(۵۰۹۴) سوال: آیا سرپرستی پدر به پسر انتقال پیدا میکند در حالیکه پدر شایستگی این را نداشته باشد که شوهر مناسب و دین داری را برای دخترش انتخاب کند، به طوری که وقتی خواستگاری به دخترش می آید به وی اهمیت نمیدهد و از او سوال نمیکند، و یا اینکه چهرهی دخترش را از خواستگار میپوشاند تا با اینکارش مانع صورت گرفتن این ازدواج شود؟
جواب:
همانا سرپرست این زن چه پدر، برادر، و یا عمو، همهی آنانs در مقابل اللهù به خاطر این مسوولیت پاسخگو خواهند بود، و برآنان واجب است که در مقابل این امانتی که به آنان سپرده شده است، پاسخگو باشند. پس هرگاه به فردی که ولايت آنان بر عهده دارد، خواستگاری که اهل دین و ایمان باشد بیاید و زن با این ازدواج راضی باشد، بر سرپرستش واجب است که به این ازدواج رضايت دهد، و بر وی جایز نیست که در ازدواج آنان تاخیر کند. زیرا چنین رفتارش خیانت در امانتی است که به وی سپرده شده است. الله عزوجل می فرماید:{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ* وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ} [الأنفال: ۲۷-۲۸] ترجمه : (ای مؤمنان راستین!) بدانید که اموال و اولاد شما وسیلهی آزمایش هستند (و ترجیح محبّت دارائی و فرزندان بر محبّت یزدان سبحان، مایهی بلا و هلاک شما است) و بدانید که پاداش بزرگ (مؤمنانی که از عهدهی امتحان برمیآیند و رضایت خدا را بالاتر از مال و منال دنیا میدانند) در پیشگاه خدا (مهیّا و مصون) است.* ی مؤمنان! اگر از خدا (بترسید و از مخالفت فرمان او) بپرهیزید، خدا بینش ویژهای به شما میدهد که در پرتو آن حق را از باطل میشناسید، و گناهانتان را میزداید و شما را میآمرزد، چرا که یزدان دارای فضل و بخشش فراوان است. )
پس بر فردی که الله اجازه سرپرستی را به او داده، واجب است که اگر فردی دیندار به خواستگاریاش آمد اگر راضی به این ازدواج باشد او را به ازدواج درآورد، و سرپرست باید این را بداند که زن هم همانند وی احساس و شهوت دارد، آیا راضی میشود فردی او را از ازدواج منع کند در حالیکه جوانی است در اوج شهوت، و این را می داند که فردی که جلوی ازدواجش را میگیرد در حق وی ظلم میکند، فکرمیکنم که بگوید: هماناچنین فردی در حقم ظلم کرده است، وقتی چنين میگوید، چگونه به خود اجازه می دهد در حق چنين زنی که نمیتواند خودش را به ازدواج در آورد ظلم کند و کسی از نزدیکانش همنمیتواند برای او خواستگاری کند در حالیکه سرپرست نزدیک وجود دارد.
چقدر از دختران دوشیزه که به سن بالایی رسیدند و ازدواج نکردند به خاطر وجود چنین سرپرست های ظالم -پناه بر الله- در مورد زن جوانی که پدرش وی را از ازدواج منع می کرد صحبت کردم که باعث مریضی او شد و در حالی که در بستر مرگ به سر میبرد و زنانی اطرافش بودند به زنان گفت: سلامم را به پدرم برسانید و به او بگویید، موعدمان درپیشگاه الله است، یعنی حق خودش را از پدرش نزد الله خواهد گرفت، بخاطر رفتاری که با وی داشته و مردان را از وی منع می کرده چه بسا که مریضی و مرگش به همين دليل بوده است.
بر این اساس می گوییم: فردی که زیر دستش را از ازدواج کردن با فرد مناسب منع کند، زن اجازه دارد که از قاضی درخواست کمک کند و بر قاضی واجب است که درخواستش را قبول کند و او را به ازدواج در آورد.
یعنی نزديک ترين فرد بعد از نزدیکانش را وکیل کند یا اینکه آنچه موافق شریعت است عمل کند. اما چه بسا زنانی هستند بخاطر شرم و حیایی که دارند و یا بخاطر ترسشان از مخالفات کردن با عرف و عادت از اينکه اینمساله را با قاضی در میان بگذارند. که در اینجا فقط عذاب الله باقی می ماند. پس بر سرپرست واجب است که از الله بترسد و تقوای الله را پیشه کند. و من همانگونه که اهل علم گفتند میگویم: هرگاه ولی و سرپرست به تکرر خواستگارانش را رد کند و جواب منفی دهد، فاسق شمرده میشود و عدالت از وی برداشته میشود و هیچ کاری را که عدالت در آن شرط است را انجامنمیدهد و ولایتش به فرد بعدی انتقال پيدا میکند.