جمعه 18 ربیع‌الثانی 1447
۱۸ مهر ۱۴۰۴
10 اکتبر 2025

(۶۶۴۷) ما را از صفت غیبت و سخن‌چینی آگاه سازید؟

(۶۶۴۷) سوال: می‌خواهم که از غیبت و سخن‌چینی اجتناب کنم، ما را از صفت غیبت و سخن‌چینی آگاه سازید؟

جواب:

رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم واضح‌ترین تفسیر را برای غیبت نمودند و گفتند: «ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ»[۱]: (ياد كردن برادرت از آنچه كه برايش ناخوشايند است) یعنی از صفات جسدی یا اخلاقی یا عملی برادرت چیزی یاد نمایی که از آن خوشش نمی‌آید، مثلا اگر گفتی: فلانی کور است، کوتاه است یا فلان و فلان و با آن از او عیب گرفتی، این غیبت می‌باشد.

 همچنین اگر گفتی: فلانی احمق است یا اخلاق بدی دارد و فلان و فلان و با آن از او عیب گرفتی، غیبت کردی همچنین اگر گفتی فلانی فاسق است یا فلان عمل بد را انجام می‌دهد و با آن از او عیب گرفتی، غیبت می‌باشد.

لذا غیبت، یاد کردن برادرت از آنچه برای او ناخوشایند است می‌باشد یعنی یاد کردن صفات جسدی یا اخلاقی یا عملی که از آن بدش می‌آید؛ اما سخن‌چینی، سعی در تفرقه انداختن بین مردم است اینگونه که مثلا نزد فلانی بیایی و بگویی: فلانی به تو فلان چیز گفت، تو را دشنام داد و ناسزا گفت تا بین آن دو نفر تفرقه بیاندازی، لذا سخن‌چینی سعی در تفرقه انداختن بین مردم می‌باشد؛ هر دو عمل مذموم و از گناهان کبیره است، لذا الله  سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مورد غیبت مثالی زده است که هر کسی از آن متنفر است لذا فرموده: {وَلَا یَغۡتَب بَّعۡضُكُم بَعۡضًاۚ أَیُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن یَأۡكُلَ لَحۡمَ أَخِیهِ مَیۡتا فَكَرِهۡتُمُوهُ} [سوره الحجرات: ۱۲]: ( و بعضی از شما بعضی دیگر را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادرش را در حالی‌که مرده است، بخورد؟! پس (البته) آن را ناپسند دارید) الله  سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ غیبت کردن کسی را مثل خوردن گوشت او در حالی که مرده است، قرار داده و آن را به خوردن گوشت او در حالی که مرده است وصف نموده زیرا کسی که غائب است نمی‌تواند از خودش دفاع کند مانند مرده‌ای که گوشتش خورده می‌شود و نمی‌تواند از خودش دفاع کند.

بعضی از علما ذکر کرده‌اند کسی که غیبت مردم را می‌کند در روز قیامت مرده‌های بر او عرضه می‌شود و بر خوردن گوشت‌های آن‌ها مکلف می‌گردد و بدون شک اين یکی از نوع بزرگ عقوبت است.

اما در مورد سخن‌چینی در صحیحین از حدیث ابن عباس رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ ثابت است که روزی رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم از دو قبری می‌گذشت که عذاب می‌دیدند و فرمود: «إِنَّهُمَا لَيُعَذَّبَانِ، وَمَا يُعَذَّبَانِ فِي كَبِيرٍ: أَمَّا أَحَدُهُمَا فَكَانَ لَا يَسْتَتِرُ مِنَ الْبَوْلِ، وَأَمَّا الْآخَرُ فَكَانَ يَمْشِي بِالنَّمِيمَةِ»[۲]: (آن دو عذاب می‌شوند به خاطر گناهی كه آن را بزرگ نمی‌دانستند؛ یکی از آنها به دلیل عدم پرهیز از ادرار و دیگری به سبب سخن چینی عذاب می‌شود) اینگونه دانسته شد که سخن‌چینی از اسباب عذاب قبر است، از الله  سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سلامت و عافیت را خواهانیم.


[۱] تخریج آن گذشت.

[۲] تخریج آن گذشت.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: أريد أن أَتَجَنَّبَ الغِيبة والنميمة، فأخبرونا عن صفة الغيبة، وأخبرونا أيضًا عن صفة النَّمِيمَة؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: الغيبة فَسَّرَهَا رسول الله صلى الله عليه وسلم بأوضح تفسير، حيث قال: «ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُ». يعني أن تَذْكُر أخاك بما يكره أن يُذْكَرَ . أ به مِن وَصفِ خُلُقي، أو وصف خِلْقِي، أو وصف عَمَلِي. فإذا قلت مثلًا: فلانٌ أعور ، فلان أعمى، فلان قصير، فلان فيه كذا وكذا. تُعيره بذلك، فهذه غيبة. وكذلك أيضًا إذا قلت: فلان أحمق، سيئ الخُلُق، فيه كذا وكذا. تُعيّره بذلك أيضًا فهو غيبة. وكذلك إذا قلت: فلان فاسق، فلان فيه كذا وكذا، من الأعمال السيئة. تُعيّره بذلك، فإنه من الغيبة.

فالغيبة ذِكْرُك أخاك بما يكره، أي بما يكره أن يُذكر به من صفةٍ خلقية، أو خُلقية، أو عملية. وأما النَّمِيمَة، فهي السعي بين الناس بما يُفَرِّق بينهم، بأن تأتي مثلًا إلى فلان وتقول: يَذْكُرُك فلان بكذا وكذا، يَسُبُّك، يَشْتُمك، يقول فيك، ويقول فيك، لأجل أن تُفَرِّق بينهما، فالنَّمِيمَة هي السعي بين الناس بما يُفَرِّق بينهم. وكلا العَمَلَيْن عَمَلٌ ،ذميم، ومن كبائر الذنوب، فالغيبَة ضَرَب الله لها مثلا تنفر منه كل نفس، فقال سبحانه وتعالى ﴿ وَلَا یَغۡتَب بَّعۡضُكُم بَعۡضًاۚ أَیُحِبُّ أَحَدُكُمۡ أَن یَأۡكُلَ لَحۡمَ أَخِیهِ مَیۡتࣰا فَكَرِهۡتُمُوهُ ﴾ [الحجرات: ١٢]. فجعل الله -تبارك وتعالى – غيبة المرء مِثل أكل لحمه وهو مَيْتُ، وإنما وَصَف ذلك بأكل لحمه، وهو مَيْتُ لأن الغائب لا يستطيع الدفاع عن نفسه، فهو كالميت الذي يُؤكل لحمه، لا يستطيع أن يدفع عن نفسه.

وقد ذكر بعض العلماء أن المغتاب للناس يُعرَضُون عليه يوم القيامة أمواتًا، ويُكَلَّف بأكل لحومهم، وهذا بلا شَكٍّ نوع من العقوبة العظيمة.

وأما النَّمِيمَة، فقد ثبت في الصحيحين من حديث ابن عباس أن رسول الله صلى الله عليه وسلم مَرَّ ذات يوم بقبرين يُعَذِّبانِ، فقال -صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «إِنَّهُما لَيُعَذِّبَانِ، وَمَا يُعَذِّبَانِ فِي كَبِيرٍ، أَمَّا أَحَدُهُمَا فَكَانَ لَا يَسْتَتِرُ مِنَ البَوْلِ، وَأَمَّا الآخَرُ فَكَانَ يَمْشِي بِالنَّمِيمَةِ» . وبهذا عُلم أن النَّمِيمَة مِن أسباب عذاب القبر، نسأل الله السلامة والعافية.

مطالب مرتبط:

(۶۶۶۰) حکم دروغ گفتن به صورت شوخی

این در اسلام حرام است زیرا همه‌ی دروغ حرام می‌باشد و واجب است که از آن پرهیز نمود...

ادامه مطلب …

(۶۶۷۱) بعضی از دوستانم به من دشنام و ناسزا می‌گویند آیا من نیز مثل خودشان جواب آن‌ها را بدهم؟

به مصلحت آن بنگر؛ اگر مصلحت در ترک و هجر آن‌ها و عدم مقابله بالمثل در آنچه گفته‌اند، می‌باشد پس آن را انجام بده و اگر مصلحت خلاف آن را می‌طلبد پس می‌توانی به مانند آنچه با تو مقابله کردند، مقابله کنی ....

ادامه مطلب …

(۶۶۸۴) آیا برای انسان جایز است که کلمه (المُعذَّب) را برای خود اطلاق نماید؟

بله زیرا معنای عذاب اذیت شدن با چیزی می‌باشد و برای همین رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم فرمودند...

ادامه مطلب …

(۶۶۷۴) در نفس خود شخصی را با آنچه بدش می‌آید یاد کردم، آیا گناه‌کار هستم؟

این غیبت محسوب نمی‌گردد ولی اگر نفس در مورد برادر مسلمانی چیزی گفت بهتر آن است که جلوی آن را گرفت تا که این سخن قلبی به سخن زبانی ارتقا نیابد و از باب گمان بد به مسلمانی نباشد و اصل در فرد مسلمان عدالت است و به او گمان بد نمی‌رود....

ادامه مطلب …

(۶۶۵۴) آیا جایز است در مورد مردمی که مرتکب محرمات و فواحش می‌گردند، در غیابشان صحبت کنیم؟

بله جایز است که در مورد کارهایی که می‌کنند برای تحذیر دادن از آن و هم‌نشینی با آن‌ها صحبت کنی...

ادامه مطلب …

(۶۶۶۴) حکم دروغ‌گویی در تاریخ طلاق به توصیه‌ی پدر و تأثیر آن بر صحت طلاق

شکی نیست آنچه پدرت به تو امر نموده، حرام است و باید توبه کند و به سوی الله  سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برگردد شاید الله  سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌ی او را قبول کند....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه