(۳۸۷۷) سوال: در ماه رمضان از مکه به مدینه سفر کردم و وقتی به نزدیکی مدينه رسیدم، مؤذن در مكه اذان گفت؛ من نیز با این گمان که مغرب در مدینه، زودتر از مکه است، افطار کردم. آیا روزهام صحيح است یا باید دوباره روزه بگیرم؟
جواب:
سؤال کننده بیان نکرد که چه چیزی برایش آشکار گشته و به چه نتیجهای رسیده است که آیا غروب خورشید در مدینه قبل از مکه است یا برعکس؟ اما به هر حال، چون گمان کرده است که غروب مدینه زودتر از مکه میباشد و بر اساس همین گمان، افطار کرده است، قضای روزه بر او واجب نیست؛ زیرا وی در واقع، نسبت به وقت، جاهل و بیخبر بوده است.
شایان ذکر است که اگر انسان هر یک از باطل کنندههای روزه اعم از خوردن، نوشیدن، همبستری و… را از روی جهل و نادانی مرتکب شود؛ بدین صورت که آن را بعد از طلوع فجر انجام دهد و نداند که فجر، طلوع کرده است یا قبل از غروب خورشید انجام دهد و علم یقینی به غروب نداشته باشد اما احتمال قوی نزد وی چنین باشد که غروب کرده است، در این صورت، هیچ گناه و تکلیفی بر او نیست؛ دليل این مسئله در قرآن، این فرمودهی الله À است که میفرماید: {وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ} [الأحزاب: ۵] : (در آنچه اشتباه کردهاید، گناهی بر شما نیست اما در برابر آنچه عمدی و از روی نیت قلبی باشد، بازخواست خواهید شد). همچنین میفرماید: {رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا} [البقرة: ۲۸۶] : (پروردگارا! اگر از یاد بردیم یا اشتباه کردیم، ما را بازخواست نفرما). الله ﷻ در جواب میفرماید: «قد فعلت»[۱] : (چنین کردم).
همچنین در صحيح بخاري از اسماء دختر ابوبكر I ثابت است که میگفت: «أفطرنا على عهد النَّبِيّ ﷺ يومَ غيم ثم طلعت الشمس»[۲] : (در زمان رسول الله ﷺ در یک روز ابری افطار کردیم سپس خورشید آشکار شد).
همچنین در حدیث صحيح آمده است که عدي بن حاتم J گفته است: «أردت الصيام، فَعَمَدْتُ إِلَى عِقَالِ أَسْوَدَ، وَإِلَى عِقَالٍ أَبْيَضَ، فَجَعَلْتُهُمَا تَحْتَ وِسَادَتِي، فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ فِي اللَّيْلِ، فَلَا يَسْتَبِينُ لِي، فَغَدَوْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ، فَذَكَرْتُ لَهُ ذَلِكَ، فَقَالَ: «إِنَّمَا ذَلِكَ سَوَادُ اللَّيْلِ وَبَيَاضُ النَّهَارِ»[۳] : (تصمیم گرفتم که روزه بگیرم؛ لذا یک ریسمان سیاه و یک ریسمان سفید را برداشته و زیر بالشت خود گذاشتم و پیوسته در شب به آنها نگاه میکردم اما رنگشان برایم آشکار نمیشد. صبح نزد رسول الله ﷺ رفته و ماجرا را برایش تعریف کردم؛ ایشان ﷺ فرمود: (منظور از ریسمان سیاه و ریسمان سفید، تاریکی شب و روشنایی روز است). رسول الله ﷺ به او دستور نداد که قضای آن را انجام دهد. در حديث اسماء دختر ابوبكر I نیز با وجود این که پیش از غروب خورشید افطار کرده بودند اما رسول الله ﷺ آنان را به انجام قضای آن روزه دستور نداد با وجود این که قبل از غروب، افطار کرده بودند اما گمانشان چنین بود. اگر قضای آن روزه واجب بود، از جملهی شریعت قرار میگرفت و تبلیغ آن بر رسول الله ﷺ واجب میگشت و اگر رسول الله ﷺ این حکم را به امتش ابلاغ کرده بود، ناگزیر باید نقل میشد؛ زیرا شریعت، محفوظ است و وقتی نقل نشده که رسول الله ﷺ آنان را به انجام قضا دستور داده باشد، پس قضای آن واجب نیست. این همان دیدگاه درست میباشد که با ادلهی عام شرع که از آسانی این شریعت گرفته شده است، مطابقت دارد.
خلاصهی جواب برای این برادر که بین مكه و مدينه افطار نموده و گمان کرده که غروب مكه زودتر از غروب مدينه میباشد، این است که نیازی به انجام قضا نیست.
۳-صحیح بخاری: كتاب الصوم، باب قول الله تعالى (وكلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتبيّنَ لكم الخيط…) [البقرة: ۱۸۷] شماره (١٩١٦). صحیح مسلم: كتاب الصيام، باب بيان أن الدخول في الصوم يحصل بطلوع الفجر…، شماره (۱۰۹۰).