(۱۷۸۶) سوال: ما خواهرانی از یک قبیلهی معروف هستیم و الله بر ما منّت نهاد و هدایت یافتیم و از الله بیشتر را میخواهیم و مشکل ما این است که پدر و برادرانمان لاحول و لا قوة إلا بالله، شرع اللهÀ را در اقامه نماز و غیره تطبیق نمیدهند و بسیار با خوبی با آنها صحبت کردیم ولی نصیحت ما را نپذیرفتند و ما را از روزهی سنت، و حضور در حلقات ذکر و مدارس حفظ قرآن منع میکند و این ما را غمگین کرده است ولی چیز مهمتر آن است که نماز نمیخوانند. از شما میخواهیم که ما را راهنمایی کنید الله به شما جزای خیر بدهد.
جواب:
این سؤال بسیار بزرگی است که در جواب آن به دو امر نیاز دارد:
اول: اهل شما که با این اوصافی که گفتید شایسته نیست که به اسلام منسوبشان کنید کسی که نماز نمیخواند و نهی از معروف میکند و چیزی که در سوال ذکر شد.
نصیحت من به اینها این است که تقوای اللهÀ داشته باشند و از الله بترسند و به دینشان که به آن منتسب هستند برگردند و برای مسلمان واجب است در ظاهر و باطن تسلیم الله باشد و با اخلاص از الله و رسولش پیروی کند و از پر اهمیتترین آن نماز که ستون دین است میباشد و انسان دینی ندارد مگر با نماز و قطعا نماز ستون دین اسلام است و معلوم است که اگر ستون نباشد کل بنا فرو میریزد و برای همین نصوص قرآن و سنت و اقوال صحابه بر کفر تارک نماز آمده است.
و از دلایل قرآنی آن است اللهÀ در مورد مشرکین میفرماید: {فَإِن تَابُوا۟ وَأَقَامُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَ ٰنُكُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡـَٔایَـٰتِ لِقَوۡمࣲ یَعۡلَمُونَ} [سوره التوبة: ۱۱] (پس اگر توبه کنند، و نماز را بر پا دارند، و زکات را بدهند، برادران دینی شما هستند، و ما آیات خود را برای گروهی که میدانند بیان میکنیم) اللهÀ برای اخوت دینی سه شرط گذاشته است: توبه از شرک، و اقامه نماز و پرداخت زکات است و معلوم است که وقتی یکی از شروط نباشد، مشروط هم نیست و همچنین معلوم است که اخوت دینی فقط با خروج انسان به صورتی کلی از دین منتفی میشود زیرا که اخوت دینی با معاصی هرچند که بزرگ باشند از بین نمیرود حتی اگر قتل عمد مؤمنی باشد که بزرگترین گناهان کبیره است اخوت دینی را از بین نمیبرد که اللهÀ در آیهی قصاص میفرماید: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ كُتِبَ عَلَیۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِی ٱلۡقَتۡلَىۖ ٱلۡحُرُّ بِٱلۡحُرِّ وَٱلۡعَبۡدُ بِٱلۡعَبۡدِ وَٱلۡأُنثَىٰ بِٱلۡأُنثَىٰۚ فَمَنۡ عُفِیَ لَهُۥ مِنۡ أَخِیهِ شَیۡءࣱ فَٱتِّبَاعُۢ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَأَدَاۤءٌ إِلَیۡهِ بِإِحۡسَـٰنࣲۗ} [سوره البقرة: ۱۷۸] (ای کسانیکه ایمان آوردهاید! در (مورد) کشتگان (حکم) قصاص بر شما نوشته شده است، آزاد به آزاد، و برده به برده، و زن به زن (کشته میشوند). پس اگر کسی از سوی برادر (دینی)اش (یعنی ولی مقتول) چیزی به او بخشیده شد، (و حکم قصاص تبدیل به خون بهاء گردید) باید (ولی مقتول) از راه پسندیده پیروی کند و (قاتل نیز) به نیکی (دیه) به او بپردازد) با وجود این جریمهی بزرگ الله قاتل را برادر مقتول قرار داد و اللهÀ دربارهی دو گروهی از مؤمنین که یکدیگر را میکشند میفرماید:{وَإِن طَاۤىِٕفَتَانِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱقۡتَتَلُوا۟ فَأَصۡلِحُوا۟ بَیۡنَهُمَاۖ فَإِنۢ بَغَتۡ إِحۡدَىٰهُمَا عَلَى ٱلۡأُخۡرَىٰ فَقَـٰتِلُوا۟ ٱلَّتِی تَبۡغِی حَتَّىٰ تَفِیۤءَ إِلَىٰۤ أَمۡرِ ٱللَّهِۚ فَإِن فَاۤءَتۡ فَأَصۡلِحُوا۟ بَیۡنَهُمَا بِٱلۡعَدۡلِ وَأَقۡسِطُوۤا۟ۖ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ* إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةࣱ فَأَصۡلِحُوا۟ بَیۡنَ أَخَوَیۡكُمۡ} [سوره الحجرات: ۹-۱۰] (و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر به جنگ بر خاستند، میانشان آشتی بر قرار کنید، پس اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کرد، با گروه متجاوز بجنگید تا به فرمان الله باز گردد، پس اگر بازگشت، میان آنها به عدالت صلح بر قرار کنید، و عدالت پیشه کنید، بیگمان الله عادلان را دوست میدارد.* یقیناً مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان صلح (و آشتی) بر قرار کنید) و اللهÀ این دو گروه را برادر گروه سوم اصلاحگر قرار داد با این وجود که کشتن یکدیگر بسیار عظیم است.
و اما از سنت که دلیل بر آن میدهد حدیث جابرJ که مسلم در صحیحش روایت میکند: «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ» (فاصلهی انسان با شرک و کفر ترک نماز است) و آنچه در سنن از بریدةJ روایت شده که رسول اللهﷺ میفرماید: «إِنَّ الْعَهْدَ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ»[۱] ( عهد بین ما و ایشان نماز است پس کسی آن را ترک کند حقیقتا کافر گشته است) این دو حدیث که نص واضحی بر کافر بودن تارک نماز است زیرا که رسول اللهﷺ حد فاصل بین ایمان و کفر را ترک نماز قرار داد و معلوم است که حد بین دو محدود که یعنی از یکی خارج و به دیگری وارد میشود که هر دو با هم جمع نمیشود و این در کفر مذکور در این دو حدیث بسیار واضح است که آنها را از دایرهی اسلام خارج میکند چون کفری ایشان را از دایرهی دین خارج نکند نمیتواند حد فاصل بین کفر و ایمان باشد و میشود که انسان خصالی از کفر و خصالی از ایمان در او جمع شود همان گونه که رسول اللهﷺ فرمود: «اثْنَتَانِ فِي النَّاسِ هُمَا بِهِمْ كُفْرٌ : الطَّعْنُ فِي النَّسَبِ، وَالنِّيَاحَةُ عَلَى الْمَيِّتِ»[۲] (دو ویژگی در میان مردم وجود دارد که سبب کفر میشود: طعنه زدن به اصل و نسب و نوحهخوانی بر میت)
و اما آثار از که امیر المومنین عمر بن الخطابJ میفرماید: {لاحظَّ في الإسلام لمن ترك الصلاة}[۳] (کسی که نماز را ترک کند بهرهای از اسلام ندارد) و حظّ به معنی نصیب است که بعد از لا نافیه للجنس واقع شده است (قاعدهی نحوی) که دلالت بر نفی کامل میدهد و زمانی که کاملا اسلام از او نفی شود پس کافر میباشد و بلکه عبدالله بن شقیقË یکی از تابعین مشهور میگوید: (كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَرَوْنَ شَيْئًا مِنَ الْأَعْمَالِ تَرْكُهُ كُفْرٌ غَيْرَ الصَّلَاةِ)[۴] (اصحاب محمد ترک هیچ اعمالی را کفر نمیدانستند مگر نماز) که مثل این صیغه حکایت از اجماع است.
و عقل و قیاس صحیح نیز بر این اقتضا دارد که تارک نماز کافر میباشد و انسان از اهل ردّه میگردد زیرا که کسی که جایگاه و اهمیت نماز را در نزد اللهÀ بشناسد و از ثواب حفاظت بر آن و عقاب سهل انگاری در آن را بداند امکان ندارد که آن را رها کند در حالی که در قلبش چیزی از ایمان باشد و ایمان به مجرد اعتراف به وجود الله نیست و این که او خالق و رازق است و این اعتراف در نزد مشرکینی که مستحق عذاب گشتند و بهشت بر آنها حرام گردید نیز وجود داشت و اللهÀ از میفرماید: {وَلَىِٕن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَـٰوَ ٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ} [سوره لقمان: ۲۵] (و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفرید؟!» مسلماً میگویند: «الله». بگو: «حمد و ستایش مخصوصِ الله است» بلکه بیشتر آنها نمیدانند) و ایشان چیزی از افعال الله که فقط اوست که انجام میدهد، را انکار نکردند و ایشان به الله و ربوبیتش اقرار داشتند با وجود این که کافر میباشند.
و به کسی که ادعا دارد مؤمن است و تارک نماز نیز میباشد چون که به الله اقرار دارد به او میگوییم که این اقرار به تو نفعی نمیرساند زیرا که قطعا در ایمان، قبول و تسلیم و فرمانبردای وجود دارد و کسی که در بزرگترین اعمال بدنی یعنی نماز به اللهÀ اعتراف نداشته باشد چگونه به او گفته میشود مؤمن؟
و به کسانی که در سؤال وصف شدهاند میگوییم تقوای اللهÀ را در مورد خودشان رعایت کنند و به سوی دینشان برگردنند و نماز، زکات، روزه و حج بیت الله را به جای بیاورند و از اللهÀ در انجام این عبادتها کمک بگیرید و شما هنگامی که در نیّت خود صادق بودید و تصمیم گرفتید و عزم خود را جزم کردید و از اللهÀ کمک جستید قطعا اللهÀ امور را برای شما آسان میکند و اما اگر ابا و تکبر ورزیدید و آنچه اللهÀ امر کرده را ترک کردید قطعا بر طاعت الله یاری نخواهی شد و اللهÀ میفرماید: {فَلَمَّا زَاغُوۤا۟ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَـٰسِقِینَ} [سوره الصف: ۵] (پس چون آنها (از حق) منحرف شدند، الله دلهای شان را منحرف ساخت، و الله قوم نافرمان را هدایت نمیکند) و معلوم است که اگر از شما سوال کنیم که آیا دوست دارید بعد از مرگ از اهل بهشتی باشید که عرض آن به اندازهی آسمانها و زمین است و هیچ گوش و چشمی او را درک نکرده و بلکه بر قلب هیچ بشری نیز خطور نکرده است و اللهÀ از اهل آن راضی است و ابدا از آنها خشمگین نمیشود و اهل آن به اللهÀ نگاه میکنند یا سرایی که در آن عذاب بسیار شدید است تا این که برای عذاب کشیدن پوست هایشان دوباره جایگزین میشود و اگر تقاضای آب کنند، آبی، همچون فلز گداخته که صورتها را بریان میکند، برای آنان میآورند و آب جوش بر سرشان میریزند که آنچه در شکمشان است و پوستهایشان را ذوب میکند و برای آنها آهنهای سرکوب کننده میباشد و هر کسی که بخواهد از آن خارج شود دوباره در آن آتش سوزان افتاده میشود پس معلوم است که عقلا زندگی اولی را انتخاب میکنند و آن فقط با اجرای دستورات الله و رسولش بدست میآید پس بر شما لازم است که تقوای اللهÀ داشته باشید و اگر بر آنچه از انجام محرمات اصرار میورزید از تعدی به دیگران بر حذر باشید که آنها را از طاعت الله و نیکیها منع کنید که جز کسانی باشید اللهÀ در مورد آنها میفرماید: {ٱلۡمُنَـٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَـٰفِقَـٰتُ بَعۡضُهُم مِّنۢ بَعۡضࣲۚ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡمُنكَرِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَقۡبِضُونَ أَیۡدِیَهُمۡۚ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَنَسِیَهُمۡۚ} [سوره التوبة: ۶۷] (مردان منافق و زنان منافق، همه (همانند هم و) از یک گروهاند، به کارهای زشت فرمان میدهند، و از نیکیها باز میدارند، و دستهایشان را (از بخشش) میبندند، اللهÀ را فراموش کردند، پس اللهÀ (نیز) آنها را فراموش کرد) و با منع نماز، روزه یا صدقه و طلب علم و یا غیره بر بندگان الله تعدی نکنید که اگر این کار را کردید دشمنیای از شما و ظلم به ایشان است و از اللهÀ میخواهم که از خانواده شما برایتان نفع برساند و ما و ایشان را جز بندگان صالح و مخلص خویش که شیطان بر آنها تسلطی ندارد و بر پروردگارشان توکل میکنند، قرار دهد.
و اما شما باید صبر داشته باشید و از آن احتساب اجر کنید و منتظر گشایشی از سوی الله باشید که رسول اللهﷺ میفرماید: «وَاعلم أَنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ، وَأَنَّ الْفَرَجَ مَعَ الْكَرْبِ، وَأَنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا»[۵] (و بدان که یاری خداوند با شکیبایی وگشایش همراه سختی است و همراه با سختی، آسانی است) و هنگامی که شما را از چیز معروفی مثل نماز و روزه شما را نهی کردند اطاعت از ایشان برای شما واجب نمیباشد زیرا که شما کاری نافعی که به ایشان هم ضرری ندارد انجام دادهاید و رسول اللهﷺ میفرماید «لا ضرر و لا ضرار»[۶] (زیان رساندن به خود و دیگران (در اسلام جایز) نیست) بله شایسته است که از آنچه فعل خیر بر کتمان آن از ایشان حریص باشید تا جفا و و دشمنی بین شما حاصل نشود و از الله میخواهم که احوال مسملین را نیک بگرداند و در آنها خیر و برکت بیاندازد قطعا او بخشندهی کریم است.
[۱] [تخریج آن گذشت]
[۲] [تخریج آن گذشت]
[۳] [ رواه مالک (۳۹/۱)]
[۴] [تخریج آن گذشت]
[۵] [رواه احمد (٣٠٧/١)]
[۶] [رواه ابن ماجه (۲۳۴۰)]