(۵۱۰۷) سوال: نظر شما در مورد فردی که میان دخترانش فرق میگذارد چیست؟ یعنی زمانی که دختر بزرگ خانه فردی از او خواستگاری میکند، به این دلیل که قصد ادامه تحصیل دارد، جواب رد میدهد، بدون اینکه دختر خبر داشته باشد، حتی به خواستگار از لحاظ دین داری توجه نمیکند، تنها کاری که انجام میدهد به همهی خواستگارانش جواب رد میدهد، بعد از گذشت چند سوال متوجه میشود که کارش اشتباه بوده است و از این کارش بر میگردد، اما در مقابل دختر کوچکتر هیچ کوتاهی نمیکند، زمانی که خواستگار می آید وی را خبر میدهد واز او سوال میکند، در نتیجه دختر کوچکتر ازدواج میکند و دختر بزرگ ازدواج نمیکند، آیا دختر بزرگ اجازه دارد که به صراحت به پدرش بگوید و با او در این زمنیه مناقشه کند، و از او بپرسد چرا میان او و خواهرش فرق میگذارد؟ از شما خواهش داریم که در این زمینه پدران را نصیحت کنید، اینکه در مورد دخترانشان تقوای الله را پیشه کنند، خصوصا دختربزرگ، که با این رفتارش او را قربانی تجربه هایش نکند؟
جواب:
این سوال نیاز دارد که سرپرستان زنان در این زمینه نصیحت شوند، بنده می¬گویم: کسانی که سرپرستی زنان را برعهده دارند از الله بترسند و تقوای الله را پیشه کنند، و این را بدانند که آنان امانتی در دستانشان هستند، و در مقابل این امانت مسوول هستند، و جایز نیست که بین آنان فرق بگذارند به هر دلیلی، مگر اینکه سبب شرعی وجود داشته باشد با توجه به سخن الله ù انجا که می¬فرمایند: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ * وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ }[الأنفال: ۲۷-۲۸] ترجمه: (ای مؤمنان! به خدا و پیغمبر خیانت مکنید، و در امانات خود نیز آگاهانه خیانت روا مدارید(ای مؤمنان راستین!) بدانید که اموال و اولاد شما وسیلهی آزمایش هستند (و ترجیح محبّت دارائی و فرزندان بر محبّت یزدان سبحان، مایهی بلا و هلاک شما است) و بدانید که پاداش بزرگ (مؤمنانی که از عهدهی امتحان برمیآیند و رضایت خدا را بالاتر از مال و منال دنیا میدانند) در پیشگاه خدا (مهیّا و مصون) است.) پس کسانی که به عنوان سرپرست زنان هستند، دقت کنند زمانی که فردی به خواستگاری دختران می آیند، در مورد این فرد تحقیق وبررسی کنند که آیا فردی دین داری هست یا خیر. سپس به دختر اجازه دهند که پسر را ببیند و از خصوصیات این پسر اطلاعات کافی داشته باشد، و زمانی که دختر ، پسر را دید و آن را پسندید در اینجا سرپرست موافقت خود را اعلام کند، و موافقت دختر اگر دوشیزه باشد می تواند به صراحت بیان کند و یا این که سکوت کند، اما اگر دوشیزه نباشد لزوما باید به صراحت موافقت خود را بیان کند، پس اگر به دختری که دوشیزه است گفته شد: فلان شخص از شما خواستگاری کرده و چنین خصوصیاتی دارد، پس اگر در پاسخ سکوت کرد به این معنا است که رضایت دارد، و همچنین اگر بگوید: بله، من را به ازدواج این فرد در بیاور، همچنین شامل رضایت وی می¬باشد. و اگر به صراحت پاسخ منفی داد، رد به شمار می¬رود و سرپرست اجازه ندارد وی را اجبار کند، فرقی نمی کند که سرپرست پدرش و یا فرد دیگری باشد، با توجه به سخن رسول اللهﷺ آنجا که می¬فرماید: :« لا تُنْكَحُ الأيِّمُ حتَّى تُسْتَأْمَرَ» « زن بیوه به ازدواج در آورده نمیشود مگر زمانی که به آن امر کند».«لا تُنكحُ البكرُ حتى تُستأذنَ». «دختر باکره را به ازدواج نیاورید مگر زمانی که از او اجازه گرفته شود». اما زمانی که سرپرست در مورد خواستگار تحقیقات انجام داد و به این نتیجه رسید که فردی غیر دین دار است، پاسخ منفی می دهد و نیازی نیست که در این زمینه با زن مشورت کند، زیرا این فرد شایستگی این را ندارد که جواب مثبت بشنود، به فرض مثال اگر فردی غیر دین دار باشد و زن پاسخش مثبت باشد، واسرار داشت که با این فرد ازدواج کند، بر سرپرست واجب است که وی را از این ازدوج باز دارد. در حدیث وارد شده که رسول اللهﷺ میفرمایند: «إذا أتاكُم من تَرضونَ خُلقهُ ودينهُ فزوّجوهُ ، إلا تفعلوا تكنْ فتنةٌ في الأرضِ وفسادٌ عريضٌ» . « هرگاه فردی به خواستگاری آمد که از دین و اخلاقش راضی بودید، پس آن را به ازدواج در آورید، در غیر اینصورت سبب فساد و فتنه در روی زمین خواهید شد». و سرپرست اجازه ندارد به خاطر مسائل دنیوی به خواستگاران دختر جواب منفی دهد، به عنوان مثال: به فردی جواب مثبت دهد که مال بیشتری دارد و یا اینکه بخاطر نیازش به دختر در خانه به خواستگارانش جواب رد دهد و یا اینکه به خاطر نیازش به حقوق دخترش جواب منفی دهد و همچنین اجازه ندارد به خاطر کدورت شخصی میان او و خواستگار به او جواب رد دهد، پس اجازه ندارد به خواستگار جواب رد دهد مگر در مسائلی که مربوط به دین و اخلاق می¬باشد. متاسفانه خیلی از افرادی که به عنوان سرپرست هستند، در امانتی که به انان سپرده شده است، خیانت می¬کنند، هدفی دیگر جز مال ندارند، پس هر فردی که بیشتر دارد به آنان جواب مثتب می¬دهند وفردی که فقیر است جواب منفی می ¬شنود، ا گر چه هم از بهترین بندگان الله باشند، که این قضیه اشتباه است. اما در پاسخ به سوال خواهرمان می¬گویم: همان پدرش در بدایت با منع کردنش از ازدواج مرتکب عمل اشتباهی شده است، اما متوجه این اشتباهش می¬شود و از این کارش دست برمی¬دارد، برگشتش به حق بهتر از این است که به کار باطلش ادامه دهد، واز طرف دیگر مرتکب اشتباه دیگری شده است، به طوریکه دختر کوچکتر را در ازدواج به صورت عمد مقدم کرده است، یعنی اینکه دختر کوچکش را به خواستگاران معرفی کرده، اما اگر خواستگاران فقط به قصد خواستگاری از دختر کوچک تر آماده¬اند در اینجا ایرادی ندارد، دختر کوچک را به ازدواج درآورد، اگر چه زودتر از دختر بزر گ تر باشد. مردم در این زمینه سه دسته هستند:
۱-دسته ¬ی اول کسانی که اجازه نمی¬دهند دختر کوچک¬تر زودتر از بزرگتر ازدواج کند وآن را عیب و بی ادبی در حق خواهر بزرگتر می¬دانند، در حالی که خواستگار، به خواستگاری دختر کوچک آمده است، و فردی از دختر بزرگ خواستگاری نکرده است، که این اشتباه بزرگ و پایمال کردن حق دختر کوچک خانواده است.
۲-دسته¬ی دوم کسانی هستند که تقوای الله را پیشه می¬کنند و به خواستگاری هر کدام که آمدند، آنان را به ازدواج درمی آورند، و با این کار امانتش را ادا و در مقابل مسوولیتی که به وی سپرده شده، ذمتش را بری می¬کند، اللهù می¬فرماید: { وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ}[الطلاق: ۲-۳] ترجمه: (هر کس هم از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا راه نجات (از هر تنگنائی) را برای او فراهم میسازد* و به او از جائی که تصوّرش نمیکند روزی میرساند.)
در جایی دیگر می¬فرماید: { وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْرًا}[الطلاق:۴] ترجمه: (هر کس که از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا کار و بارش را ساده و آسان میسازد.)
در پایان نصیحتم را به کسانی که به عنوان سرپرست زنان هستند تکرار می¬کنم، اینکه تقوای الله را پیشه کنند، و الله را مراقب خودشان ببینند، و به خواستگارانی که به خواستگاری کسانی که در زیر سرپرستی آنان هستند و افرادی دین دار هستند، جواب منفی ندهد، و از الله خواهانیم که همه را موفق بگرداند.