(۶۶۵۱) سوال: شیخ بزرگوار، میدانم که دروغ و غیبت حرام است ولی وقتی انسان در مجلسی که این موضوع بسیار رخ میدهد، مینشیند و آنها نصیحت میشوند، میگویند: این کلامی است که همیشه متداول است و چیزی در آن نیست، لذا از شما میخواهیم که حکم شرعی آن را واضح سازید، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در شما برکت بیاندازد؟
جواب:
اولا: حکم شرعی غیبت حرام بودن آن است بلکه از گناهان کبیره میباشد همانطور که نص امام احمد رَحِمَهُالله بر آن است و رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم واضح ساخته و فرموده است: «ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ»[۱]: (ياد كردن برادرت از آنچه كه برايش ناخوشايند است) تفاوتی نمیکند که آن عیب جسدی یا اخلاقی یا دینی باشد لذا هرگاه برادرت را با آنچه برای او ناخوشایند است، یاد کردی، قطعا غیبت او را نمودی حتی اگر آنچه در مورد او گفته باشی در او باشد و حقیقت داشته باشد و برای همین صحابه فرمودند: ای رسول الله، «أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ فِي أَخِي مَا أَقُولُ؟ قَالَ: إِنْ كَانَ فِيهِ مَا تَقُولُ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ، وَإِنْ لَمْ يَكُنْ فِيهِ فَقَدْ بَهَتَهُ»: (اگر ديديد كه آنچه مىگويم در برادرم وجود داشته باشد؟ فرمودند: اگر اين صفتى كه مىگويى در برادرت وجود دارد او را غيبت كردهاى، و اگر وجود نداشته باشد به او بهتان بستهاى) و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از آن بر حذر داشته و فرموده است: {وَلَا یَغۡتَب بَّعۡضُكُم بَعۡضًاۚ أَیُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن یَأۡكُلَ لَحۡمَ أَخِیهِ مَیۡتࣰا فَكَرِهۡتُمُوهُ} [سوره الحجرات: ۱۲]: ( و بعضی از شما بعضی دیگر را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادرش را در حالیکه مرده است، بخورد؟! پس (البته) آن را ناپسند دارید. (
در این مثال تأمل نما از جهتی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، کسی را که غیبت برادرانش میکند به منزلهی مردی قرار داده که گوشت برادر مردهی خود را میخورد و مشخص است امکان ندارد کسی گوشت برادر مردهی خود را بخورد و برای همین فرمود: {فَكَرِهۡتُمُوهُ}: (پس (البته) آن را ناپسند میدارید) و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ غیبت را به این تشبیه نمود زیرا شخصی که غیبت کسی که غایب است را مینماید، نمیتواند از خودش دفاع کند لذا به منزلهی مردهای میباشد که گوشتش خورده میشود و نمیتواند از خودش دفاع کند و مردم را از خوردن گوشتش منع نماید.
لذا وقتی کسی غیبت شخص را نمود، بر او واجب است که از برادرش حلالیت بخواهد و از او در دنیا طلب بخشش نماید قبل از آن که از اعمال نیک او در روز قیامت برداشته شود و این در صورتی میباشد که شخص غیب شده از غیبت خبر داشته باشد اما اگر از آن خبری نداشته باشد، بعضی از اهل علم گفتهاند: شایسته نیست که او را باخبر سازد که غیبت او را نموده چون چه بسا بر نبخشیدن او اصرار ورزد، لذا استغفار بر او کفایت میکند و این که در اماکن و مجالسی که غیبت او را کرده بر او ثنا گوید و خوبیها بدیها را از بین میبرند.
اما به نسبت دروغ، قطعا دروغ از اخلاق مؤمن نیست بلکه از نشانهها و علامتهای منافق است چناچه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرموده است: {إِذَا جَاۤءَكَ ٱلۡمُنَـٰفِقُونَ قَالُوا۟ نَشۡهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُۥ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّ ٱلۡمُنَـٰفِقِینَ لَكَـٰذِبُونَ}[سوره المنافقون: ۱]: (هنگامیکه منافقان نزد تو آیند، گویند: «ما گواهی میدهیم که یقیناً تو فرستادهی الله هستی» و الله میداند که بیگمان تو فرستادهی او هستی، و الله گواهی میدهد که منافقان یقیناً دروغگو هستند) لذا دروغ از صفات و نشانههای منافقین است و در حدیثی از رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم آمده است که میفرماید: «آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ: إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ، وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ»[۲]: (نشانهی منافق سه (چیز) است: هنگامی که صحبت کند، دروغ میگوید و هنگامی که وعده دهد، خلاف وعده میکند و هنگامی که امین قرار داده شود، خیانت میکند) برای هیچ کس جایز نیست که بر کسی دروغ ببندد و تفاوتی نمیکند که در امور دین یا دنیا باشد ولی در امور دین بدتر است همانطور که بعضی از مردم آن را انجام میدهند و چیزی را به علما نسبت میدهند که نگفتهاند و از روی دروغ و بهتان فتوایی را به آنها نسبت میدهند که فتوا ندادهاند ولی با نسبت دادن قول یا فتوایی به عالمی میخواهد قول خودش را توجیه کند و ضرر و خطر این بزرگ است.
بنابراین حکم دروغ و غیبت واضح شد، لذا میگوییم: برای هیچ کس جایز نیست که به نشستن در مجالس دروغ و غیبت ادامه دهد بلکه برای او واجب است که اهل آن مجلس را نصیحت کند، اگر که نصیحت را قبول کردند و دست از آن کشیدند که برای همه خوب است واگر که دست از آن نکشیدند برای او واجب میباشد که از آن مجاس بلند شود و با آنها نشیند زیرا همنشینی با اهل معصیت به منزلهی آنها است همانطور که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَقَدۡ نَزَّلَ عَلَیۡكُمۡ فِی ٱلۡكِتَـٰبِ أَنۡ إِذَا سَمِعۡتُمۡ ءَایَـٰتِ ٱللَّهِ یُكۡفَرُ بِهَا وَیُسۡتَهۡزَأُ بِهَا فَلَا تَقۡعُدُوا۟ مَعَهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُوا۟ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦۤ إِنَّكُمۡ إِذࣰا مِّثۡلُهُمۡ} [سوره النساء: ۱۴۰]: (و مسلماً (الله) در قرآن (این حکم) را بر شما نازل کرده که چون شنیدید (افرادی) آیات الله را انکار میکنند و آن را به ریشخند میگیرند با آنان ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند (و اگر با آنان بنشیند) در این صورت قطعاً شما (نیز) هم مانند آنها خواهید بود. (
بعضی از مردم به خود فتوا میدهند و میگویند: او در حالی با اهل معصیت مینشیند که از آن بدش میآید، پس او با قلبش انکار نموده، لذا در جواب میگوییم: اگر از آن بدش میآمد، بلند میشد و نمینشست زیرا مشخص است کسی که از چیزی بدش بیاید، طاقت نمیآورد که به نشستن در آنجا ادامه دهد ولی این از جهت تمنا است و آن از عجز میباشد؛ همانا عاجز کسی است که از هوی و هوس نفسانیاش پیروی کند و انتظار بی أساس و بیجا از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ داشته باشد.
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] صحیح بخاری: كتاب الإيمان، باب علامة المنافق، شماره (۳۳) ، و صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب بيان خصال المنافق، شماره (٥٩).