شنبه 19 ربیع‌الثانی 1447
۱۸ مهر ۱۴۰۴
11 اکتبر 2025

۲۱۷ – آیا انکار خالق، کفر به حساب می‌آید؟

۲۱۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا انکار خالق، کفر به حساب می‌آید؟

جواب دادند: این سوال مانند این است که بپرسد: آیا خورشید، خورشید است؟ آیا شب، شب است؟ آیا روز، روز است؟ چه کسی این اشکال برایش پیش می‌آید که آیا کسی که منکر خالق است، کافر است یا نه؟ گر چه این موضوع، یعنی انکار خالق، نزد ملحدین گذشته وجود نداشته و اخیرا به وجود آمده. چطور ممکن است خالق را انکار کرد در حالی که ادله‌ی وجود او، از خورشید نیز روشن‌تر است؟

و کیف یصحّ فی الأذهان شیء ….. إذا احتاج النهار إلی دلیل؟

چگونه چیزی در اذهان به صحت می‌رسد وقتی که روز هم نیاز به دلیل داشته باشد؟

الحمدلله دلایل وجود خالق در فطرت‌ها و عقول و شاهد و محسوس، موجود است، و جز مُکابر، کسی آن را انکار نمی‌کند. بلکه، حتی کسانی که آن را انکار می‌کنند، قلب‌هایشان به وجود او یقین دارند. چنان که الله تعالی در مورد کسانی که خالق را انکار کرده و ادعای ربوبیت نموده، فرموده است: {وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}[۱]، یعنی: {و نشانه‏های آشکار را از روى ستم و سركشى انكار كردند؛ در حالى كه دل‏هايشان به این معجزات باور داشت}، و از قول موسی در حالی که با فرعون مناظره می‌کرد، می‌فرماید: {لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ}[۲]، یعنی: {تو می‌دانی که این نشانه‌های آشکار را تنها پروردگار آسمان‌ها و زمین فرو فرستاده است}. نکته‌ی بعد، همین کسانی که منکر خالق هستند، در حقیقت منکر خودشان هستند. چون آنها الان معتقدند خودشان، خود را به وجود نیاورده‌اند و این را می‌دانند، و معتقدند که نه مادران و نه پدرانشان آنها را به وجود نیاورده‌اند، و کسی جز رب العالمین آنها را خلق نکرده، چنان که می‌فرماید: {أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ}[۳]، یعنی: {آیا بدون آفریدگار، آفریده شده‌اند یا خودشان آفریننده‌اند}، و جبیر بن مطعم تعجب کرد وقتی که این آیات را از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنید، ایمان نیاورد، و گفت: «نزدیک بود پرواز کنم»، چون آن آیات دلیل قاطع و آشکاری بر وجود خالق سبحانه و تعالی بود. اینهایی که منکر خالق هستند، وقتی به آنها گفته شود: آسمان‌ها و زمین را چه کسی آفریده؟ راهی ندارند جز اینکه بگویند: الله آن را خلق کرده. چون قطعا آنها خود، خود را نیافریده‌اند، و هر موجودی باید به وجود آورنده‌ای داشته باشد  که واجب الوجود است، و واجب الوجود، الله است. اگر کسی بگوید: این قصر بلند که با انواع چلچراغ‌های برقی مزین شده، خودش، خود را بنا کرده؛ مردم خواهند گفت: این شخص دیوانه است.

وقتی امکان ندارد یک ساختمان، خودش را بنا کرده باشد، پس چطور ممکن است آسمان‌ها و زمین و افلاک و ستارگان که از وقتی خلق شده‌اند، بر اساس نظامی بی نظیر تا پایان این دنیا، در حرکتند، خودبه خود این گونه باشند؟ و من معتقدم این مساله بسیار روشن‌تر و واضح‌تر از آن باشد که نیازی به دلیل داشته باشد، و بنا بر این، شکی وجود ندارد که هر کس خالق را انکار نماید، عقلش را از دست داده، و نیز، دین ندارد و کافر است و هیچ کسی در کفرش شکی ندارد.

این حکم بر کسانی که از این مذهب پیروی می‌کنند، اما مسلمان بوده‌اند نیز مطابقت دارد. چون اسلام این مساله را به شدت رد می‌کند و بر هیچ مسلمانی بطلان این فکر و مذهب، پوشیده نیست. نیز، چنین اشخاصی معذور نیستند، چون کسانی را دارند که به آنها بیاموزند، و بلکه حتی اگر به فطرت‌های خود رجوع کنند، برای این اعتقادشان هیچ اصلی پیدا نمی‌کنند.


[۱] – سوره نمل، آیه «۱۴».

[۲] – سوره إسراء، آیه «۱۰۲».

[۳] – سوره طور، آیه «۳۵».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(217) سئل فضيلة الشيخ : هل إنكار الخالق كفر؟

فأجاب بقوله : الظاهر أن هذا السؤال كمن يسأل هل الشمس شمس؟ وهل الليل ليل؟ وهل النهار نهار؟ فمن الذي يشكل عليه أن منكر الخالق لا يكون كافراً ، مع أن هذا ، أعني إنكار الخالق ما وجد فيما سلف من الإلحاد ، وإنما وجد أخيراً ، وكيف يمكن إنكار الخالق والأدلة على وجوده – جل وعلا – أجلى من الشمس .

وكيف يصح في الأذهان شيء … … إذا احتاج النهار إلى دليل؟

وأدلة وجود الخالق والحمد لله موجودة في الفطر والعقول، والشاهد والمحسوس ، ولا ينكره إلامكابر بل حتى الذين أنكروه قلوبهم مطمئنة بوجوده، ، كما قال الله – تعالى – عن فرعون الذي أنكرالخالق وادعى الربوبية لنفسه قال: (وجحدوا بها واستيقنتها أنفسهم ظلماً وعلواً) (سورة النمل ، الآية “14”) وقال – جل ذكره- عن موسى وهو يناظر فرعون : (لقد علمت ما أنزل هؤلاء إلا رب السموات والأرض بصائر) (سورة الإسراء ، الآية “102”) ثم إن هؤلاء الذين ينكرون الخالق هم في الحقيقة منكرون لأنفسهم ، لأنهم هم الآن يعتقدون أنهم ما أوجدوا أنفسهم ويعلمون ذلك ، و يعتقدون أنه ما أوجدتهم أمهاتهم ، ولا أوجدهم آباؤهم، ولا أوجدهم أحد إلا رب العالمين –سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ – كما قال تعالى : (أم خلقوا من غير شيء أم هم الخالقون) (سورة الطور ، الآية “35”) وتعجب جبير بن مطعم على أنه لم يؤمن بعد أن سمع هذه الآية يقرؤها النبي ، عَلَيْهِ‌الصَّلَاةُوَالسَّلَام ، قال : “كدت أطير” من كونها دليلاً قاطعاً ظاهراً على وجود الخالق-سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ-، وهؤلاء المنكرون للخالق إذا قيل : لهم من خلق السماوات والأرض؟ ما استطاعوا سبيلاً إلا أن يقولوا: الذي خلقها الله، لأنها قطعاً لم تخلق نفسها ، وكل موجود لا بد له من موجد واجب الوجود وهو الله . لو أن أحداً من الناس قال : إن هذا القصر المشيد المزين بأنواع الثريات الكهربائية وغيرها إنه بنى نفسه ،لقال : الناس إن هذا أمر جنوني . ولا يمكن أن يكون فكيف بهذه السموات والأرض ، والأفلاك والنجوم السائرة على هذا النظام البديع الذي لا يختلف منذ أن خلقه الله عَزَّوَجَلَّ إلى أن يأذن الله بفناء هذا العالم ، وأعتقد أن الأمر أو ضح من أن يقام عليه الدليل . وبناء على ذلك فإنه لا شك أن من أنكر الخالق فإنه مختل العقل كما أنه لا دين عنده وأنه كافر لا يرتاب أحد في كفره.

وهذا الحكم ينطبق على المقلدين لهذا المذهب الذين عاشوا في الإسلام ، لأن الإسلام ينكر هذا إنكاراً عظيماً ، ولا يخفى على أحد من المسلمين بطلان هذا الفكر وهذا المذهب ، وليسوا معذورين لأن

لديهم من يعلمهم ، بل هم لو رجعوا إلى فطرهم ما وجدوا لهذا أصلاً.

مطالب مرتبط:

۲۳۹ – حکم کسی که شخص صاحب ریش یا شخصی که لباسش بالاتر از قوزک پا است را تمسخر می‌کند

اگر قصدش تمسخر از عمل این شخص است و می‌داند که این عمل، جزئی از شریعت الهی است، بدون شک از شریعت الله تمسخر کرده، و اگر قصدش تمسخر از آن شخص به انگیزه‌ی شخصی است، تکفیر نمی‌شود....

ادامه مطلب …

۲۳۶ – حکم کسی که ملتزمین به اوامر الله ﷻ و پیامبر ﷺ را تمسخر می‌کند

استهزای کسانی که ملتزم به اوامر الله تعالی و رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند، به این خاطر اینکه ملتزم هستند، حرام، و برای شخص بسیار خطرناک است....

ادامه مطلب …

۲۳۳ – حکم کسی که در حالت غضب، دین را دشنام دهد

حکم کسی که دین اسلام را دشنام دهد، این است که کافر می‌شود. زیرا دشنام دادن به دین و استهزای آن، ارتداد از اسلام و کفر به الله عز و جل و به دین اوست....

ادامه مطلب …

۲۲۷ – کسی که به غیر آنچه الله نازل کرده، حکم کند

۲۲۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم کسی که به غیر آنچه الله نازل کرده، حکم کند، چیست؟ جواب دادند: می‌گویم، و به حول و قوه‌ی الهی می‌گویم و از او خواهان هدایت و صواب هستم: حکم به آنچه الله نازل فرموده، جزئی از توحید ربوبیت است؛ زیرا این کار، تنفیذ حکم الله […]

ادامه مطلب …

۲۳۷ – شخصی که ملتزمین به دین را مسخره کرده و مورد استهزا قرار می‌دهد

آنهایی که از ملتزمین به دین تمسخر می‌کنند، در آنها نوعی نفاق وجود دارد....

ادامه مطلب …

۲۲۸ – فرق بین حکم کردن قاضی به غیر آنچه الله نازل کرده، و حکم کردن در مسائلی که تشریع عام به حساب می‌آیند

۲۲۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا فرقی بین مساله‌ی معینی که قاضی در آن به غیر آنچه الله نازل کرده، حکم می‌کند، و بین مسائلی که تشریع عام به حساب می‌آیند، وجود دارد؟ جواب دادند: بله، فرق وجود دارد. زیرا تقسیم سابق، در مسائلی که تشریع عام به حساب می‌آیند، راه ندارد، […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه