شنبه 19 ربیع‌الثانی 1447
۱۹ مهر ۱۴۰۴
11 اکتبر 2025

۵۷ – استوای الله بر عرش

۵۷ – از شیخ رحمه الله از تفسیر استواء الله – قرار گرفتن او – تعالی بر عرش پرسیده شد که آیا این علوّ، به گونه‌ای است که لایق جلال او تعالی باشد؟

جواب دادند: تفسیر استواء الله تعالی بر عرش خود، با قرار گرفتن بر بالای عرش به گونه‌ای که شایسته‌ی اوست، تفسیر سلف صالح است. امام مفسرین، ابن جریر طبری رحمه الله در تفسیر خود می‌گوید: «از معانی استواء، علوّ و ارتفاع است. مثل این سخن: استوی فلان علی سریره، یعنی بر آن قرار گرفت»، و همچنین در تفسیر این فرموده‌ی الله تعالی: {الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}[۱]، یعنی: {رحمان – الله – بر عرشش قرار گرفت}، می‌گوید: «او جلّ ذکره می‌گوید: الله بر عرشش مرتفع شده و قرار گرفت». انتهای سخن ابن جریر. و از سلف چیزی که مخالف با این باشد، نقل نشده است.

وجه آن، این است که استواء در لغت بر چند وجه مورد استعمال قرار می‌گیرد:

اول: مطلق و بدون قید ذکر شده باشد که در این صورت، به معنای کمال است. مانند این فرموده‌ی الله تعالی: {وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى}[۲]، یعنی: {وهنگامی که به بلوغ و کمال رسید}.

دوم: مقرون با «واو» باشد. در این صورت به معنی تساوی است. مثل این سخن: «استوی الماء والعتبة»، یعنی: «آب به مساوات چارچوب در رسید».

سوم: مقرون به «إلی» باشد که در این صورت به معنی «قصد» است. مثل این فرموده‌ی الله تعالی: {ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ}[۳]، یعنی:{سپس قصد آسمان کرد}.

چهارم: مقرون به «علی» باشد که در این صورت به معنی علوّ و ارتفاع است. مثل این فرموده‌ی الله تعالی: {الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}[۴]، یعنی: {رحمان – الله – بر عرشش قرار گرفت}.

همچنین گروهی از سلف بر این هستند که استواء مقرون به «الی» در معنا، مانند وقتی است که مقرون به «علی» باشد که در این صورت به معنای ارتفاع و علوّ می‌آید. و همانطور عده‌ای نیز بر این هستند که استوای مقرون به «علی» به معنی صعود و استقرار است.

اما تفسیر استقرار به جلوس؛ ابن قیم رحمه الله در “الصواعق المرسلة” جلد ۴ ص ۱۳۰۳ از خارجة بن مصعب در تفسیر این فرموده‌ی الهی: {الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}[۵]، یعنی: {رحمان – الله – بر عرشش قرار گرفت}، نقل می‌کند که گفته است: «و آیا استواء، معنایی جز جلوس دارد؟». همچنین ذکر جلوس در حدیث مرفوعی که امام احمد از ابن عباس رضی الله عنهما آورده، آمده است.

والله اعلم.


[۱] – سوره طه، آیه «۵».

[۲] – سوره قصص، آیه «۱۴».

[۳] – سوره بقره، آیه «۲۹».

[۴] – سوره طه، آیه «۵».

[۵] – سوره طه، آیه «۵».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(57) سئل فضيلة الشيخ: عن تفسير استواء الله عَزَّوَجَلَّ على عرشه بأنه علوه تعالى على عرشه على ما يليق بجلاله؟

فأجاب بقوله: تفسير استواء الله تعالى على عرشه بأنه علوه تعالى على عرشه على ما يليق بجلاله هو تفسير السلف الصالح. قال ابن جرير إمام المفسرين في تفسيره : ” من معاني الاستواء : العلو والارتفاع كقول القائل : استوى فلان على سريره يعني علوه عليه “. وقال في تفسير قوله تعالى: ( الرحمن على العرش استوى) (طه ،الآية ” 5 “) “يقول : جل ذكره : الرحمن على عرشه ارتفع وعلا” أ.هـ ولم ينقل عن السلف ما يخالفه.

ووجهه: أن الاستواء في اللغة يستعمل على وجوه:

الأول:أن يكون مطلقاً غير مقيد فيكون معناه الكمال كقوله تعالى:(ولما بلغ اشده واستوى) (القصص ، الآية ” 14 “).

الثاني: أن يكون مقروناً بالواو فيكون بمعنى التساوي كقولهم: استوى الماء والعتبة.

الثالث:أن يكون مقروناً بإلى فيكون بمعنى القصد كقوله تعالى:(ثم استوى إلى السماء) (فصلت ، الآية ” 11 “).

الرابع: أن يكون مقروناً بعلى فيكون بمعنى العلو والارتفاع كقوله تعالى: (الرحمن على العرش استوى) (طه ،الآية ” 5 “).

وذهب بعض السلف إلى أن الاستواء المقرون بإلى كالمقرون بعلى فيكون معناه الارتفاع والعلو. كما ذهب بعضهم إلى أن الاستواء المقرون بعلى بمعنى الصعود والاستقرار إذا كان مقروناً بعلى.

وأما تفسيره بالجلوس فقد نقل ابن القيم في الصواعق 4/1303 عن خارجة بن مصعب في قوله تعالى:(الرحمن على العرش استوى) (طه ،الآية ” 5 “) قوله: “وهل يكون الاستواء إلا الجلوس”. ا.هـ. وقد ورد ذكر الجلوس في حديث أخرجه الإمام أحمد عن ابن عباس رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما مرفوعاً. والله أعلم.

مطالب مرتبط:

۵۵ – آیا الله همه جا هست؟

از شیخ رحمه الله در مورد سخن برخی مردم سوال شد که وقتی از آنها پرسیده شود: «الله کجاست؟»، می‌گوید: «الله همه جاست»، یا اینکه «موجود است». آیا این جواب به طور عمومی، صحیح است؟

ادامه مطلب …

نوشته‌ای در بحث نفی کیفیت صفات الله متعال

سلف، کیفیت صفات را به طور مطلق نفی نمی‌کنند. زیرا نفی مطلق کیفیت، نفی وجود است؛ چه اینکه هیچ موجودی وجود ندارد مگر اینکه دارای کیفیتی است. اما این کیفیت، گاهی معلوم و گاهی مجهول است، و کیفیت ذات الله و صفات او تعالی برای ما مجهول است، و جایز نیست برای هیچ یک از صفات الهی، تعیین کیفیت کنیم.

ادامه مطلب …

۵۸ – شخصی که می‌گوید: الله تعالی بر عرشش به روشی رمزی استوا کرده

اگر چنین شخصی در این سخن به خوبی تامل کند در می‌یابد که در قرآنِ مبین چیزی که دارای معانی رمزی باشد، وجود ندارد. زیرا رموز مخالف با روشن بودن قرآن کریم و از دلالت‌های آن به دور است. چگونه می‌شود قرآن، رمزی باشد در حالی که الله تعالی می‌فرماید: {وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى}، (یعنی: و قرآن را بر تو نازل کردیم که بیان کننده‌ی همه چیز، و هدایت است).

ادامه مطلب …

۵۴ – علوّ الله تعالی. و کسی که می‌گوید: او سبحانه و تعالی در هیچ یک از جهت‌های ششگانه نیست بلکه در قلب بنده‌ی مومن است.

مذهب سلف رضوان الله علیهم این است که او تعالی با ذات خود، در جهت بالای بندگانش است، و او تعالی فرموده است: «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا» (یعنی: پس اگر در چیزی اختلاف نمودید، آن را به الله و رسولش ارجاع دهید، اگر که به الله و روز آخرت ایمان دارید، این بهتر و خوش فرجام‌تر است).

ادامه مطلب …

۷۵ – درباره‌ی احادیثی که در آن از دست راست و چپ الله ﷻ ذکر شده

راویان در مورد کلمه‌ی «با دست چپش» اختلاف دارند. برخی از آنها این کلمه را اثبات کرده، و برخی دیگر نیز آن را انکار نموده و گفته‌اند صحت آن از رسول الله صلی الله علیه وسلم به ثبوت نرسیده و اصل این بر می‌گردد به حدیثی که در صحیح مسلم آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «عادلان بر منبرهایی از نور در سمت راست الله هستند، و هر دو دست او، راست است». مقتضای این حدیث این است که چیزی به نام دست راست و دست چپ وجود ندارد. اما...

ادامه مطلب …

۸۳ – آیا صفت«نسیان» (فراموشی) به الله تَبَارَكَ‌وَتَعَالَىٰ تعلق دارد؟

نسیان دارای دو معناست: اول: فراموش کردن چیزی معلوم. دوم برای نسیان: ترک کردن از روی آگاهی و عمد. اینکه الله تعالی چیزی را ترک کند، یکی از صفات فعلی اوست که متعلق به اراده‌ی او تعالی و تابع حکمت او است...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه