سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۶۸۸۸) معنی جدا کردن دین از سیاست چیست؟

(۶۷۷۸) سوال: معنی جدا کردن دین از سیاست چیست؟ و آیا بر عالم دینی واجب است که به سیاست بپردازند یا نه؟

جواب:

جدا کردن دین از سیاست به این معناست که ولی امر هر کاری را که فکر می‌کند به نفع پابرجا بودن دولت است، انجام دهد، چه با شرع همخوانی داشته باشد چه نداشته باشد حتی اگر به ضرر دین باشد زیرا «جدا کردن» به معنای تفکیک بین دو چیز و ایجاد مرز بین آن‌هاست و بر این اساس، ولی امر کاری را انجام می‌دهد که به نظر او مصلحت است حتی اگر خلاف شرع باشد.

بدون شک، این نظریه باطل و اشتباه است و دین همان سیاست است و سیاست نیز از دین است اما آنچه ما از سیاست مد نظر داریم، سیاست عادلانه است نه سیاست ظالمانه و برای اثبات این گفته‌ام، استدلال می‌کنم که دین اسلام برای اصلاح مردم در تعاملات آن‌ها با الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، با یکدیگر و با عموم انسان‌ها آمده است و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ حقوقی برای خود و حقوقی برای مردم و برای والدین، نزدیکان، همسران و عموم مسلمانان قرار داده است و حتی برای غیرمسلمانان نیز در اسلام حقوقی مشخص شده است که نزد اهل علم معلوم است.

همچنین اسلام برای جنگ و صلح، اسباب و شروطی مقرر کرده است و برای جرایم، مجازات‌هایی تعیین کرده که برخی از آن‌ها مشخص و برخی دیگر به نظر امام موکول شده است و چیزهای دیگر که به‌وضوح دلالت می‌دهند که اسلام تماماً سیاست است.

اصل سیاست از واژه «سائس» گرفته شده که به معنای کسی است که به امور حیوانات رسیدگی می‌کند و آنچه به مصلحت آن است را انجام می‌دهد و از آن‌ها در برابر ضرر محافظت می‌کند، این همان سیاست است و اگر در دین دقت کنیم، خواهیم دید که دین نیز از همین معنا برخوردار است و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ  برای بندگانش اموری را تشریع می‌کند که بدون آن‌ها زندگی‌شان سامان نمی‌گیرد و آن‌ها را از اموری نهی می‌کند که زندگی عمومی یا خصوصی‌شان را فاسد می‌کند.

بنابراین حقیقت این است که دین سراسر سیاست است و ما یقین داریم که هرکس سیاست را از دین جدا کند و سیاست خود را بر اساس آنچه خود می‌بیند و هوای نفسش می‌طلبد بنا نهد، سیاستش فاسد خواهد بود و بیشتر از آنکه اصلاح کند، فاسد می‌کند و اگر هم به نظر کوتاه خودش جنبه‌ای را اصلاح کند، جنبه‌های بزرگ‌تری را فاسد می‌سازد؛ تأمل در احوال آن‌هایی که سیاست‌های خود را بر اساس خواسته‌ها و نظراتشان بنا کرده‌اند و از دین اسلام فاصله گرفته‌اند، نشان می‌دهد که این سیاست‌ها همه فاسد یا بیشترشان فاسد هستند و اگر هم یک جنبه را اصلاح کنند، جنبه‌های دیگر را فاسد می‌کنند.

بر این اساس، می‌گوییم که جدا کردن سیاست از دین اشتباه است و بر کسی که می‌خواهد خود و دیگران را اصلاح کند، واجب است که هیچ‌کس را جز بر اساس مقتضای دین اسلام مدیریت و سیاست نکند.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما معنى فصل الدين عن السياسة؟ وهل يجب على العالم الديني الاشتغال بالسياسة أم لا؟

فأجاب رحمه الله تعالى : فصلُ الدِّين عن السياسة يُراد به أن ولي الأمر يفعل ما شاء مما يظن قيام الدولة به سواء وافق الشرع أم لم يوافقه، حتى ولو كان ذلك على حساب الدين، لأن الفصل معناه التمييز بين الشيئين والحد بينهما، وعلى هذا فولي الأمر ينظر بما يراه مصلحا، وإن خالف الشرع.

ولا ريب أن هذا قول باطل وقول خاطئ، وأن الدين هو السياسة، والسياسة من الدين، ولكننا نريد بالسياسة السياسة العادلة دون السياسة الجائرة، وأستدل لما أقول بأن الدين الإسلامي جاء لإصلاح الناس في معاملاتهم فيما بينهم، وبين ربهم، وفيما بينهم وبين العباد، وجعل الله حقوقا، وللعباد حقوقا للوالدين والأقربين والزوجات، والمسلمين عموما.

