(۳۸۷۳) سوال: آیا اگر هنگام وضو در حال روزه، آب وارد حلق و گلویم شود، روزهام را باطل میشود؟ در این حالت، مضمضه (شستن دهان) را چگونه باید انجام داد؟
جواب:
مضمضه برای روزهدار همانند سایر مردم انجام میشود؛ یعنی آب را در دهانش میریزد، در دهانش حرکت میدهد آن را بیرون میریزد. اگر مقداری از آب، بیاختیار وارد حلقش شود، روزه باطل نیست. زیرا باطل شدن روزه با باطل کنندهها سه شرط دارد:
شرط اول: روزهدار، آگاه باشد:
علم متضاد جهل و نادانی است. اگر کسی باطلکنندهای را انجام دهد اما نداند که روزه را باطل میکند یا نداند که در وقت روز قرار دارد سپس برایش مشخص شود، روزهاش صحيح است؛ مانند: روزهداری که حجامت میکند و نمیداند که حجامت، روزه را باطل میکند، در این حالت روزهاش باطل نیست زیرا جاهل و بیاطلاع است. همچنین مثل کسی که بخورد و بنوشد و گمان کند که هنوز فجر، طلوع نکرده است سپس مشخص شود که فجر، طلوع کرده است که در این صورت، قضای روزه بر این شخص واجب نیست. همچنین مثل کسی که در مکانی قرار دارد که صدای اذان را نمیشنود و هوا نیز ابری است. وی گمان میکند که خورشید غروب کرده و افطار میکند اما بعدا مشخص میشود که هنوز غروب نکرده است. قضای روزه بر این شخص هم واجب نیست زیرا جاهل بوده است. در صحيح بخاري از اسماء دختر ابوبكر I نقل شده است که میگفت: «أفطرنا على عهد النَّبِيّ ﷺ يومَ غيم ثم طلعت الشمس»[۱] : (در زمان رسول الله ﷺ در یک روز ابری افطار کردیم سپس ناگهان خورشید، درخشید). رسول الله ﷺ آنان را به انجام قضا دستور نداد در حالی که اگر قضا واجب بود، حتما به آنان چنین دستور میداد. همچنین اگر به آنان چنین دستوری داده بود، حتما برای ما نقل میشد زیرا ایشان ﷺ هرگاه به چیزی دستور دهد، جزو شریعت و دین الله ﷻ خواهد بود و شریعت الله ﷻ ناگزیر باید حفظ گردد و برای بندگان الله À نقل شود.
شرط دوم: روزهدار، یادآور و هوشیار باشد:
یادآوری و هوشیاری متضاد فراموشی است. اگر روزهدار از روی فراموشی بخورد یا بنوشد، روزهاش صحيح است؛ زیرا در حديث ابوهريره J آمده است که رسول الله ﷺ فرمود: «إذا نسي فأكل و شرب فليتم صومه فإنما أطعمه الله وسقاه»[۲] : (اگر شخصی از روی فراموشی بخورد یا بیاشامد، باید روزهاش را تکمیل کند زیرا الله به او خورانده و نوشانده است).
شرط سوم: روزهدار، آن را از روی عمد و اختیار انجام دهد:
شخصی که اختیار نداشته و فعل وی از روی عمد نبوده، گناهی ندارد و وقتی گناهی بر این شخص نباشد، حکم آن کار نیز منتفی میشود؛ زیرا الله À میفرماید: {مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنْ اللَّهِ} [النحل: ۱۰۶] : (هر کس بعد از ایمانش به الله کافر شود، مگر آن کسی که مجبور گردد و قلبش بر ایمان ثابت باشد، بلکه سینهاش را برای کفر بگشاید، خشم و غضب الله بر آنان است و عذاب بزرگی دارند).
اگر حکم کفر که بزرگترین گناه است در صورتی که از روی اجبار باشد، از شخص برداشته میشود، قطعا دیگر گناهان نیز چنین خواهند بود؛ زیرا فرد مجبور، قصدی از خود ندارد و آن کار را عمدا انجام نمیدهد لذا هرگاه باطلکنندهای به طور غیر عمدی از کسی سر بزند، قضا بر او واجب نیست زیرا با اختیار وی نبوده است، مانند این که هنگام مضمضه، آب وارد حلق شخص شود.