چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۵۰۹۹) حکم مخالفت والدین با ازدواج دختر به‌دلیل سن یا ناتوانی در تحمل زندگی زناشویی

(۵۰۹۹) سوال: بعضی از پدران و مادرانی هستند که با ازدواج دخترانشان مخالفت می کنند و می­گویند آنان تحمل سختی های زندگی را ندارند و از لحاظ سنی کوچک هستند؟

جواب:

اگر از لحاظ سنی کم سن و سال هستند سخنشان درست است، به عنوان مثال ۱۰ ساله باشند اما برخی از افراد هستند که دخترشان ۲۰ سال و یا ۲۵ سال سن دارند باز هم با ازدواجشان مخالفت می کنند در حالی که افرادی به ازدواج آنان می آیند که از لحاظ دین،اخلاق و مال شایستگی دارند، در مورد چنین فردی که با ازدواج دخترش مخالفت می کند علماء می گویند اگر تا سه بار با ازدواج دخترش مخالفت بکند به عنوان فاسق شمرده می شود و سرپرستی اش صحیح نمی­باشد و طبق سخن برخی از علماء اجازه­ی امامت ندارد و شهادتش اعتباری ندارد و به عنوان فاسق شمرده می شود. اما در صورتی که یکبار با ازدواج دخترش مخالفت کند سرپرستی و ولایت از او گرفته نمی شود به این معنا که ازدواج دخترش به سرپرست دیگر سپرده می شود و او را به ازدواج در می آورد، مهم نیست که پدرش راضی باشد یا نباشد. به عنوان مثال: فردی دختری دارد که ۲۰ سال سن دارد و خواستگاری که از لحاظ دین،اخلاق و مال شایستگی دارد به خواستگاری دخترش می­آید، پدرش با این ازدواج مخالفت می­کند در حالی که دخترش می گوید: مرا به ازدواج این فرد در بیاور اما پدرش مخالفت می کند، در این حالت برادرش او را به ازدواج در می­آورد اگر برادرش بخاطر ترس از پدرش او را به ازدواج در نیاورد عمویش او را به ازدواج در می آورد و اگر عمویش بخاطر ترس از برادرش او را به ازدواج در نیاورد پسر عمویش او را به ازدواج در می آورد پس اگر همین گونه همه­ی خویشاوندان این مسئوولیت را بر عهده نگرفتند، قاضی باید او را به ازدواج در آورد. و زنان بخاطر مخالفت چنین سرپرستانی دوشیزه باقی نمی مانند سرپرستانی که تقوای الله را پیشه نمی کنند و از الله نمی­ترسند، فردی مورد اعتماد تعریف می کند، همانا مردی دخترانش را ازدواج منع می کرد پس یکی از این دخترانش مریض شد یا بخاطر ناراحتیو یا مریضی که الله از سببش آگاه تر است زمانی که مرگش نزدیک شد و زنانی اطرافش نشسته بودند به زنان گفت: سلامم را به پدرم برسانید و به او بگویید حقم را در روز قیامت از او می گیرم، از نعمت جوانی و فرزندان مرا محروم کرد، پس من در روز قیامت حقم را از او می گیرم.

به الله قسم سخنی بسیار سنگینی است و هر انسانی مسیرش این است زمانی که دخترش را به ازدواج در آوردن با فردی که از لحاظ دین و اخلاق شایستگی دارد منع کند در حالی که دخترش او را می خواهد چنین فردی گناهکار است.

و همانگونه که گفتم علماء می گویند: هرگاه تا سه بار به خواستگارانش جواب رد داد به عنوان فاسق شمرده می‌شود و اجازه سرپرستی ندارد و شهادتش قبول نمی شود و اجازه ندارد در نماز امام شود.اینگونه برخی از علماء در مورد این مساله فتوا می دهند پس این قضیه خیلی خطرناک است چه بسا این دختر بخاطر شهوتش شیطان او را فریب دهد و از راه غیر شرعی شهوتش را ارضا کند.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: بعض الآباء والأمهات الذين يمنعون بناتهم من الزواج، ويقولون: إنهن غير قادرات على تحمل أعباء الحياة، وأنهم صغيرات؟

فأجاب -رحمه الله تعالى -: إذا كُنَّ صغارًا صح، أعني لها عشر سنوات مثلا، لكن من الرجال من يمنع ابنته من الزواج، ولها عشرون سنة، أو خمس وعشرون سنة، ويخطبها من هو كفء في دينه وخُلقه وماله، ومع ذلك يمتنع، وهذا الرجل قال العلماء فيه : إذا كرَّر المنع ثلاث مرات صار فاسقا، لا تصح ولايته، بل لا يصح أن يكون إماما في الناس على رأي بعض العلماء، ولا تقبل شهادته؛ لأنه فاسق.

وأما إذا منع مرةً واحدة فإنها تسقط ولايته، بمعنى أن تعدل عنه إلى ولي آخر يليه، فيزوج، سواء رضي الأب أم لم يرضَ. مثال ذلك: رجل له بنت، لها عشرون سنة، خَطَبها كفء في دينه وخُلقه وماله وجميع أحواله، فأبى أن يزوجها، وهي تقول: زَوِّجني يا أبي وهو يقول: لا. فيزوجها أخوها، فإن أبى أخوها أن يزوجها خوفًا من أبيه يزوجها عمها، فإن أبى عمها أن يزوجها خوفًا من أخيه يزوجها ابن العم فإن أبت القرابة كلها أن تزوجها زوجها القاضي، ولا بد.

ولا تبقى النساء عوانس من أجل تعنت هؤلاء الأولياء، الذين لا يتقون الله، ولا يخافون الله، وقد حدثني من أثق به أن رجلا كان يمنع بناته من النكاح، فمرضت إحداهن؛ إما من القهر أو مرض، الله أعلم بسببه، ولما حضرتها الوفاة، وعندها النساء قالت بلغوا أبي سلامي، وقولوا له إني أنا خَصْمُه يوم القيامة؛ حرمني شبابي، وحرمني أولادي، فأنا خَصْمُه يوم القيامة. والله إنها كلمة عظيمة، وكل إنسان هذا مصيره إذا منع ابنته أن يزوجها من هو كفء في ماله وخُلقه ودينه، وهي تريده، فهو آثم.

وكما قلت إن العلماء يقولون: إذا تكرر منعه ثلاث مرات من ثلاثة خُطَّاب أَكْفَاء صار فاسقا ليس له، ولاية، ولا تقبل له شهادة، ولا يكون إماما في المسلمين في الجماعة. هكذا يقول بعض العلماء، فالمسألة خطيرة، ثم ما يدريه لعل هذه المرأة البنت يحملُها الشيطان يوما من الأيام، وتقضي شهوتها بغير ما أحل الله.

مطالب مرتبط:

(۵۰۹۳) حکم نیابت در عقد نکاح در صورت غیبت ولیّ اصلی و حضور برادران

عاقد کسی بوده که این زن را به عقد ازدواج‌ در­آورده است که در این حالت چنین عقد نکاحی فاسد و صحیح نمی‌باشد. زیرا با قرآن، سنت و اعتبار صحیح مخالفت می‌کند....

ادامه مطلب …

(۵۱۰۴) حکم ازدواج دختر با وجود مخالفت خانواده فاسق

به صورت کلی اگر اولیای امر این دختر شایستگی این مساله را نداشتند، ولایت آنان به دیگر افرادی که به عنوان عصبه هستند، واگذار می­شود...

ادامه مطلب …

(۵۰۹۱) حکم ازدواج با اذن قاضی در صورت مخالفت ولی

به عنوان مثال اگر این دختر پدر و برادر دارد و پدرش با ازدواجش مخالفت کرد و خواستگارش فرد با ایمان و دینداری است در این حالت برادر تنی‌­اش و یا برادر پدری‌­اش اجازه دارد که او را به ازدواج در بیاورد ...

ادامه مطلب …

(۵۱۰۲) حکم بی‌توجهی پدر به مسئولیت‌های شرعی و اخلاقی در قبال فرزندان

اگر آن چیزی که در مورد پدرتان گفتید درست باشد، یعنی اینکه نماز نمی خواند، هیچگونه حق سرپرستی بر شما ندارد، زیرا با ترک کردن نماز کافر می شود و کافر هیچ گونه ولایت و سرپرستی بر مسلمان ندارد....

ادامه مطلب …

(۵۱۰۸) حکم ازدواج دختر کوچک‌تر پیش از خواهر بزرگ‌تر

هیچ پدر و یا هر سرپرست زنی اجازه ندارد به خواستگاری که از دین و ایمانش راضی هستید جواب رد بدهد، به این دلیل که حتما اول خواهر بزرگ تر باید ازدواج کند، چرا که این عذر نزد الله برای او دلیلی نمی­باشد...

ادامه مطلب …

(۵۱۰۳) حکم ازدواج‌های تحمیلی و ظلم در حق دختران

این از عدالت نیست که زن را از ازدواج با فردی که از دین و ایمانش راضی هستند منع کنند...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه