چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

۶۸ – الحاد در اسماء و صفات الله چیست و چه انواعی دارد؟

۶۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: الحاد در اسماء و صفات الله چیست و چه انواعی دارد؟

جواب دادند: الحاد در لغت به معنای متمایل شدن است، و از آن جمله، این فرموده‌ی الهی است: {لِسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ}[۱]، یعنی: {زبانی که این را به آن نسبت می‌دهند، غیر عربی است، و این زبانِ عربیِ روشن است}، و از جمله مثال‌های آن، لحد در قبر است. زیرا به خاطر اینکه به یک طرف میل دارد، آن را لحد گفته‌اند. الحاد جز با شناخت استقامت، فهمیده نمی‌شود. زیرا چنان که می‌گویند: هر چیزی با ضد خود شناخته می‌شود. استقامت در باب اسماء و صفات الهی این است که این اسماء و صفات را بر حقیقت خودشان و همان گونه که شایسته‌ی ذات باری تعالی است، اجرا کنیم؛ بدون اینکه آنها را تحریف یا تعطیل کرده و یا چگونگی آنها را بیان، و یا آنها را مثل اسماء و صفات مخلوقات بدانیم، و بر همان قاعده‌ی آنها را حمل کنیم که اهل سنت و جماعت در این باب دارند. وقتی معنای استقامت در این باب را فهمیدیم، پس خلاف آن، الحاد است.

اهل علم برای الحاد در اسماء و صفات الهی، انواعی را ذکر کرده‌اند که جمعا می‌شود گفت در این جمله خلاصه می‌شود: رویگردانی از معنایی که اعتقاد به آن در باب اسماء و صفات، واجب است. این انواع شامل:

نوع اول: انکار چیزی از اسماء یا هر آنچه که صفات بر آن دلالت می‌دهند. مثال آن: کسی انکار کند که اسم «رحمن» از اسم‌های الله است. چنان که اهل جاهلیت آن را انکار می‌کردند. یا اینکه اسم‌های الله را اثبات کند، اما صفاتی را که این اسم‌ها دال بر آنها هستند، انکار کند. مثل سخن برخی از اهل بدعت که گویند: الله تعالی رحیم است، اما بدون رحمت، و سمیع است، بدون سمع.

نوع دوم: اسمی را به الله تعالی نسبت دهد که الله سبحانه و تعالی خود را بدان اسم ننامیده باشد.

این کار از این جهت الحاد است که اسماء الله سبحانه و تعالی توقیفی هستند. بنا بر این برای هیچ کس حلال نیست که اسمی به الله تعالی دهد که او تعالی خود را بدان ننامیده باشد؛ زیرا این شامل نسبت دادن چیزی بدون علم، به الله، و تجاوز در حق الله تعالی است. مثال آن، فلاسفه هستند که الله را علت فاعله، و یا نصاری که الله را با نام پدر و امثال آن می‌خوانند.

نوع سوم: معتقد باشد این اسم‌ها دال بر اوصاف مخلوقات هستند و به این صورت، آنها را دال بر تمثیل قرار دهد.

این نوع از این جهت الحاد شمرده می‌شود: کسی که معتقد شد اسم‌های الله سبحانه و تعالی دال بر این هستند که الله مثل مخلوقات است، آنها را از مدلول خود خارج کرده و از استقامت در این باب، میل و رویگردانی نموده، و کلام الله و رسولش صلی الله علیه وسلم را دال بر کفر قرار داده است. زیرا تمثیل الله به مخلوقاتش کفر است؛ از این جهت که تکذیب قرآن است که فرموده: {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}[۲]، یعنی: {هیچ چیز مثل او نیست، و او شنوای بیناست}، و نیز این فرموده‌ی الهی: {هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا}[۳]، یعنی: {آیا مثیلی برای او می‌شناسی؟}. نُعَیم به حمّاد خزاعی، شیخ امام بخاری رحمهما الله می‌گوید: «کسی که الله را به مخلوقاتش تشبیه کند، بدون شک کافر گشته، و کسی که اوصافی را تکذیب کند که الله خود را به آنها وصف نموده، بدون شک کافر گشته است، و در هر آنچه الله خود را بدانها وصف نموده است، تشبیهی وجود ندارد}.

نوع چهارم: از اسم‌های الله تعالی، نام‌های را برای نامیدن بت‌ها، مشتق کند. مانند اشتقاق «لات» از آلهه، و «عزّی» از عزیز، و «منات» از منّان.

این کار از این جهت الحاد است که اسم‌های الله تعالی خاص به اوست. پس جایز نیست معانی‌هایی را که این اسم‌ها بر آنها دلالت دارند، به احدی از مخلوقات انتقال داد که بدین وسیله عبادت را برای او قرار دهد که آن عبادت شایسته‌ی هیچ کس جز الله عز و جل نیست.

اینها انواع الحاد در اسماء و صفات الله تعالی بودند.


[۱] – سوره نحل، آیه «۱۰۳».

[۲] – سوره شوری، آیه «۱۱».

[۳] – سوره مریم، آیه «۶۵».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(68) سئل فضيلة الشيخ: عن الإلحاد في أسماء الله تعالى وأنواعه؟

فأجاب قائلاً: الإلحاد في اللغة: هو الميل، ومنه قول الله تعالى: (لسان الذي يلحدون إليه أعجمي وهذا لسان عربي مبين‌) (سورة النحل، الآية ” 103 “). ومنه اللحد في القبر فإنه سمي لحداً لميله إلى جانب منه، ولا يعرف الإلحاد إلا بمعرفة الاستقامة، لأنه كما قيل : بضدها تتبين الأشياء. فالاستقامة في باب أسماء الله وصفاته أن نجري هذه الأسماء والصفات على حقيقتها اللائقة بالله عَزَّوَجَلَّ من غير تحريف، ولا تعطيل، ولا تكييف، ولا تمثيل، على القاعدة التي يمشي عليها أهل السنة والجماعة في هذا الباب، فإذا عرفنا الاستقامة في هذا الباب فإن خلاف الاستقامة هو الإلحاد، وقد ذكر أهل العلم للإلحاد في أسماء الله تعالى أنواعاً يجمعها أن نقول: هو الميل بها عما يجب اعتقاده فيها. وهو على أنواع:

النوع الأول: إنكار شيء من الأسماء، أو ما دلت عليه من الصفات، ومثاله: من ينكر أن اسم الرحمن من أسماء الله تعالى كما فعل أهل الجاهلية، أو يثبت الأسماء، ولكن ينكر ما تضمنته من الصفات كما يقول : بعض المبتدعة : أن الله تعالى رحيم بلا رحمة، وسميع بلا سمع.

النوع الثاني: أن يسمي الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بما لم يسم به نفسه. ووجه كونه إلحاداً أن أسماء الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توقيفية ، فلا يحل لأحد أن يسمي الله تعالى باسم لم يسم به نفسه، لأن هذا من القول على الله بلا علم ومن العدوان في حق الله عَزَّوَجَلَّ وذلك كما صنع الفلاسفة فسموا الإله بالعلة الفاعلة، وكما صنع النصارى فسموا الله تعالى باسم الأب ونحو ذلك.

النوع الثالث: أن يعتقد أن هذه الأسماء دالة على أوصاف المخلوقين، فيجعلها دالة على التمثيل.

ووجه كونه إلحاداً: أن من اعتقد أن أسماء الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ دالة على تمثيل الله بخلقه فقد أخرجها عن مدلولها ومال بها عن الاستقامة وجعل كلام الله وكلام رسوله ﷺ دالاً على الكفر، لأن تمثيل الله بخلقه كفر لكونه تكذيباً لقوله تعالى : ( ليس كمثله شيء وهو السميع البصير) (سورة الشورى، الآية ” 11 “). ولقوله : ( هل تعلم له سمياً‌) (سورة مريم، الآية ” 65 “). قال نعيم بن حماد الخزاعي شيخ البخاري رحمهما الله: ” من شبه الله بخلقه فقد كفر، ومن جحد ما وصف الله به نفسه فقد كفر، وليس فيما وصف الله به نفسه تشبيه”.

النوع الرابع: أن يشتق من أسماء الله تعالى أسماء للأصنام، كاشتقاق اللات من الله ، والعزى من العزيز، ومناة من المنان.

ووجه كونه إلحاداً: أن أسماء الله تعالى خاصة به، فلا يجوز أن تنقل المعاني الدالة عليها هذه الأسماء إلى أحد من المخلوقين ليعطى من العبادة مالا يستحقه إلا الله عَزَّوَجَلَّ . هذه أنواع الإلحاد في أسماء الله تعالى.

مطالب مرتبط:

۷۹ – آیا اهل سنت لفظ «ید» (دست) را در آیه‌ی ﴿يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ﴾ تاویل می‌کنند؟

این فرموده‌ی الله تعالی: «یدالله فوق أیدیهم»، واضح است که در حقیقت دست الله بالای دست آنها نیست، و دستی که هنگام بیعت بالای دست آنها بود، دست پیامبر صلی الله علیه وسلم بود، و پیامبر هم مبلّغ از جانب الله است. همچنین جایز است چنین بگوییم: منظور از «ید الله فوق أیدیهم» بر سبیل علوّ مطلق است. زیرا الله سبحانه و تعالی بالای همه چیز است.

ادامه مطلب …

۸۵ – آیا باید صفت «مَلل، (ملالت) را برای الله عز و جل اثبات کنیم؟

در حدیث از رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده است که فرمود: «همانا الله خسته و ملول نمی‌شود تا اینکه شما خسته و ملول شوید». برخی از علما گفته‌اند این حدیث دال بر اثبات ملالت برای الله است، اما ملالت الله مانند ملالت مخلوق نیست، چه اینکه ملالت مخلوق، نقص است؛ زیرا دال بر خستگی و به تنگ آمدن او از این چیز است. اما ملالت الله، صفت کمال بوده و نقصی در آن نیست و این را مانند صفات دیگری که بر وجه کمال، برای الله ثابت می‌کنیم، اجرا می‌نماییم و گر چه در حق مخلوق، کمال به حساب نمی‌آید.

ادامه مطلب …

۶۵ – درباره‌ی سخن کسی که می‌گوید: یک‌چشم بودنِ دجال، اثبات نمی‌کند که الله دارای دو چشم است. بلکه فقط ثابت می‌کند او همه چیز را می‌بیند.

اگر در حدیث دجال تامل کنید، خواهید دید که به وضوح دلالت بر این دارد که الله تعالی دارای دو چشم است. در صحیح بخاری از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد دجال فرمودند: «یک چشم است، و چشمش مانند حبه‌ی انگوری بر آمده است»، و در صحیح مسلم آمده که: «الله یک چشم نیست، و مسیح دجال یک چشم است. چشمش مانند حبه‌ی انگوری بر آمده است».

ادامه مطلب …

رساله‌ای در خصوص تاویل «تقرب» بنده به پروردگارش

چیزهایی که در برخی از کلام شیخ الاسلام ابن تیمیه رَحِمَهُ‌الله در تقریر تقرب بنده با حرکت روح و بدنش به پروردگارش آمده، و اینکه قرب بندگان به او و قرب او به بندگان، نزد جماهیر سلف و اتباعشان ممتنع نیست، مخالف با آن چیزی است که در کتاب "نقض التاسیس" در رد بر رازی نوشته، و بر این اساس، شیخ رحمه الله در مورد این مسئله دارای دو قول است. اما کدام یک از آنها را می‌شود گفت نزد او ارجح است؟

ادامه مطلب …

۵۷ – استوای الله بر عرش

تفسیر استواء الله تعالی بر عرش خود، با قرار گرفتن بر بالای عرش به گونه‌ای که شایسته‌ی اوست، تفسیر سلف صالح است. امام مفسرین، ابن جریر طبری رحمه الله در تفسیر خود می‌گوید: «از معانی استواء، علوّ و ارتفاع است. مثل این سخن: استوی فلان علی سریره، یعنی بر آن قرار گرفت»، و همچنین در تفسیر این فرموده‌ی الله تعالی: «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى» (یعنی: رحمان – الله – بر عرشش قرار گرفت)، می‌گوید: «او جلّ ذکره می‌گوید: الله بر عرشش مرتفع شده و قرار گرفت».

ادامه مطلب …

۷۴ – درباره‌ حدیث قدسی: «فرزند آدم مرا آزار می‌دهد؛ «دهر» را دشنام می‌دهد…»

فرموده‌ی الله ﷻ در حدیث مورد اشاره: «فرزند آدم مرا آزار می‌دهد»، یعنی او سبحانه و تعالی به وسیله‌ی آنچه در حدیث آمده است، اذیت می‌شود. اما اذیتی که الله سبحانه و تعالی برای خود اثبات نموده، مانند اذیت مخلوق نیست. به دلیل این فرموده‌ی او تعالی: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ»، (یعنی: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوای بیناست).

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه