(۶۰۳۰) سوال: از یکی از مردم مالی را تا زمان مشخص قرض گرفتم. وقت پرداخت آن فرار رسیده در حالی که چیزی ندارم تا دَینش را پرداخت کنم. لذا در دادگاه از من شکایت کرد و هنگامی که قاضی از من سؤال کرد، از ترس حکم به زندان در صورتی که پرداخت نکنم، انکار کردم که بر گردن من دین دارد و قسم یاد کردم که چیزی از او قرض نگرفتم در حالی که قصد داشتم هرگاه مالی به دست آوردم، دینش را پرداخت کنم؛ در این قسم دروغ و عمدی که به خاطر نجات از ندان یاد کردم چه چیزی بر من لازم است؟ آیا کفاره دارد یا خیر؟
جواب:
این قسمی که به دروغ در انکار حق برادر مسلمانت یاد کردی، قسم غموس (دروغ) است و هر کسی که به دروغ قسمی بخورد تا مال برادر مسلمانش را با آن تصاحب کند، فاجر است و الله À را در حالی ملاقات میکند که از او خشمگین است[۱]. این کار تو از گناهان کبیره بوده و اگر این قسم تو را از زندان در این دنیا نجات دهد، تو را از عذاب روز قیامت نجات نمیدهد مگر اینکه الله À بخواهد. همچنین نجات تو از زندان در دنیا به وسیلهی اقرارت که بر گردن تو به نسبت این مرد دینی است سپس دلیل آوردن بر اینکه تنگدست هستی حاصل میشود. هرگاه نزد قاضی دلیلی بر تنگدست بودن تو وجود داشته باشد، قاضی خصم تو را منصرف نموده و او را از مطالبه باز میدارد؛ زیرا اگر تنگدست بودن بدهکار ثابت شود، طلب پرداخت دین و مطالبه از او امری حرام است، به دلیل فرمودهی الله À: {وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَيْسَرَةٍ}[البقرة: ۲۸۰]: (و اگر (بدهکار) تنگدست بود تا ( هنگام) گشایش (و توانایی) مهلت دهید) بسیاری از مردم هنگامی که بدهکار شوند در حالی که توان پرداخت آن را ندارند به روشی غیر از روشی که سؤال کننده ذکر نمود پناه میآورند و آن هم این است که به سوی افرادی دیگر رفته و از آنها قرض میگیرند سپس قرض نفر اول را پرداخت نموده و به نسبت دومی بدهکار میشوند سپس به همین صورت ادامه میدهند تا اینکه بدهکاری بر آنها جمع شده و در نتیجه نمیتوانند آن را پرداخت کنند و این روش دیوانگان است. هرگاه ثابت شد که انسان فقیر است، پرداخت دین از او مطالبه نمیشود. بنابراین میگوییم: فقر خود را نزد قاضی ثابت کن در این صورت مطالبه از تو نفی شده و از دوباره وام گرفتن و تحمل بدهکاریهای سنگین که چه بسا در آینده به نسبت آن درمانده شوی، در امان میمانی.
امری وجود دارد که واجب است به شخص بدهگار گوشزد کنیم؛ آن هم این است که برخی از بدهکاران از الله À نمیترسند و به خلق الله À رحم نمیکنند. او را میبینی که مال را بازیچه قرار داده و تباه میسازد سپس در آخر امر آمده و میگوید: از پرداخت درماندهام و این نیز از کمخردی است. همچنین کسانی میتوانند هنگام فرا رسیدن وقت آن و مطالبهی طلبکار، پرداخت کنند اما با این وجود پرداخت را به تأخیر میاندازند. طلبکار به نزد او آمده، او میگوید: فردا، روز بعد میآید، او میگوید: فردا و به همین صورت. از رسول الله ﷺ ثابت شده که میفرماید: «مطل الغني ظلم»[۲]: (به تأخیر انداختن پرداخت دین توسط شخص ثروتمند ظلم است).
[۱] بخاری: کتاب المساقاة، باب الخصومة فی البئر والقضاء فیها، شمارهی (۲۲۲۹)، مسلم: کتاب الإیمان، باب وعید من اقتطع حق مسلم بیمین فاجرة بالنار، شمارهی (۱۳۸).
[۲] بخاری: کتاب الإستقراض وأداء الدیون والحجر والتفلیس، باب مطل الغنی ظلم، شمارهی (۲۲۷۰)، مسلم: کتاب المساقاة، باب تحریم مطل الغنی وصحة الحوالة واستحباب قبولها إذا أحیل علی ملیء، شمارهی (۱۵۶۴).