وحتى غير المسلمين جعل لهم الإسلام حقًا معلوما عند أهل العلم، وجعل للحرب أسبابا وشروطا، وللسّلم أسبابا وشروطا، وجعل للجرائم عقوبات، بعضها محدد وبعضها موكول إلى رأي الإمام، إلى غير ذلك مما يدل دلالة واضحة على أن الإسلام كله سياسة.

وأصل السياسة مأخوذة من السائس الذي يتولى أمر الحيوان، ويقوم بما يصلحه ويدفع ما يضره، هذه هي السياسة والدين إذا تأملناه وجدناه بهذا المعنى، وأن الله -تعالى- يشرع لعباده من الأمور المطلوبة ما لا تستقيم حياتهم بدونه، وينهاهم عن الأمور التي تفسد بها أحوالهم العامة، أو الخاصة.

إذا فالحقيقة أن الدين كله سياسة، ونحن نجزم أن كل من فصل السياسة عن الدين، وبنى سياسته على ما يراه هو وما تهواه نفسه، فإن سياسته فاسدة، وتفسد أكثر مما تصلح، وهي إن أصلحت جانبا حسب ما يراه نظره القاصر، فإنها تفسد جوانب كبيرة، ويدل على ذلك التأمل في أحوال هؤلاء العالم الذين بنوا سياساتهم على أهوائهم وآرائهم وصاروا مبتعدين عن الدين الإسلامي، يجد المتأمل أن هذه السياسات كلها فساد، أو غالبها فساد، وأنها إذا أصلحت جانبا أفسدت جوانب.

فعلى هذا نقول: إنَّ فضل السياسة عن الدين أمر خاطئ، وإن الواجب لمن أراد أن يصلح نفسه، ويصلح غيره ألا يسوس أحدا إلا بمقتضى الدين الإسلامي.

مطالب مرتبط:

(۶۸۵۸) حکم نسبت دادن دروغین همسر برای عبور از ایست بازرسی

این کار جایز نیست بلکه بر او واجب است که همسرش را در مدارک ملی‌اش اضافه کند، سپس با او سفر کند...

ادامه مطلب …

(۶۹۰۵) حکم قطع رابطه بین دو دوست چیست؟

قطع رابطه میان مسلمانان حرام است و از رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم ثابت است که از هجر کردن نهی کرده و امر کرده که ما بندگان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ،  برادران هم باشیم...

ادامه مطلب …

(۶۸۴۹) اگر انسان چیزی ببیند که او را به شگفت آورد، آیا بگوید: «ما شاء الله تبارک الله» یا «ما شاء الله تبارک الله لا قوة إلا بالله»؟

اگر انسان چیزی را در مالش ببیند که او را به شگفت آورد، بگوید: «ما شاء الله لا قوة إلا بالله»، همان‌گونه که در داستان صاحب دو باغ آمده که دوستش به او گفت...

ادامه مطلب …

(۶۹۱۰) ما را درباره‌ی ویژگی‌های بیت‌الحرام آگاه کنید.

از ویژگی‌های آن که هیچ مکان دیگری در آن شریک نیست، این است که هر مسلمانی که بتواند، بر او واجب است که به آنجا برود و حج و عمره را به جا آورد و در هیچ نقطه‌ای از زمین واجب نیست که مسلمان برای حج یا عمره به آنجا برود جز بیت‌الحرام....

ادامه مطلب …

(۶۸۹۱) آیا کسی که بیش از سه شب با برادر خود دعوا کرده باشد، گناهکار است؟

اگر کسی معصیت‌کار باشد و در قطع رابطه با او مصلحتی وجود داشته باشد، پس او را هجر می‌کنیم تا از آن گناه دست بردارد ولی اگر هجر او سودی ندارد، پس به او سلام کرده می‌شود حتی اگر معصیت‌کار باشد زیرا معصیت‌ها، فرد را از ایمان خارج نمی‌کنند و مشمول نهی از قطع رابطه با مؤمن بیش از سه روز می‌باشد.....

ادامه مطلب …

(۶۹۴۳) حکم شرعی و محتوایی پیام مشهور به بلیط سفر آخرت

نظر من این است که این بلیط نابود شود و بین مردم منتشر نشود و به جای آن چیزی از کتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ یا از سنت رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم  نوشته شود تا چنین مواعظی به شکل تمسخر ارائه نشوند همچنین در کتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم آنچه وجود دارد، برای همه‌ی این موضوعات کافی است....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه