دوشنبه 24 صفر 1447
۲۷ مرداد ۱۴۰۴
18 آگوست 2025

(۶۲۴۶) حکم شرع در نظر شما درباره‌ی کسی که در حال عصبانیت دین را سب کند چیست؟

(۶۲۴۶) سوال: حکم شرع در نظر شما درباره‌ی کسی که در حال عصبانیت دین را سب کند چیست؟ آیا کفاره‌ای بر او واجب است؟ و شرط توبه از این کار چه می‌باشد؟ چون شنیده‌ام اهل علم می‌گویند چنین شخصی از اسلام خارج شده و همسرش بر او حرام می‌شود، لطفاً در این باره توضیح دهید.

جواب:

حکم کسی که دین اسلام را سب کند این است که کافر می‌شود؛ زیرا سب دین، یا استهزاء به آن، مرتد شدن از اسلام و کفر به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و دین اوست؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مورد گروهی که به دین اسلام استهزاء کردند فرمود که آنان می‌گفتند: ما فقط شوخی و بازی می‌کردیم، ولی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بیان کرد که این خوض و بازی آنان استهزاء به الله، آیات او و رسولش بوده و با آن کافر شدند چناچه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرموند: {وَلَىِٕن سَأَلۡتَهُمۡ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَایَـٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ* لَا تَعۡتَذِرُوا۟ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَـٰنِكُمۡ} [سوره التوبة: ۶۵-۶۶]: (و اگر از آنان بپرسی: [«چرا تمسخر می‌کردید؟»] مسلّماً می‌گویند: «ما جدی نمی‌گفتیم و [شوخی و] بازی می‌کردیم». بگو: «آیا الله و آیات او و پیامبرش را مسخره می‌کردید؟»* عذر نیاورید، به راستی که شما پس از ایمانتان کافر شده‌اید)، پس استهزاء به دین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، یا سب دین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، یا سب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ یا رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم یا استهزاء به آنان، همه کفر و ارتداد از اسلام است، با این حال، مجال برای توبه از آن است چنانکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید:{قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ} [سوره الزمر: ۵۳]: ([ای پیامبر،] به بندگانم که [در ارتکاب به شرک و گناه] زیاده‌روی کرده‌اند، بگو: «از رحمت الهی مأیوس نباشید؛ چرا که [اگر توبه کنید،] الله همه‌ی گناهانتان را می‌بخشد، به راستی که او تعالی بسیار آمرزنده و مهربان است).
پس هرگاه انسان از هر نوع ارتداد، توبه‌ای نصوح انجام دهد که تمام شروط پنجگانه‌ی توبه را داشته باشد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌ی او را می‌پذیرد، این شروط پنجگانه عبارتند از:
شرط اول: اخلاص در توبه برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ؛ یعنی انگیزه‌ی او از توبه، ریا یا شهرت‌طلبی یا ترس از مردم یا طمع به دنیا نباشد، بلکه تنها از تقوای الهی، ترس از عذاب و امید به ثواب او باشد که در این صورت توبه‌ی او خالص برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بوده است.
شرط دوم: ندامت و پشیمانی واقعی از آنچه که از گناه واقع شده است، به گونه‌ای که در دل خود احساس حسرت و اندوه کرده و آن عمل را خطایی بزرگ بداند که بواجب است از آن رهایی یابد.
شرط سوم: ترک کامل گناه و قطع اصرار بر آن، پس اگر گناه در ترک واجب بوده، باید آن واجب را انجام دهد اگر امکان آن باشد و اگر گناه در انجام حرام بوده، باید آن را ترک کند و از آن فاصله بگیرد.
و اگر گناه مربوط به حقوق بندگان باشد، باید حقوق آنان را به ایشان بازگرداند یا از آنان حلالیت بطلبد.
شرط چهارم: عزم قطعی در آینده به آن گناه بازنگردد، به این صورت که در دل خود تصمیم جدی بگیرد که دیگر به آن گناهی که از آن توبه کرده بازنگردد.
شرط پنجم: اینکه توبه در زمانی باشد که توبه پذیرفته می‌شود؛ پس اگر توبه پس از گذشت زمان پذیرش باشد، قبول نمی‌شود، گذشت زمان پذیرش دو حالت دارد: حالت عام و خاص.
حالت عام: طلوع خورشید از مغرب است، پس از طلوع خورشید از مغرب، توبه پذیرفته نمی‌شود، چنانکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَـٰتِ رَبِّكَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَـٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِیۤ إِیمَـٰنِهَا خَیۡرࣰا} [سوره اﻷنعام: ۱۵۸]: (روزی ‌که برخی از نشانه‌های پروردگارت آشکار گردد، ایمان آوردن کسی که پیشتر ایمان نیاورده یا با ایمانش خیری حاصل نکرده است، سودی به حالش ندارد).
حالت خاص: حضور مرگ است، هنگامی که مرگ فرا می‌رسد، توبه سودی ندارد؛ چنانکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّـَٔاتِ حَتَّىٰۤ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٔـٰنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ كُفَّارٌ} [سوره النساء: ۱۸]: (و برای کسانی که [تا پایان عمر همواره] مرتکب کارهای ناشایست می‌شوند و هنگامی که مرگ یکی از آنان فرامی‌رسد می‌گوید: «اکنون توبه کردم» [هیچ] توبه [و بخششی در کار] نیست و نه برای کسانی‌ که در حال کفر می‌میرند).
پس می‌گویم: هرگاه انسان از هر گناهی، حتی اگر سب دین باشد توبه کند و شروطی که ذکر شد را رعایت کند، توبه‌اش پذیرفته می‌شود ولی باید دانست که گاهی کلمه‌ای که کفر است، ممکن است گوینده‌ی آن تکفیر نشود، به دلیل وجود موانعی که مانع حکم به کفر او می‌شود.
پس به مردی که نقل شده در حالت خشم دین را سب کرده، می‌گوییم: اگر شدت غضب تو به حدی بود که نمی‌دانستی چه می‌گویی و نمی‌دانستی که در زمینی یا در آسمان، به گونه‌ای که متوجه سخنانت نبودی و سخنان خود را نمی‌شناختی، در این صورت این گفته‌ حکمی ندارد و به سبب آن به ارتداد محکوم نمی‌شوی؛ زیرا سخنی است که بدون اراده و قصد صادر شده و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ انسان را بر چیزی که بدون قصد بر زبان آورده مؤاخذه نمی‌کند چنانکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ درباره‌ی سوگندها می‌فرماید:{لَّا یُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیۤ أَیۡمَـٰنِكُمۡ وَلَـٰكِن یُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتۡ قُلُوبُكُمۡ} [سوره البقرة: ۲۲۵]: (الله شما را به خاطر سوگند‌هایی که بیهوده و بدون قصد یاد می‌کنید، مؤاخذه نمی‌کند؛ ولی به خاطر آنچه دل‌هایتان [عمداً] کسب کرده است [و سوگندهای دروغی که آگاهانه بر زبان آورده‌اید] بازخواست می‌کند) و نیز می‌فرماید: {لَا یُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیۤ أَیۡمَـٰنِكُمۡ وَلَـٰكِن یُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَـٰنَ} [سوره المائدة: ۸۹]: (الله شما را به خاطر سوگندهای بیهوده [و بی‌اختیارتان] بازخواست نمی‌کند؛ ولی در سوگندهایی که [آگاهانه‌] می‌خورید [و می‌شکنید] مؤاخذه می‌کند) پس اگر این سخن کفرآمیز از شدت غضب و در حالی که نمی‌دانسته چه می‌گوید و چه از دهن او خارج شده، پس حکمی بر آن مترتب نمی‌شود و حکم به ارتداد داده نمی‌شود، و در نتیجه ازدواج او نیز فسخ نمی‌گردد و همسرش نیز زن او باقی می‌ماند،
با این حال، برای انسان شایسته است که هنگام احساس خشم، آن را کنترل کرده و با آنچه رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم توصیه فرموده‌اند، بر درمان آن حریص باشد؛ چنانکه :«أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِيِّ: أَوْصِنِي؟ قَالَ: لَا تَغْضَبْ. فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: لَا تَغْضَبْ» : (مردى به رسول الله گفتند: مرا وصیت كنيد، فرمودند: خشمگين نشويد، آن مرد چندين بار آن را تكرار كرد، فرمودند: خشمگين نشويد).
پس لازم است که انسان نفس خود را مهار کند، به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از شیطان رانده شده پناه ببرد، اگر ایستاده است بنشیند، اگر نشسته است، دراز بکشد و اگر خشم او شدت گرفت، وضو بگیرد؛ زیرا این اعمال موجب فروکش کردن خشم می‌شود؛ چه بسیار کسانی که به خاطر کارهایی که به سبب خشم انجام دادند، به شدت پشیمان شدند، ولی وقتی دیر شده است.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما حكم الشرع في نظركم في رجل سب الدين وهو في حالة غضب؟ هل عليه كفارة؟ وما شرط التوبة من هذا العمل، حيث إنني سمعت أهل العلم يقولون بأنك خَرَجَت عن الإسلام بقولك هذا. وأيضًا يقولون بأن زوجتك حَرُمَت عليك. أفيدونا بهذا الموضوع؟

فأجاب رحمه الله تعالى: الحكم فيمن سَبَّ الدين الإسلامي أنه يكفر، فإنَّ سَبَّ الدين، والاستهزاء به رِدَّة عن الإسلام، وكُفر بالله -عز وجل- وبدينه، وقد حكى الله -تعالى- عن قوم استهزء وا بدين الإسلام، أنهم كانوا يقولون: إنما كنا نخوض ونلعب فبيَّن الله عز وجل أن خوضهم هذا، ولعبهم استهزاء بالله وآياته ورسوله وأنهم كفروا به، فقال -تعالى- ﴿ وَلَىِٕن سَأَلۡتَهُمۡ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَایَـٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ* لَا تَعۡتَذِرُوا۟ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَـٰنِكُمۡ ﴾ [التوبة:65-66].

فالاستهزاء بدين الله، أو سَبّ دِين الله، أو سَبّ الله ورسوله، أو الاستهزاء بهما كفر تُخرج عن الملة، ومع ذلك، فإن هناك مجالا للتوبة منه، لقول الله -تعالى- ﴿ قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ﴾ [الزمر: ٥٣].

فإذا تاب الإنسان من أي رِدَّة توبة نَصُوحًا استوفت شروط التوبة الخمسة، فإن الله تعالى يقبل توبته، وشروط التوبة الخمسة هي: الشرط الأول: الإخلاص الله في توبته بألا يكون الحامل له على التوبة رياء، أو سمعة، أو خوفًا من المخلوق، أو رجاءً لأمر يناله من الدنيا، فإذا أخلص توبته الله، وصار الحامل له عليها تقوى الله -عز وجل- والخوف من عقابه، ورجاء ثوابه فقد أخلص الله -تعالى- فيها.

الشرط الثاني: أن يندم على ما فَعَل من الذنب، بحيث يجد في نفسه حسرة، وحزنًا على ما مضى، ويراه أمرًا كبيرًا، يجب عليه أن يتخلص منه.

الشرط الثالث: أن يُقلع عن الذنب، وعن الإصرار عليه، فإن كان ذنبه ترك واجب، قام بفعله، وتداركه إن أمكن، وإن كان ذنبه بِفِعْلِ محرَّم أقلع عنه، وابتعد عنه.

ومن ذلك إذا كان الذنب يتعلق بمخلوقين، فإنه يؤدي إليهم حقوقهم أو يستحلهم منها.

الشرط الرابع: العزم على ألا يعود في المستقبل، بأن يكون في قلبه عزم مؤكد ألا يعود إلى هذه المعصية التي تاب منها.

الشرط الخامس: أن تكون التوبة في وقت القبول، فإن كانت بعد فوات وقت القبول لم تُقبل، وفوات وقت القبول عام وخاص، أما العام فإنه طلوع الشمس من مغربها، فالتوبة بعد طلوع الشمس من مغربها لا تُقبل، لقول الله – تعالى – ﴿ یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَـٰتِ رَبِّكَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَـٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِیۤ إِیمَـٰنِهَا خَیۡرࣰا ﴾ [الأنعام: ١٥٨].

وأما الخاص، فهو حضور الأجل، فإذا حضر الأجل، فإن التوبة لا تنفع، لقول الله – تعالى – ﴿ وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّـَٔاتِ حَتَّىٰۤ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٔـٰنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ كُفَّارٌ ﴾ [النساء: ١٨].

أقول: إن الإنسان إذا تاب من أي ذنب ولو كان ذلك سَبَّ الدِّين – فإن توبته تُقبل إذا استوفت الشروط التي ذكرناها، ولكن ليعلم أن الكلمة قد تكون كفرًا ورِدَّة، ولكن المتكلم بها قد لا يكفر بها، لوجود مانع يمنع من الحكم بكفره، فهذا الرجل الذي ذكر عن نفسه أنه سَبَّ الدِّينَ في حال غضب نقول له: إن كان غضبك شديدا، بحيث لا تدري ما تقول، ولا تدري حينئذ أنت في سماء، أم في أرض، وتَكَلَّمْت بكلام لا تستحضره، ولا تعرفه، فإن هذا الكلام لا حكم له، ولا يُحكم عليك بالرِّدَّة، لأنه كلام حصل عن غير إرادة، وقصد، وكل كلام حصل عن غير إرادة وقصد، فإن الله -سبحانه وتعالى- لا يؤاخذ به، يقول الله -تعالى- في الأيمان ﴿ لَّا یُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیۤ أَیۡمَـٰنِكُمۡ وَلَـٰكِن یُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتۡ قُلُوبُكُمۡ ﴾ [البقرة: ۲۲٥] . ويقول – تعالى- في آية أخرى ﴿ لَا یُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیۤ أَیۡمَـٰنِكُمۡ وَلَـٰكِن یُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَـٰنَ ﴾ [المائدة: ٨٩].

فإذا كان هذا المتكلم بكلمة الكفر في غضب شديد، لا يدري ما يقول، ولا يعلم ماذا خرج منه، فإنه لا حكم لكلامه، ولا يُحكم برتِه حينئذ، وإذا لم يُحكم بالردة، فإن الزوجة لا يَنْفَسخ نكاحها منه، بل هي باقية في عصمته، ولكن ينبغي للإنسان إذا أحس بالغضب أن يحرص على مداواة هذا الغضب بما أوصى به النبي صلى الله عليه وسلم حين سأله رجل فقال: يا رسول الله أَوْصِنِي، قَالَ: «لا تَغْضَبْ فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: «لَا تَغْضَبْ».

فليحكم الضبط على نفسه، وليستعذ بالله من الشيطان الرجيم، وإذا كان قائما فليجلس، وإذا كان جالسًا فليضطجع، وإذا اشتد به الغضب فليتوضأ، فإن هذه الأمور تُذهب عنه غضبه، وما أكثر الذين ندموا ندما عظميًا على تنفيذ ما اقتضاه غضبهم، ولكن بعد فوات الأوان.

مطالب مرتبط:

(۶۲۵۱) حکم شرعی قبولیِ ناشی از تقلب در تحصیل

بر تو واجب است که به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه کنی و هرگز به چنین کاری بازنگردی...

ادامه مطلب …

(۶۲۶۵) آیا می‌توان گفت که مسلمانِ ذلیل، باید از ذلت خود توبه کند؟

ذلت، اثر و نتیجه‌ی معصیت‌ها و نوعی عقوبت است، نه خود معصیت، معصیت‌ها از افعال بنده‌اند، اما ذلت، قضای الهی و مقدر شده از سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است، به سبب آن معصیت‌ها، لذا اگر از معصیت‌ها توبه کنند، عزت به آن‌ها بازمی‌گردد...

ادامه مطلب …

(۶۲۹۴) تکلیف مالی که از راه حرام به‌دست آمده و بازگرداندنش ممکن نیست چیست؟

اگر این مال از راه حرام به‌دست آمده و با زور از صاحبش گرفته شده، مانند دزدی، غصب، چپاول و امثال آن، و صاحبش شناخته‌شده است، حتماً باید به او بازگردانده شود....

ادامه مطلب …

(۶۲۷۲) اگر کسی از فردی غیبت کرده، و نتواند از او طلب حلالیت کند، آیا استغفار و دعا برای او کافی است؟

دیدگاه صحیح این است که اگر کسی از دیگری غیبت کرده و آن شخص متوجه این موضوع شده باشد، باید شخصاً از او طلب حلالیت کند اما اگر آن فرد اصلاً از غیبت اطلاعی نداشته، کافی است برایش استغفار کند و در همان مجالسی که از او غیبت کرده، از او به نیکی یاد کند...

ادامه مطلب …

(۶۲۷۱) نظر شما درباره‌ی کسی که پس از توبه از غیبت، برای تمام کسانی که از آنان غیبت کرده صدقه می‌دهد، چیست؟

اگر کسی از غیبت توبه‌ای نصوح کرده باشد، از کمال توبه‌اش این است که از کسی که از او غیبت کرده طلب حلالیت کند؛ اگر بداند که آن شخص فهمیده که از او غیبت شده است اما اگر آن شخص خبر نداشته، کافی است برایش استغفار کند و در همان مجلسی که از او غیبت شده، از خوبی‌های او بگوید؛ زیرا حسنات، سیئات را از بین می‌برند....

ادامه مطلب …

(۶۲۴۹) شخصی قصد ارتکاب معصیتی را کرده و همزمان نیت کرده که پس از انجام معصیت، توبه کند؛ آیا چنین توبه‌ای پذیرفته می‌شود؟

اگر شخص با این نیت معصیت را انجام دهد، این نیت هیچ سودی به حالش ندارد و از عقوبت معصیت چیزی کم نمی‌کند اما اگر معصیت را انجام دهد و سپس توبه‌ای نصوح کند، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌اش را می‌پذیرد....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه