(۲۷۹۷) سوال: هنگامی که شخص به مسجد میرسد و امام برای نماز تکبیر گفته باشد و رکعت آخری را درک کند؛ آیا با این رکعت جماعت را درک نموده است یا خیر؟ زیرا شنیدهام که: «لا صلاة لمن لم یقرأ بفاتحة الکتاب» (نماز کسی که سورهی فاتحه را نخواند درست نمیشود) آیا بر او واجب است که یک رکعت را همراه رکعات گذشته تکرار کند؟
جواب:
کسی که رکوع رکعت آخری نماز را با امام درک نموده نماز جماعت را درک نموده است به دلیل فرمودهی رسول الله ﷺ: «من أدرک رکعة من الصلاة فقد أدرک الصلاة»[۱](کسی که یک رکعت از نماز را درک کند، نماز را درک نموده است) اما در واقع مانند کسی که نماز را از اول درک نمود نیست زیرا کسی که بیشتر درک نموده باشد بدون شک بهتر است اما فضیلت نماز جماعت که بیست و هفت درجه است برای شخصی که رکعت آخری را همراه امام رسیده حاصل میشود.
با درک نمودن رکوع، درک نمودن یک رکعت حاصل میشود و دلیل آن در صحیح بخاری وارد شده که ابوبکره J وارد مسجد شد در حالی که پیامبر ﷺ در رکوع بودند و به خاطر ترس از دست دادن یک رکعت به سرعت قبل از اینکه به صف برسد به رکوع رفت. هنگامی که پیامبر ﷺ سلام داد سؤال پرسید که چه کسی این کار را انجام داده است؟ ابوبکره J گفت: من. به او فرمود: «زادک الله حرصا، ولا تَعُد»[۲](الله بر حرص و اشتیاق تو بیفزاید، اما دوباره این کار را نکن) و پیامبر ﷺ او را به قضای این رکعت امر نکرد و اگر قضا نمودن آن واجب بود پیامبر ﷺ به آن دستور میدادند و اگر بدان دستور میدادند برای ما نقل میشد لذا از آن جایی که برای ما نقل نشده دانسته میشود که به قضای آن امر نکرده است و مادامی که به قضای آن امر نکرده دانسته میشود که قضای آن واجب نیست و از آن جایی که قضای آن واجب نیست دانسته میشود که آن را درک نموده است و این نیز مقتضای نظری است زیرا تلاوت فاتحه در حالت قیام واجب است و کسی که امام را در حالت رکوع درک کند قیام از او ساقط میشود چون تبعیت از امام واجب است و هنگامی که قیام ساقط شد هر آن چه در قیام از ذکر که همان سورهی فاتحه است وجود دارد ساقط میشود و این با فرمودهی پیامبر ﷺ در تعارض نیست: «لا صلاة لمن لم یقرأ بفاتحة الکتاب»[۳](نماز کسی که سورهی فاتحه را نخواند درست نمیشود) زیرا دومی عام است و فرمودهی پیامبر ﷺ: «من أدرک رکعة من الصلاة فقد أدرک الصلاة»[۴](کسی که یک رکعت از نماز را درک کند، نماز را درک نموده است) خاص است بنابراین عموم فرمودهی رسول الله ﷺ: «من أدرک رکعة من الصلاة فقد أدرک الصلاة» در این حالت تخصیص مییابد یعنی خاص میشود با حال مسبوق هنگامی که امام را در حالت رکوع درک کند یا اینکه امام را در حالت قیام درک کند ولی نتواند سورهی فاتحه را بخواند و بترسد از اینکه رکعت از او فوت شود.
بنابراین به کسی که امام را در رکعت آخر در حالت رکوع درک کرده میگوییم: نماز جماعت و رکعتی را که رکوعش همراه امام انجام دادهای را درک کردهای.
اما در اینجا مسالهای وجود دارد که نیاز به توضیح آن است و آن این است که اگر انسان امام را در حالت رکوع درک کند واجب است که تکبیرة الاحرام را در حالت ایستاده بگوید سپس رکوع کند و هنگامی که رکوع نمود از چند حالت خارج نیست:
اول: اینکه بداند امام را قبل از بالا آمدن در رکوع درک نموده است در این حالت رکعت را درک نموده است.
دوم: اینکه بداند امام از رکوع قبل از اینکه او به رکوع برسد بالا آمده است؛ این شخص رکعت از او فوت شده است.
سوم: گمان غالبش بر این باشد که امام را در رکوع درک نموده است. این شخص بنابر گمانش میکند و رکعت را درک نموده است اما اگر چیزی از نماز از او فوت شده سجدهی سهو میکند و سجدهاش بعد از سلام است؛ بنابر آنچه حدیث عبدالله بن مسعود J بر آن دلالت دارد.
چهارم: اینکه گمان غالبش بر آن باشد که امام را در رکوع درک نکرده است در این صورت بنابر گمانش بنا میکند و آن رکعت محسوب نمیشود و بعد از سلام سجدهی سهو میکند.
پنجم: اینکه تردید داشته باشد و گمان غالبش بر این نباشد که امام را در رکوع درک کرده یا نکرده باشد در این صورت آن رکعت لغو میشود زیرا کسی که شک دارد بر اساس یقیق بنا میکند و قبل از سلام سجدهی سهو میکند.
اینها پنج حالتی بود به نسبت کسی که امام را در حالت رکوع درک کند که اینگونه را خلاصه میکنیم:
اینکه بداند امام را در رکوع درک نکرده در این صورت رکعت از او فوت شده است.
اینکه بداند امام را در رکوع درک کرده در این صورت رکعت را درک نموده است.
اینکه گمان غالبش بر این باشد که امام را درک نکرده در این صورت رکعت از او فوت شده و بعد از سلام سجده سهو را به جای میآورد.
اینکه گمان غالبش بر این باشد که امام را درک کرده در این صورت رکعت را درک نموده و بعد از سلام سجدهی سهو را به جای میآورد و اگر چیزی از او فوت نشده بود امام متحمل سجدهی سهو میشود.
اینکه شک داشته باشد، در این صورت رکعت حساب نمیشود و قبل از سلام سجدهی سهو را به جای میآورد.
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] تخریج آن گذشت.
[۳] تخریج آن گذشت.
[۴] تخریج آن گذشت.