکند چون حواسش جمع است.
مهم این است که برادرانمان را نصیحت میکنم که از این راههایی که نمیدانند چه کسی آن را میپیماید و نمیدانند در آن چه چیزی نوشته شده است دوری جویند و شایستهی انسان است که قلبش را به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ وابسته نماید و از آنچه از پیامبرﷺ در مورد درمان با قرآن و دعا آمده پیروی نماید.
***