(۳۵۴۹) سوال: نزد ما اگر شخصی فوت کند به مدت سه روز در خانهی میت یا یکی از خویشاوندانش جمع میشویم و هنگامی که یکی برای تعزیه آمد دو دستش را جمع میکند و سورهی اخلاص را هفت یا ده بار میخواند و دستش را بر زمین میزند سپس میگوید: (اللهم اغفرله و ارحمه) و سپس برای بار دوم دستش را بالا میبرد و سورهی فاتحه را میخواند و بر صورتش میکشد. حکم این عمل چیست؟ جزاکم الله خیرا
جواب:
اجتماع برای عزا مکروه و بدعت است و اگر همراه آن غذا برای آن اجتماع نیز باشد دیگر این نوحهخوانی است و جریر بن عبدالله بجلیJ میفرماید: {كُنَّا نَرَى الِاجْتِمَاعَ إِلَى أَهْلِ الْمَيِّتِ وَصَنْعَةَ الطَّعَامِ مِنْ النِّيَاحَة}[۱] (ما جمع شدن بر اهل میت و درست کردن غذا را نوحه خوانی حساب میکردیم) و هیچ گاه رسول اللهﷺ و خلفای راشدین و صحابه چنین کاری نمیکردند و نهایت چیزی که بود بعد از وفات جعفر بن ابی طالبJ، رسول اللهﷺ گفتند: {اصنعُوا لآلِ جَعفَرٍ طعامًا؛ فإنه قد أتاهم أمْرٌ يَشْغَلُهم} ([۲]برای آل جعفر غذای درست کنید چون ایشان به امری که به سراغشان آمد مشغول هستند) و آنچیزی که ما میدانیم این است که علی بن ابی طالب که برادر جعفر بود و رسول الله که پسرعمویش بود ولی هیچ یک از خویشاوندانش برای غذا خوردن پیش خانوادهی جعفر جمع نشدند.
وهیچ شکی در آن نیست که بهترین روش، روش رسول اللهﷺ است و بدترین امور، نوآوری در دین است و تعزیه از عبادت میباشد و عبادت باید بر اساس شریعت باشد و بعضی از اهل بدعت بودن این اجتماع تصریح کردهاند و از فقهای حنابله -رحمهم الله- نیز در کتابهایشان به مکروه بودن این اجتماع تصریح کرده و برخی از علما آن را حرام دانستهاند.
وعجیب است در بعضی از جاها وقتی کسی فوت کرد به گونهای چراغانی و نورانی میکنند و صندلی صف میدهند و رفت و آمد دارند که انگار ولیمهی عروسی یا بیشتر از آن است. چه کسی چنین چیزی گفته است؟ چه کسی چنین کاری را انجام داده است؟ آیا رسول اللهﷺ و کسانی که با او بودهاند برای ما الگوی نیکویی نیستند؟ و لهذا در بعضی از سرزمینها از این بدعتی که نابود کنندهی مال و وقت و همچنین خسته کنندهی جسم هست نجات داده است و تا جایی -سبحان الله- این اجتماع صورت میپذیرد که از جاهای دور نیز شرکت میکنند و میدیدی که اگر این واجب یا مستحب بود بر نفسها سنگین میآمد و حال که اللهÀ به آن امر ننموده است میبینی که بر نفسهایشان گوارا آمده است.
اما آنچه سوال کننده از بدعت قرائت سورهی فاتحه و اخلاص و از این اذکار بیان کردند، شدت و دوری آن از سنت را بیشتر میکند.
و اگر کسی بگوید: اگر این کارها را نباید انجام داد پس تعزیه چگونه است؟ میگوییم: تعزیه واجب نیست بلکه سنت میباشد و این برای مصیبت دیدهای میباشد که از مرگ میتش متأثر گشته است پس به سویش میرویم بدون اینکه درب خانهاش باز باشد و مردم فوج فوج جمع شوند واگر از خویشاوندانمان هست که باید نزدشان برویم وگرنه قطع رحم کردهایم پس به سوی او میرویم و میگوییم: ای برادرم تقوای الهی را پیشه کن و راه صبر را بگیر تا دارای اجر گردی و میگویم: رفتن ما مستحب است و خوف این میرود که رحم را قطع کرده باشیم وگرنه رسول اللهﷺ وقتی شخصی خبر آورد طفل دخترش در حال مرگ است و دخترش از ایشان خواست که بیاید، رسول اللهﷺ به او گفت: {إِنَّ لِلَّهِ مَا أَخَذَ، وَلَهُ مَا أَعْطَى، وَكُلٌّ عِنْدَهُ بِأَجَلٍ مُسَمًّى، فَلْتَصْبِرْ وَلْتَحْتَسِبْ}[۳] (همانا آنچه را که خداوند گرفت از آن خودش بوده و آنچه را که داده است نیز مال خود او میباشد مسلّماً هر چیزی میعاد معینی دارد. لذا باید صبر کنی و امید تواب داشته باشی) سپس برگشت و به رسول اللهﷺ گفت که میخواهد فوری به سویش بروی پس رسول اللهﷺ به نزدش رفت ولی نبود اما الان مردم عادت کردهاند خویشاوندان نزدیکشان حتما به تعزیهی آنها بروند تا جایی که ترک کردن این کار نزدشان قطع رحم محسوب میشود و انسان در معرض زبانها قرار میگیرد لذا میروند تا اینکه خودشان را از مجالس غیبت رها سازند و رفتنشان به قصد سنت نیست بلکه برای از بین بردن مفسده میباشد بدون این که درب را برای دخول مردم باز بگذارد و جز نزدیکانش یا برادرانش یا عمویش یا پسر عمویش و خاله اش و … را زیارت نمیکند و هنگامی که به سوی خانهی رفت و اجازه گرفت و وارد شد سپس درب را ببندد اگر دید که ایشان از مصیبت بسیار متأثر شدهاند با آنها صحبت کند.
و بعضی مواقع به هر دلیلی اهل میت از مرگ آن متأثر نشدهاند و اینجا محل مثال آن نیست اما برخی اوقات چنین است و به اینها تعزیه گفته نمیشود چون که معنای تعزیه، تقویت کردن مصیبت دیده بر تحمل آن است. و از اللهÀ هدایت و آنچه در آن خیر و صلاح است را برای خود و مسلمین میخواهیم.
سوال کننده میگوید: شیخ بزرگوار آیا تماس با تلفن نیز کفایت میکند؟
شیخ ابن عثیمینË جواب دادند: تماس تلفنی دراین باره کافی میباشد برای کسی که از حق خود نمیداند که شخصا به نزد او بروی.
[۱] [تخريج آن گذشت]
[۲] [تخریج آن گذشت]
[۳] [تخريج آن گذشت]