(۶۸۶۱) سوال: آیا خرید و تجدید وسایل منزل و لوازم الکتریکی با قیمت متوسط، اسراف محسوب میشود؟ با توجه به اینکه کسی که این وسایل را میخرد، به آن نیاز دارد؛ اسراف چه مثالهایی دارد و حدود آن چیست؟
جواب:
تجدید دو نوع است:
تجدید آنچه که خراب شده، این امری ضروری است، مثلا اگر چراغ سوخت، باید چراغ جدید بیاورم یا اگر کلید شکست، باید کلید جدید بیاورم، قطعاً این اسراف نیست مگر اینکه وسیلهای بیاورد که کسی مثل او آن را نمیخرد، مثلاً اگر برای درب، دستگیرهای بسیار گرانقیمت بیاورد که فقط افراد ثروتمند استفاده میکنند در حالی که خودش فردی (از جهت مالی) متوسط است، این اسراف است.
معیار اسراف: تجاوز از حد است، این معیار و ضابظ اسراف است، فردی که در حد متوسط است، آنچه را که ثروتمندان بزرگ یا مثل آنها استفاده میکنند، نمیخرد؛ بنابراین، اسراف تجاوز از حد در خوردن، نوشیدن، پوشیدن، مسکن و وسایل نقلیه است، برای مثال: اگر زنی بخواهد بیش از یک دستبند بپوشد در حالی که کسی مثل او بیش از یک دستبند نمیپوشد، لذا اگر بیش از یکی بپوشد، میگوییم که او اسرافکار است.
اما اگر زن دیگری ثروتمند باشد و دو یا سه دستبند بپوشد که مانند او آن را میپوشند، این اسراف محسوب نمیشود اما برخی جوانان مسکین که نه تنها از طبقه متوسط نیستند بلکه ضعیف هستند و پولی ندارند میبینی که به خرید یک خودروی لوکس روی میآورند و بهای آن را با قرض پرداخت میکنند و این بسیار بیشتر از حالتی است که اگر خودرو را نقدی میخریدند، در این حالت، او اسراف کرده و به خود ظلم کرده است زیرا خود را مجبور به بدهی کرده است؛ لذا هر چیزی که به بدهی منجر شود، نباید جز در موارد ضروری انجام شود، به داستان مردی که سهل بن سعد رَضِيَاللهُعَنْهُ آن را ذکر میکند و بخاری در صحیح خود و غیره روایت میکنند، بنگر: «جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، جِئْتُ أَهَبُ لَكَ نَفْسِي، فَنَظَرَ إِلَيْهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم، فَصَعَّدَ النَّظَرَ فِيهَا، وَصَوَّبَهُ، ثُمَّ طَأْطَأَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم رَأْسَهُ، فَلَمَّا رَأَتِ الْمَرْأَةُ أَنَّهُ لَمْ يَقْضِ فِيهَا شَيْئًا؛ جَلَسَتْ، فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكَ بِهَا حَاجَةٌ فَزَوِّجْنِيهَا، فَقَالَ: فَهَلْ عِنْدَكَ مِنْ شَيْءٍ؟. فَقَالَ: لَا، وَاللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَقَالَ: اذْهَبْ إِلَى أَهْلِكَ، فَانْظُرْ، هَلْ تَجِدُ شَيْئًا؟. فَذَهَبَ، ثُمَّ رَجَعَ، فَقَالَ: لَا وَاللَّهِ، مَا وَجَدْتُ شَيْئًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم: انْظُرْ وَلَوْ خَاتِمًا مِنْ حَدِيدٍ. فَذَهَبَ ثُمَّ رَجَعَ، فَقَالَ: لَا وَاللَّهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَلَا خَاتِمًا مِنْ حَدِيدٍ، وَلَكِنْ هَذَا إِزَارِي فَلَهَا نِصْفُهُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم: مَا تَصْنَعُ بِإِزَارِكَ إِنْ لَبِسْتَهُ؛ لَمْ يَكُنْ عَلَيْهَا مِنْهُ شَيْءٌ، وَإِنْ لَبِسَتْهُ؛ لَمْ يَكُنْ عَلَيْكَ مِنْهُ شَيْءٌ؟ فَجَلَسَ الرَّجُلُ حَتَّى إِذَا طَالَ مَجْلِسُهُ، قَامَ، فَرَآهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم مُوَلِّيًا، فَأَمَرَ بِهِ؛ فَدُعِيَ، فَلَمَّا جَاءَ، قَالَ: مَاذَا مَعَكَ مِنَ الْقُرْآنِ؟ قَالَ: مَعِي سُورَةُ كَذَا وَسُورَةُ كَذَا – عَدَّدَهَا – فَقَالَ: تَقْرَؤُهُنَّ عَنْ ظَهْرِ قَلْبِكَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: اذْهَبْ فَقَدْ مَلَّكْتُكَهَا بِمَا مَعَكَ مِنَ الْقُرْآنِ» : (زنی نزد رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم آمد و گفت: یا رسول الله! آمدم تا نفس خود را به تو ببخشم و با شما ازدواج کنم، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم به او نگاه کرد سپس سر خود را پایین انداخت، آن زن چون دید که رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم دربارهی او تصمیم نگرفت، در جای خود نشست تا این که یکی از اصحاب رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم برخاست و گفت: یا رسول الله! اگر تو را به این زن نیازی نیست او را به ازدواج من در بیاور، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمودند: چیزی (برای مهریه) داری؟ گفت: يا رسول الله! به الله سوگند! چیزی ندارم؛ فرمودند: نزد اهلت برو و ببین که میتوانی چیزی بیابی، آن مرد رفت و سپس بازگشت و گفت: به الله سوگند، چیزی نیافتم، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمودند: برو چیزی پیدا کن هرچند انگشتری از آهن باشد آن مرد رفت و برگشت و گفت: به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ سوگند چیزی پیدا نکردم حتی انگشتری از آهن ولی این ازار من است؛ نصف آن برای او، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمودند: او با این ازار تو چه بکند که اگر تو آن را بپوشی، چیزی از آن نمیماند که او بر خود بپوشد و اگر او آن را بپوشد برای تو چیزی نمیماند، آن مرد نشست تا آن که نشستن او به درازا کشید سپس برخاست و رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم او را دید که در حال رفتن است، پس امر نمود که او را صدا زنند، وقتی آمد از او پرسید: چه مقدار از قرآن را میدانی؟ گفت: سورهی فلان و سورهی فلان را و آن سورهها را برشمرد، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمودند: میتوانی آنها را از حفظ بخوانی؟ گفت: آری، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمودند: برو این زن را به نکاح تو در آوردم که صداق و مهرش مقدار قرآنی است که در حفظ داری و به او آموزش دهی).
یعنی رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم به او گفت که به همسرش آن مقدار که قرآن را میداند بیاموزد و رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم به او نگفت که از دوستانش قرض بگیرد یا آن را از زکات درخواست کند که این نشان میدهد که قرض گرفتن حتی در چنین مواردی شایسته نیست انجام شود حتی در چنین مسئلهای یعنی برای ازداوج، پس چگونه است حال این افراد مسکین که برای خرید یک خودروی بالاتر، قرض میگیرند، فقط به این دلیل که خودرویی بهتر از آنچه دیگران مانند خودشان دارند، داشته باشند؟
نصیحت من به این افراد – چه جوانان باشند یا افراد بزرگتر – این است که در گرفتن قرض آسانگیر نباشند و خطرات قرض را بدانند که خطری قرض بزرگ است چنانکه مردی از رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم پرسید: «يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَرَأَيْتَ إِنْ قُتِلْتُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ تُكَفَّرُ عَنِّي خَطَايَايَ؟ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ: نَعَمْ، إِنْ قُتِلْتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأَنْتَ صَابِرٌ مُحْتَسِبٌ مُقْبِلٌ غَيْرُ مُدْبِرٍ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: كَيْفَ قُلْتَ؟ قَالَ: أَرَأَيْتَ إِنْ قُتِلْتُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، أَتُكَفَّرُ عَنِّي خَطَايَايَ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم: نَعَمْ، وَأَنْتَ صَابِرٌ مُحْتَسِبٌ، مُقْبِلٌ غَيْرُ مُدْبِرٍ، إِلَّا الدَّيْنَ؛ فَإِنَّ جِبْرِيلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَالَ لِي ذَلِكَ» : (ای رسول خدا، به من بگوييد: اگر در راه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ کشته شوم، گناهانم بخشيده میشوند؟ رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم به او فرمود: بله؛ اگر با صبر و پايداری و به اميد پاداش هنگامِ رويارويی با دشمن فرار نکنی و کشته شوی، گناهانت بخشيده میشود سپس رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمودند: چگونه گفتی؟ گفت: اگر در راه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ کشته شوم، گناهانم بخشيده میشود؟ فرمود: بله؛ اگر با صبر و پايداری و به اميد پاداش هنگامِ رويارويی با دشمن، فرار نکنی و کشته شوی، گناهانت بخشيده میشود جز بدهی يا قرضی که بر عهدهی توست، اين را جبريل عَلَيْهِالسَّلَام به من گفت).
تأمل نما که حتی شهادت در راه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ هم قرض را پاک نمیکند، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم: «إِذَا أُتِيَ بِجَنَازَةٍ، فَقَالُوا: صَلِّ عَلَيْهَا. قَالَ: هَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟ ». قَالُوا: لَا، قَالَ: «فَهَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟ ». قَالُوا: لَا، فَصَلَّى عَلَيْهِ، ثُمَّ أُتِيَ بِجَنَازَةٍ أُخْرَى، فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، صَلِّ عَلَيْهَا، قَالَ: «هَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟ ». قِيلَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَهَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟ ». قَالُوا: ثَلَاثَةَ دَنَانِيرَ فَصَلَّى عَلَيْهَا، ثُمَّ أَتِيَ بِالثَّالِثَةِ، فَقَالُوا: صَلِّ عَلَيْهَا. قَالَ: هَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟ ». قَالُوا: لَا. قَالَ: «فَهَلْ عَلَيْهِ دَيْن؟ ». قَالُوا: ثَلَاثَةُ دَنَانِيرَ، قَالَ: صَلُّوا عَلَى صَاحِبِكُمْ». قَالَ أَبُو قَتَادَةَ: صَلَّ عَلَيْهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَعَلَيَّ دَيْنَهُ، فَصَلَّى عَلَيْهِ» : (زمانی که جنازهای آورده شد، گفتند: بر او نماز بخوان، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمودند: آیا او بدهی دارد؟ ، گفتند: نه، فرمودند: آیا چیزی به جا گذاشته است؟ ، گفتند: نه، پس بر او نماز خواند سپس جنازه دیگری آورده شد و گفتند: ای رسول الله، بر او نماز بخوان، فرمودند: آیا او بدهی دارد؟ ، گفته شد: بله، فرمودند: آیا چیزی به جا گذاشته است؟ ، گفتند: سه دینار، پس بر او نماز خواند سپس جنازه سومی آورده شد و گفتند: بر او نماز بخوان، فرمودند: «آیا او چیزی به جا گذاشته است؟ گفتند: نه، فرمودند: آیا او بدهی دارد؟ ، گفتند: سه دینار، فرمود: بر صاحبتان نماز بخوانید، ابو قتاده رَضِيَاللهُعَنْهُ گفت: ای رسول الله، بر او نماز بخوان و بدهیاش بر عهده من است، پس رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم بر او نماز خواند).
بعد از اینکه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم در اموال را برای او باز نمود، ایشان خود دِین افراد بدهکار را که مرده بودند، بر عهده میگرفت و بر آنها نماز میخواند.
خلاصه این است که مردم شأن قرض را بدانند و اینکه قرض چیزی ساده و آسان نیست؛ لذا انسان نباید جز در مواقع ضروری قرض بگیرد حتی اگر قرضی (کوچک) از کسی بگیرد، باز هم این دِین محسوب میشود و نباید جز در زمان نیاز این کار را بکند اما اگر نیاز باشد، گرفتن قرض مشکلی ندارد زیرا رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم نیز قرض میگرفت و بدون پرداخت وجه چیزی میخرید، ولی این در مواقع نیاز بود.