(۴۵۴۶) سوال: من چند کیسه برنج دارم که در انبارم در وادی الدواسر است، مردم آنرا به قیمت بازار از من می خرند و … … یک ریال کمتر از آنچه مشتری از من می خرد از او میگیرم وسپس مردم دیگری می آیند و آن را میخرند، و این روند اینگونه ادامه دارد، همه ی این ها در مکانی واحد صورت میگیرد، آیا در این روش گناه است یا خیر ؟
جواب:
بله این روش حیله ایی بر ربای مغلظه می باشد، ربایی که بین ربای نسیه و ربای فضل جمع می کند، زیرا طلبکار … … و گاهی طلبکار و بدهکار قبل از این که نزد صاحب مغازه بیایند با هم توافق میکنند و سپس نزد صاحب مغازه می آیند، تا این حیله را بر او اجرا کنند، ابن تیمیه این روش را حیله ی سه گانه نامیده است، و بی شک این کار حیله ای بر ربا می باشد، ربای نسیه و ربا فضل، بنابراین حرام است و از گناهان کبیره میباشد، و چون حرام است ، با حیله به حلال تبدیل نمیگردد، بلکه حیله پلیدی و زشتی را بیشتر میکند، و گناهش را می افزاید. ایوب سختیانی میگوید: این حیله گران خدا را فریب میدهند همانطور که کودکان را فریب میدهند و اگر به صراحت ربا انجام میدادند برایشان آسان تر بود. و راست گفتند زیرا حیله کننده ی فریبکار در جایگاه منافق و کافر آشکار است، زیرا او خود را مومن نشان میدهد در حالی که کافر است، خرید و قرار دادش را صحیح وحلال جلوه میدهد درحالی که حرام است. خداوند کفر منافقین را بزرگتر کفر کافرانی قرار داد که به صراحت کفر میورزند، همانطور که فرمود : (إن المنافقين في الدرك الأسفل من النار ولن تجد لهم نصيرا) ۱۴۵ نساء. ترجمه: همانا منافقین در پایین ترین طبقه جهنم هستند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت.
گناه این حیله گر بر ربا ، بدتر ازگناه کسی است که صراحتا مرتکب ربا می شود ، زیرا حیله گر احساس میکند که بر راه درست و سالم است و آن را ادامه میدهد و از خدا خجالت نمیکشد و نمیخواهند این شیوه را تغییر دهد، برخلاف کسی است که گناه صریح انجام میدهد، زیرا او به خاطر گناهش از خدا خجالت میکشد و احساس میکند که گناه کرده است و تلاش میکند تا با توبه از آن خلاص شود، بنابراین حال و عاقبت کسی که حیله بر ربا میکند از کسی که ربا صریح انجام میدهد بدتر است.
و اما موضوع شمارش در حالی او که در همان مکان است، و آن را از باب قبض و گرفتن قرار دادند، در مورد این موضوع خود مردم با استناد به گفته فقها نظر دادند که گفتند: قبض چیزی که قابل شمارش است با شمردن آن صورت میگیرد، و من هم میگویم حتما باید قبض صورت بگیرد، یعنی آن چیز کاملا در قبضه و دست تو باشد، مراد فقها این بوده است، و این چیزی است که ادله شرعی به آن اقتضا میکند، که قبض یعنی باید آن چیز در قبضه تو باشد، اما اگر با عدد یا کیل یا وزن یا ذرع فروخته شده باشد باید این ها باشند تا قبض صورت بگیرد، و گفته پیامبر این را تایید میکند که فرمودند: پیامبر (ص) از فروش کالا در همان محل خرید قبل از اینکه تجار آن را به مکان خود ببرند، نهی فرموده است.
و این مسلکی از مسلک های تحریم این معامله ای است که برادر ذکر کردند، پس مسلک اول: اینکه آن حیله ای بر ربای فضل و نسیئه است. و مسلک دوم: اینکه معصیت پیامبر می باشد، زیرا پیامبر از فروش کالا در همان محل خرید قبل از اینکه تجار آن را به مکان خود ببرند، نهی فرموده است. و کاملا جای تاسف دارد که بسیاری از مردم با آن سروکار دارند، همانطور که این برادر گفت، و گمان میکنند که این همان تورق است که بعضی از علما اجازه آن را داده اند.
اما تورق نیست ، به همین دلیل اهل علم مانند ابن تیمیه که زمانی که درباره تورق صحبت میکند خلاف علما را در این مساله ذکر میکند، وزمانی که این حیله ی سه گانه را ذکر کرد گفت: بی شک این ربا است، این دلالت بر این میدهد که این مساله از تورق نیست، که خود واضح است، زیرا تورق همانطور که اهل علم گفته اند: این است که انسان احتیاج به پول داشته باشد پس چیزی که قیمت آن صد است را به صورت نسیه به صد و ده بخرد، و اینجا مسئله تورق پیش میآید، که خرید بر عین کالا اتفاق میفتد و قبل از ملکیت ، توافقی بین خریدار و فروشنده بر سود صورت نمیگیرد، زیرا طلبکار و بدهکار در مساله ای که پرسشگر به آن اشاره کرد قبل از ملکیت بر سود توافق کرده بودند، و پیامبر از سودی که تضمین داده نشود نهی کرده است. منظور چیزی است که در ضمانت و وتخت اختیار شما نیست، در این حالت سود کردن در آن حرام است، و این شخص در چیزی که ضمانت ندارد و در ضمانت او نیست سود میکند.
سپس باید بگویم که این معامله با تورق فرق دارد، زیرا تورق همانطور که به آن اشاره شد یعنی این که عین کالا را بخرد، عین کالا را میخواهد تا آن را بفروشد، زمان خرید آن را خوب بررسی میکند و جنس و نوعش را خوب نگاه میکند، اما به این شکل که سوال کننده آم را ذکر کرد، مشخص است که برایش مهم نسیت که چه در این کیسه گذاشته شده است، شاید شپشک محتوای کیسه را خورده باشد، شاید … … آن را خورده باشد، و شاید خراب شده باشد، زیرا هیچ توجهی به آن نمی شود، بلکه بر اساس گمان من اگر صاحب انبار این کیسه ها را پر از شن بکند و بگوید درون آنها شکر است و سپس آن را به آنها بفروشد، به نظر من این معامله صورت میگیرد، زیرا طبق شنیده ها آنها هیچ توجهی به این کیسه ها نمی کنند، پس قسم به الله ای مردم شما بین این حیله و بین این گفته پیامبر مقایسه کنید، پیامبر میفرماید: الله یهود را نابود کند، چربی (گاو و گوسفند) برآنها حرام شد، پس آنرا ذوب کردند و فروختند.
پس ببینید کدام به حرام نزدیک تر است ؟ عمل يهود که پیامبر دعا کرد که خداوند آنها را نابود کند، زیرا کسی که با الله مبارزه کند بی شک بازنده ونابود است، یا عملی که این حیله گران انجام میدهند که امید داریم خدا برایشان گشایش حاصل کند و راه مباحی را پیش رویشان قرار دهد، و راه مباح این است که روش سلم که در زمان پیامبر رایج بود را بگیرند، که دراهمی (پول) بپردازد و با آن کالایی بخرد که به هنگام فرا رسیدن وقت تحویل آن را تحویل بگیرد، برای مثال: بگوید این ده هزار ریال نقدی را به شرطی بگیر که بعد از یک سال ماشینی با این مشخصات بیاوری، قیمت نقد قسطی ماشین دوازده هزار است اما به خاطر زود پرداخت کردن ، ده هزار میشود، در اینجا شخص خریدار دو هزار سود میکند، و دیگری از درهم هایی که گرفته است استفاده میکند و نفع میبرد، پس این روش درستی است. اما چرا مردم از آن استفاده نمی کنند؟ زیرا خریدار میگوید شاید زمان تحویل ماشین ارزان شود و من سودی نبرم، به همین دلیل از آن فرار میکنند. و راه دیگری هم هست و آن این است که مردی نیاز به کالای مشخصی پیدا میکند و به جای این که این کار حرام را انجام دهد به نزد صاحب کالا میرود و عین آن جنس را میخرد، که مثلا برابر با ده است، و میگوید: خود آن کالا به دوازده هزار یا پانزده هزار است، و مراد و مقصود در این خرید ، خوده کالا است، این روش درست است و ایرادی بر آن نیست.
به هر حال کسی که نیتش را خالص کند و تقوا پیشه کند خدا امرش را آسان میگرداند، و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد.