(۶۲۴۶) سوال: حکم شرع در نظر شما دربارهی کسی که در حال عصبانیت دین را سب کند چیست؟ آیا کفارهای بر او واجب است؟ و شرط توبه از این کار چه میباشد؟ چون شنیدهام اهل علم میگویند چنین شخصی از اسلام خارج شده و همسرش بر او حرام میشود، لطفاً در این باره توضیح دهید.
جواب:
حکم کسی که دین اسلام را سب کند این است که کافر میشود؛ زیرا سب دین، یا استهزاء به آن، مرتد شدن از اسلام و کفر به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و دین اوست؛ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در مورد گروهی که به دین اسلام استهزاء کردند فرمود که آنان میگفتند: ما فقط شوخی و بازی میکردیم، ولی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بیان کرد که این خوض و بازی آنان استهزاء به الله، آیات او و رسولش بوده و با آن کافر شدند چناچه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرموند: {وَلَىِٕن سَأَلۡتَهُمۡ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَایَـٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ* لَا تَعۡتَذِرُوا۟ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَـٰنِكُمۡ} [سوره التوبة: ۶۵-۶۶]: (و اگر از آنان بپرسی: [«چرا تمسخر میکردید؟»] مسلّماً میگویند: «ما جدی نمیگفتیم و [شوخی و] بازی میکردیم». بگو: «آیا الله و آیات او و پیامبرش را مسخره میکردید؟»* عذر نیاورید، به راستی که شما پس از ایمانتان کافر شدهاید)، پس استهزاء به دین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، یا سب دین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، یا سب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ یا رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم یا استهزاء به آنان، همه کفر و ارتداد از اسلام است، با این حال، مجال برای توبه از آن است چنانکه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید:{قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ} [سوره الزمر: ۵۳]: ([ای پیامبر،] به بندگانم که [در ارتکاب به شرک و گناه] زیادهروی کردهاند، بگو: «از رحمت الهی مأیوس نباشید؛ چرا که [اگر توبه کنید،] الله همهی گناهانتان را میبخشد، به راستی که او تعالی بسیار آمرزنده و مهربان است).
پس هرگاه انسان از هر نوع ارتداد، توبهای نصوح انجام دهد که تمام شروط پنجگانهی توبه را داشته باشد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ توبهی او را میپذیرد، این شروط پنجگانه عبارتند از:
شرط اول: اخلاص در توبه برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ؛ یعنی انگیزهی او از توبه، ریا یا شهرتطلبی یا ترس از مردم یا طمع به دنیا نباشد، بلکه تنها از تقوای الهی، ترس از عذاب و امید به ثواب او باشد که در این صورت توبهی او خالص برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بوده است.
شرط دوم: ندامت و پشیمانی واقعی از آنچه که از گناه واقع شده است، به گونهای که در دل خود احساس حسرت و اندوه کرده و آن عمل را خطایی بزرگ بداند که بواجب است از آن رهایی یابد.
شرط سوم: ترک کامل گناه و قطع اصرار بر آن، پس اگر گناه در ترک واجب بوده، باید آن واجب را انجام دهد اگر امکان آن باشد و اگر گناه در انجام حرام بوده، باید آن را ترک کند و از آن فاصله بگیرد.
و اگر گناه مربوط به حقوق بندگان باشد، باید حقوق آنان را به ایشان بازگرداند یا از آنان حلالیت بطلبد.
شرط چهارم: عزم قطعی در آینده به آن گناه بازنگردد، به این صورت که در دل خود تصمیم جدی بگیرد که دیگر به آن گناهی که از آن توبه کرده بازنگردد.
شرط پنجم: اینکه توبه در زمانی باشد که توبه پذیرفته میشود؛ پس اگر توبه پس از گذشت زمان پذیرش باشد، قبول نمیشود، گذشت زمان پذیرش دو حالت دارد: حالت عام و خاص.
حالت عام: طلوع خورشید از مغرب است، پس از طلوع خورشید از مغرب، توبه پذیرفته نمیشود، چنانکه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَـٰتِ رَبِّكَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَـٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِیۤ إِیمَـٰنِهَا خَیۡرࣰا} [سوره اﻷنعام: ۱۵۸]: (روزی که برخی از نشانههای پروردگارت آشکار گردد، ایمان آوردن کسی که پیشتر ایمان نیاورده یا با ایمانش خیری حاصل نکرده است، سودی به حالش ندارد).
حالت خاص: حضور مرگ است، هنگامی که مرگ فرا میرسد، توبه سودی ندارد؛ چنانکه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّـَٔاتِ حَتَّىٰۤ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٔـٰنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ كُفَّارٌ} [سوره النساء: ۱۸]: (و برای کسانی که [تا پایان عمر همواره] مرتکب کارهای ناشایست میشوند و هنگامی که مرگ یکی از آنان فرامیرسد میگوید: «اکنون توبه کردم» [هیچ] توبه [و بخششی در کار] نیست و نه برای کسانی که در حال کفر میمیرند).
پس میگویم: هرگاه انسان از هر گناهی، حتی اگر سب دین باشد توبه کند و شروطی که ذکر شد را رعایت کند، توبهاش پذیرفته میشود ولی باید دانست که گاهی کلمهای که کفر است، ممکن است گویندهی آن تکفیر نشود، به دلیل وجود موانعی که مانع حکم به کفر او میشود.
پس به مردی که نقل شده در حالت خشم دین را سب کرده، میگوییم: اگر شدت غضب تو به حدی بود که نمیدانستی چه میگویی و نمیدانستی که در زمینی یا در آسمان، به گونهای که متوجه سخنانت نبودی و سخنان خود را نمیشناختی، در این صورت این گفته حکمی ندارد و به سبب آن به ارتداد محکوم نمیشوی؛ زیرا سخنی است که بدون اراده و قصد صادر شده و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ انسان را بر چیزی که بدون قصد بر زبان آورده مؤاخذه نمیکند چنانکه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ دربارهی سوگندها میفرماید:{لَّا یُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیۤ أَیۡمَـٰنِكُمۡ وَلَـٰكِن یُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتۡ قُلُوبُكُمۡ} [سوره البقرة: ۲۲۵]: (الله شما را به خاطر سوگندهایی که بیهوده و بدون قصد یاد میکنید، مؤاخذه نمیکند؛ ولی به خاطر آنچه دلهایتان [عمداً] کسب کرده است [و سوگندهای دروغی که آگاهانه بر زبان آوردهاید] بازخواست میکند) و نیز میفرماید: {لَا یُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیۤ أَیۡمَـٰنِكُمۡ وَلَـٰكِن یُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَـٰنَ} [سوره المائدة: ۸۹]: (الله شما را به خاطر سوگندهای بیهوده [و بیاختیارتان] بازخواست نمیکند؛ ولی در سوگندهایی که [آگاهانه] میخورید [و میشکنید] مؤاخذه میکند) پس اگر این سخن کفرآمیز از شدت غضب و در حالی که نمیدانسته چه میگوید و چه از دهن او خارج شده، پس حکمی بر آن مترتب نمیشود و حکم به ارتداد داده نمیشود، و در نتیجه ازدواج او نیز فسخ نمیگردد و همسرش نیز زن او باقی میماند،
با این حال، برای انسان شایسته است که هنگام احساس خشم، آن را کنترل کرده و با آنچه رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم توصیه فرمودهاند، بر درمان آن حریص باشد؛ چنانکه :«أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِيِّ: أَوْصِنِي؟ قَالَ: لَا تَغْضَبْ. فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: لَا تَغْضَبْ» : (مردى به رسول الله گفتند: مرا وصیت كنيد، فرمودند: خشمگين نشويد، آن مرد چندين بار آن را تكرار كرد، فرمودند: خشمگين نشويد).
پس لازم است که انسان نفس خود را مهار کند، به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از شیطان رانده شده پناه ببرد، اگر ایستاده است بنشیند، اگر نشسته است، دراز بکشد و اگر خشم او شدت گرفت، وضو بگیرد؛ زیرا این اعمال موجب فروکش کردن خشم میشود؛ چه بسیار کسانی که به خاطر کارهایی که به سبب خشم انجام دادند، به شدت پشیمان شدند، ولی وقتی دیر شده است.