سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۲۶۳۲) حکم بالا بردن دو دست و مسح نمودن آن هنگام سنت‌‌های راتبه چیست؟

(۲۶۳۲) سوال: حکم بالا بردن دو دست و مسح نمودن آن هنگام سنت‌‌های راتبه چیست؟

جواب:

مشکل در بالا بردن دو دست بعد از پایان سنت‌‌های رواتب یا دیگر سنت‌‌ها خود بالا بردن دو دست نیست بلکه مشکل در دعا نمودن بعد از رواتب یا دیگر سنت‌‌ها است که آیا برای نمازگزار جایز است که هرگاه سنت راتبه یا سنت دیگری را تمام نمود دعا نماید؟
جواب: نه، این کار مشروع نیست، زیرا پیامبر ﷺ نوافل و دیگر سنت‌‌ها را می‌‌خواند ولی از ایشان نقل نشده که هرگاه سلام می‌‌دادند، دستانش را بالا برده و دعا می‌‌کردند یا اینکه بدون بالا بردن دو دست دعا می‌‌کردند.
بنابراین قرار دادن دعا به عنوان سنتی بعد از رواتب که انسان آن را انجام دهد، از امور غیر مشروع است و برای انسان شایسته است که از این کار پرهیز نماید.
و رسول الله ﷺ ما را به جایگاه دعا در نماز راهنمایی نموده‌‌اند، لذا هنگامی که به عبدالله بن مسعود J تشهد را یاد می‌‌دادند، فرمود: «ثم لیتخیر من الدعاء ما شاء» (سپس به هر آنچه می‌‌خواهد، دعا می‌‌کند) و این دلالت می‌‌دهد بر اینکه جایگاه دعا قبل از سلام است و نه بعد از سلام.
لذا نگاه درست اقتضا می‌‌کند که دعا قبل از سلام باشد، زیرا مادامی که در نماز هستی با الله À مناجات می‌‌کنی و هرگاه که سلام دادی، مناجات و ارتباط بین تو و الله À قطع می‌‌شود.
حال کدام یک بهتر است: اینکه دعا نموده در حالی که تو در حالت مناجات و نماز که ارتباط بین بنده و پروردگارش است، هستی یا اینکه بعد از قطع شدن نماز و ارتباط دعا کنی؟ آشکار است که اولی بهتر است، بنابراین کسی که می‌‌خواهد دعا نماید، قبل از سلام دعا کند و مادامی که امام نباشد اشتباه نیست.
اما به نسب امام، رسول الله ﷺ بیان نموده که مامور به سبک خواندن است، طوری که بیش از آن چه که از پیامبر ﷺ در مورد نماز وارد شده تجاوز نکند، اگر این را دانستی نیازی نیست که سؤال را این گونه مطرح کنی: حکم بالا بردن دست‌‌ها چیست؟ بلکه سؤال درست این است که بگویی: حکم دعا بعد از نافله چیست؟
و جواب این آنچیزی است که شنیدی: بهتر است که قبل از سلام دعا کنی، زیرا اگر همیشه بعد از سلام دعاکنی مانند اینکه به عنوان راتبه‌‌ای باشد، از آن نهی می‌‌شود، چون مشروع نیست، اما اگر آن را برخی اوقات انجام دهی و از اینکه جاهلی که به تو اقتدا کند در امان باشی، اشکالی ندارد، اما اگر ترسیدی که به تو اقتدا کند، مثلا در نزد عوام به عنوان طالب علم باشی، حتی برخی اوقات نیز این کار را انجام نده، زیرا مردم اگر تو را دیدند به تو اقتدا می‌‌کنند و بین اینکه برخی اوقات انجام دهند و برخی اوقات انجام ندهند، فرقی نمی‌‌گذارند.
از الله À می‌‌خواهم به همه‌‌ی ما بر خیر توفیق دهد.
و عجیب است که برخی از مردم او را مشاهده می‌‌کنی، هنگامی که سلام داد، مانند این است که می‌‌‌‌پندارد بالا بردن دست‌‌ها بعد از سلام واجب است. بلکه به نسبت برخی غالب ظن بر این است که حتی دعا نیز نمی‌‌کند. مثلا مشاهده می‌‌کنی که شخص تشهد می‌‌خواند سپس نماز اقامه می‌‌شود، سپس هنگامی که امام تکبیر گفت او از نمازش سلام می‌‌دهد، سپس دستانش را بالا می‌‌برد و یکی را بر دیگری مسح می‌‌کند و هر دو را بر صورتش مسح می‌‌کند، سپس همراه امام وارد نماز می‌‌شود.
اما بالا بردن دست‌‌ها در غیر از این جا: اصل در آن این است که از آداب دعا محسوب می‌‌شود، بنابر فرموده‌‌ی رسول الله ﷺ: «إن الله حیی کریم، یستحی من عبده إذا رفع یدیه أن یردهما صفرا» (الله À بسیار حیا دارد و کریم است و از بنده‌‌اش حیا می‌‌کند هنگامی که دستانش را بالا برد از اینکه آن‌‌ها را خالی بربگرداند) همچنین فرموده‌‌اش: «إن الله طیب لا یقبل إلا طیبا، و إن الله أمر المؤمنین بما أمر به المرسلین، فقال تعالی {يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ }[مؤمنون: ۵۱] و قال تعالی {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ }[بقره: ۱۷۲] ثم ذکر النبی ﷺ الر جل یطیل السفر أشعث أغبر یمد یدیه إلی السماء یا رب یا رب، و مطعمه حرام، و ملبسه حرام، و غذی بالحرام، قال: فأنی یستجاب لذالک؟ » (الله پاک است و جز پاکی را قبول نمی‌‌کند، و الله به مؤمنین امر نموده آنچه را که به پیامبران امر نموده است، لذا الله À می‌‌فرماید: (ای پیامبران! از (غذاهای) پاکیزه بخورید، و کار شایسته انجام دهید، بی شک من به آنچه انجام می‌دهید؛ آگاهم. ) و همچنین می‌‌فرماید: (ای کسانی که ایمان آورده‌اید از چیزهای پاکیزه‌ای که روزی شما کرده‌ایم بخورید و شکر خدا را به جای آورید اگر تنها او را می‌پرستید. ) سپس رسول الله ﷺ مردی را که در اثر سفر طولانی موهایش ژولیده و غبار آلود بود را ذکر نمودند، در حالی که دستانش را به سوی الله À بالا برده و می‌‌گوید: (یا رب یا رب) و از الله À طلب می‌‌کند، در حالی که غذا و لباسش از راه حرام به دست آمده و از راه حرام تغذیه شده است، فرمود: در این صورت چگونه برایش اجابت شود؟ !) لذا پیامبر ﷺ بالا بردن دو دست را از اسباب اجابت دعا قرار دادند.
اما سنت در این امر در چند وجه وارد شده است:
اول: آنچه در آن بالا بردن دست از رسول الله ﷺ ثابت شده است، مانند دعایش در خطبه‌‌ی جمعه هنگام طلب باران: «أن رجلا دخل المسجد يوم الْجُمُعَةِ من باب كان نحو دار الْقَضَاءِ، ورسول الله -صلى الله عليه وسلم- قائم يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَ رسول الله -صلى الله عليه وسلم- قائمًا، ثم قال: يا رسول الله، هَلَكَتِ الأموال، وانْقَطَعَتِ السُّبُلُ فَادْعُ الله تعالى يُغِيثُنَا، قال: فرفع رسول الله -صلى الله عليه وسلم- يديه ثم قال: اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا. قال أنس: فلا والله ما نرى في السماء من سحاب ولا قَزَعَةٍ، وما بيننا وبين سَلْعٍ من بيت ولا دار. قال: فطلعت من ورائه سَحَابَةٌ مثل التُّرْسِ. فلما تَوَسَّطَتْ السماء انْتَشَرَتْ ثُمَّ أَمْطَرَتْ. قال: فلا والله ما رأينا الشمس سَبْتاً. قال: ثم دخل رجل من ذلك الباب في الْجُمُعَةِ الْمُقْبِلَةِ، ورسول الله -صلى الله عليه وسلم- قائم يَخْطُبُ الناس، فَاسْتَقْبَلَهُ قائمًا، فقال: يا رسول الله، هَلَكَتْ الأَمْوَالُ وَانْقَطَعَتْ السُّبُلُ، فادع الله أن يُمْسِكَهَا عنَّا، قال: فرفع رسول الله -صلى الله عليه وسلم- يديه ثم قال: اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلا عَلَيْنَا, اللَّهُمَّ على الآكَامِ وَالظِّرَابِ وَبُطُونِ الأَوْدِيَةِ وَمَنَابِتِ الشَّجَر. قال: فَأَقْلَعَتْ، وخرجنا نمشي في الشمس» (روز جمعه مردی از دری که سمت دار القضاء بود درحالی وارد مسجد شد که رسول الله ﷺ ايستاده در حال ايراد خطبه بود. پس رو به رسول الله ﷺ ايستاد و سپس گفت: ‌ای رسول الله [در اثر خشکسالی] اموال و دارايی‌‌‌‌ها از بين رفت و راه‌‌ها قطع شد، از الله بخواه تا بر ما باران نازل کند. انس بن مالک J می‌‌گوید: آنگاه رسول الله ﷺ دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود: «اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا»: «بارالها، بر ما باران نازل فرما؛ بارالها، بر ما باران نازل فرما؛ بارالها، بر ما باران نازل فرما». انس J می‌‌گوید: به الله قسم هيچ ابر يا تکه ابر کوچکی در آسمان نمی‌‌ديديم و بين ما و کوه سلع هيچ خانه و منزلی وجود نداشت. آنگاه از پشت کوه سلع تکه ابری مانند سپر جنگی ظاهر شد؛ هنگامی که به وسط آسمان رسيد گسترده شد و سپس شروع به ريزش باران کرد. به الله قسم يک هفته‌‌ی کامل خورشيد را نديديم. وضعیت به همین منوال بود که در جمعه‌‌ی آينده، از همان در مردی درحالی وارد مسجد شد که رسول الله ﷺ ايستاده در حال ايراد خطبه بود. پس رو به رسول الله ﷺ کرد و گفت: يا رسول الله، [در اثر ريزش زياد باران] اموال و دارايی‌‌ها از بين رفت و راه‌‌ها ويران شد؛ از الله بخواه تا ريزش باران را قطع کند. انس J می‌گويد: رسول الله ﷺ دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و دست به دعا برداشت و فرمود: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلا عَلَيْنَا, اللَّهُمَّ على الآكَامِ وَالظِّرَابِ وَبُطُونِ الأَوْدِيَةِ وَمَنَابِتِ الشَّجَر»: «بارالها اين باران را بر اطراف مدينه نازل فرما نه بر خود مدينه؛ بارالها، آن را بر کوه‌‌ها و تپه‌‌ها و در دل دره‌‌ها و محل رويش درختان نازل فرما». انس J می‌‌گوید: آنگاه آسمان از بارش باران باز ايستاد و درحالی از مسجد خارج شديم که خورشيد بر ما می‌‌تابيد. شريک می‌‌گويد: از انس پرسيدم: آيا آن مردی که برای بار دوم وارد مسجد شد همان مرد اول بود؟ انس گفت: نمی‌‌د‌‌انم)؛ لذا در این حدیث بالا بردن دست از پیامبر ﷺ ثابت است. و همچنین ایشان دستانش را هنگام سعی بر روی صفا و مروه بالا بردند و هنگامی که در عرفه بودند نیز دستانش را بالا بردند و اهل علم بیش از سی موضع را ذکر کردند که در آن ثابت است که رسول الله ﷺ دستانش را بالا بردند، و این وجهی از این وجوه است.
دوم: حالتی که در ان رسول الله ﷺ دستانش را بالا نبردند، یعنی آنچه در آن عدم بالا بردن ثابت است، مثل دعا در خطبه‌‌ی جمعه در غیر دعای استسقا، بشر بن مروان هنگامی که در روز جمعه خطیب بود و دستانش را بالا برد، صحابه بر او انکار کردند و گفتند: رسول الله ﷺ دستانش را بالا نمی‌‌بردند و با انگشتشان اشاره می‌‌کردند.
سوم: آنچه ظاهر در آن عدم بالا بردن است: مانند دعا در نمازف دعا بین دو سجده و دعا در تشهد آخری همچنین قول کسی که بعد از پایان نماز دعا می‌‌کند، بالا بردن دست‌‌ها از پیامبر ﷺ ثابت نشده است، بلکه ظاهر در آن عدم بالا بردن است، حتی تا جاییکه امر صریح و واضحی در عدم بالا بردن دست در این حالات است.
چهارم: آنچه در آن بالا بردن و عدم آن وارد نشده است، اصل در آن این است که هنگام دعا همانطور که گفتیم، دستانت را بالا ببری و اگر بالا نبردی، نمی‌‌گوییم که خلاف سنت را انجام دادی، زیرا سنت در این باب خیلی صریح نیست.
اما مسح صورت بعد از دعا با دستان، احادیثی در آن از رسول الله ﷺ وارد شده است، صاحب بلوغ المرام در این مورد می‌‌گوید: مجموع این‌‌ها اقتضا می‌‌کند که حسن باشد. اما شيخ الاسلام O مي‌‌گوید: همه‌‌ی این‌‌ها ضعیف هستند و حجتی را اقامه نمی‌‌کنند. لذا مسح نمودن صورت بعد از دعا سنت نیست و آنچه را که شیخ O گفت، نزدیکتر است، اما با این وجود اگر مسح نمود او را تبدیع و تضلیل نمی‌‌کنیم، به دلیل ورود برخی از احادیث، هر چند که در صحت آن ایرادی وجود دارد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما حكم رفع اليدين، وعن مَسْحِها عند السُّنَنِ الرواتب؟

فأجاب -رحمه الله تعالى-: المشكلة في رفع اليدين بعد انتهاء السُّنَنِ الرواتب أو غيرها من النوافل ليست هي رفع اليدين، لكن المشكلة في الدعاء بعد الرواتب أو غيرها من النوافل، فهل من المشروع للمصلي كلَّما أنهى نافلة راتبةً كانت أو غيرها يدعو؟

الجواب: لا ليس من المشروع هذا، فالنبي – عليه الصلاة والسلام- كان يُصَلِّي النوافل من الرواتب أو غيرها، ولم يحفظ عنه أنه كان إذا سَلَّمَ رفع يديه يدعو، ولا أنه يدعو بدون رفع.

وعلى هذا فاتخاذ الدعاء بعد النوافل سُنَّة في الراتبة يفعلها الإنسان يعتبر من الأمور غير المشروعة، وينبغي للإنسان أن يَتَجَنَّبه.

والرسول الله صلى الله عليه وسلم وأرشدنا إلى موضع الدعاء من الصلاة، فقال -عليه الصلاة والسلام – حين عَلَّمَ عبد الله بن مسعود رضي الله عنه التشهد، قال: «ثم ليَتَخَير من الدعاء ما شاء»، وهذا يدل على أن موضع الدعاء قبل السلام وليس بعده.

ثم إن النَّظَر الصحيح يقتضي أن يكون الدعاء قبل أن يُسَلَّم، لأنك ما سَلَّمْتَ دمت في صلاتك فأنت مناج الله -عز وجل-، فإذا منها انفصلت المناجاة والصلة بينك وبين الله.

فأيهما أولى: أن تدعو الله وأنت في حالة مناجاة له والصَّلاة صلة بين الإنسان وبين ربه، أو أن تدعوه بعد الانفصال من الصلاة، والانفصال من الصَّلَةِ؟ من المعلوم أن الأول هو الأولى، وعلى هذا فمن أراد أن يدعو الله – سبحانه وتعالى- فليدع الله قبل أن يُسَلَّم، ولا خطأ ما دام غير إمام.

أما الإمام فقد بين الرسول -عليه الصلاة والسلام- أنه مأمور بالتخفيف، بحيث لا يتجاوز ما ورد عن النبي -عليه الصلاة والسلام- في الصلاة، إذا عرفت هذا فلا حاجة إلى أن تصوغ السؤال بقولك: ما حكم رفع اليدين؟ وإنما السؤال الصحيح صيغته : ما حكم الدعاء بعد النافلة؟

والجواب على ذلك ما سمعت أن الأفضل أن تدعو قبل أن تسلم، فإن دعوت بعد السلام على وجه دائم كأنه أمر راتب فإنك تُنْهى عن ذلك؛ لأنه ليس من المشروع، أما إن فعلت ذلك أحيانًا، وسَلِمْتَ من أن يراك جاهل يقتدي بك، فلا بأس بذلك، وأما إذا خفت أن يقتدى بك، كما لو كنت طالب علم أمام العامة فلا تفعل هذا ولا في بعض الأحيان؛ لأن الناس إن رأوك

اقتدوا بك، ولا يُفَرِّقُون بين أن تفعله أحيانًا وتتركه أحيانًا.

وأسأل الله أن يوفقنا جميعا لما فيه الخير.

ومن العجب أن بعض الناس تشاهده أنه إذا سلَّم كأنما يرى أن رفع اليدين بالدعاء واجب، بل بعضهم تظن أو يغلب على ظنك أنه لم يدعُ، فتشاهد الإنسان مثلا يقرأ التشهد، ثم تقام الصلاة، ثم إذا كبر الإمام سَلَّم هو من صلاته التي هو فيها، ثم رفع يديه ومسح إحداهما بالأخرى ومسح بهما وجهه، ثم دخل مع الإمام.

وأما رفع اليدين عند الدعاء في غير هذا الموطن: فإن الأصل فيه أنه من آداب الدعاء؛ لقول النبي صلى الله عليه وسلم: «إن الله حيي كريم، يستحي من عبده إذا رفع يديه أن يردهما صفرًا». ولقوله صلى الله عليه وسلم: «إن الله طيب لا يقبل إلا طيبا، وإن الله أمر المؤمنين بما أمر به المرسلين، فقال تعالى ﴿ يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا ۖ إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴾ [المؤمنون: ٥١]، وقال تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴾ [البقرة: ۱۷۲]، ثم ذكر النبي صلى الله عليه وسلم الرجلُ يطيل السفر أَشْعَثَ أَغْبَرَ يمد يديه إلى السماء: يا رب يا رب ومطعمه حرام، وملبسه حرام، وغُذِيَ بالحرام، قال: فأنى يستجاب لذلك؟»، فجعل النبي -عليه الصلاة والسلام- رفع اليدين من أسباب إجابة الدعاء.

ولكن السُّنَّة في هذا الأمر وردت على وجوه:

الأول: ما ثبت فيه الرفع عن رسول الله صلى الله عليه وسلم، كدعائه في خطبة الجمعة في الاستسقاء، أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ يَوْمَ الجُمُعَةِ مِنْ بَابِ كَانَ وِجَاءَ الْمِنْبَرِ، وَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَ رَسُولَ اللهِ صلى الله عليه وسلم قَائِمًا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: هَلَكَتِ المَوَاشِي، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ ، فَادْعُ اللَّهَ يُغِيتُنَا، قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَدَيْهِ، فَقَالَ: «اللَّهُمَّ اسْقِنَا اللَّهُمَّ اسْقِنَا اللَّهُمَّ اسْقِنَا» قَالَ أَنَسُ : وَلَا وَاللَّهِ مَا نَرَى فِي السَّمَاءِ مِنْ سَحَابٍ، وَلَا قَزَعَةٌ وَلَا شَيْئًا وَمَا بَيْنَنَا وَبَيْنَ سَلْعِ مِنْ بَيْتٍ – وسَلْعُ هو جبل صغير في المدينة معروف إلى الآن، تأتي من نحوه السُّحُبُ، وَلَا دَارٍ قَالَ: فَطَلَعَتْ مِنْ وَرَائِهِ سَحَابَةٌ مِثْلُ التُّرْسِ، فَلَا تَوَسَّطَتِ السَّمَاءَ، انْتَشَرَتْ ثُمَّ أَمْطَرَتْ، قَالَ: وَاللَّهِ مَا رَأَيْنَا الشَّمْسَ سِتّا، ثُمَّ دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ ذَلِكَ البَابِ فِي الجمعة المقبلة، وَرَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَهُ قَائِمًا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: هَلَكَتِ الأَمْوَالُ وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُمْسِكْهَا، قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَدَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا، وَلَا عَلَيْنَا اللَّهُمَّ عَلَى الْآكَامِ وَالجِبَالِ وَالآجَامِ وَالظُّرَابِ وَالأَوْدِيَةِ وَمَنَابِتِ الشَّجَرِ» قَالَ: فَانْقَطَعَتْ، وَخَرَجْنَا نَمْشِي فِي الشَّمْسَ» فهذا ثبت فيه الرفع عن النبي – عليه الصلاة والسلام-.

وكذلك رفع يديه على الصفا والمروة في السعي، ورفع يديه وهو واقف بعرفة، وقد ذكر أهل العلم أكثر من ثلاثين موضعا ثَبَتَ فيه الرفع عن رسول الله ، فهذا وجه من الوجوه.

الوجه الثاني: ما لم يرفع فيه الرسول عليه الصلاة والسلام-، أي: ما ثبت فيه عدم الرفع، وذلك في الدعاء في خطبة الجمعة في غير الاستسقاء، فإن بشر بن مروان لما رفع يديه وهو يخطب الناس في الجمعة أنكر عليه الصحابة ، وقالوا: إن الرسول – عليه الصلاة والسلام كان لا يرفع يديه، ولا يعدو أن يشير بإصبعه.

الوجه الثالث: ما الظاهر فيه عدم الرفع، كالدعاء في الصلاة، الدعاء بين السجدتين، والدعاء في التشهد الأخير ، وكذلك قول من يصلي بعد الانصراف من الصلاة إن هذا لم يثبت فيه الرفع عن النبي -عليه الصلاة والسلام-، بل الظاهر فيه عدم الرفع، بل يكاد يكون الأمر صريحا في عدم الرفع.

الوجه الرابع: ما لم يَرِدْ فيه رفع ولا عدمه، فالأصل في هذا أن ترفع يديك عند الدعاء كما أسلفنا من قبل، وإن لم ترفع فلا يقال بأنك خالفت السُّنَّة؛ لأن السنة ليست في هذا الباب صريحة جدًا.

وأما مسح الوجه باليدين بعد الدعاء فقد وردت فيه أحاديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال عنها صاحب بلوغ المرام: إن مجموعها يقضي بأنه حديث حسن، ولكن شيخ الإسلام رحمه الله قال: كلها أحاديث ضعيفة لا تقوم بها حجة، فلا يُسَنُّ مسح الوجه بعد الدعاء، وما قاله الشيخ رحمه الله أقرب، ولكن مع هذا لو مسح وجهه فلا نُبَدِّعُه أو نُضَلَّله؛ لورود بعض الأحاديث، وإن كان في صحتها نظر.

مطالب مرتبط:

(۲۵۷۵) تعداد رکعات نمازهای مستحب در طول روز

در روز سنت‌‌های رواتب وجود دارد، مانند: راتبه‌‌ی ظهر، چهار رکعت قبل از ان با دو سلام، دو رکعت بعد از آن، راتبه‌‌ی صبح دو رکعت قبل از آن، همچنین نماز ضحی که انسان حداقل آن را می‌‌خواند و حداقل آنچه خوانده می‌‌شود، دو رکعت است، و هر چقدر خواست سنت می‌‌خواند....

ادامه مطلب …

(۲۶۰۰) اگر نتوانستم سنت قبلیه‌‌ی ظهر را بخوانم، آیا قضای آن بر من لازم است؟

تعبیر نمودن به قضا، در آن اشکالی وجود دارد، زیرا مقتضای حرفش که گفت: آیا بر من قضا لازم است این است که این راتبه واجب است، در حالی که رواتب واجب نیستند، بلکه سنت هستند که نمازهای فرض با آن تکمیل می‌‌گردد....

ادامه مطلب …

(۲۵۸۵) حکم خواندن بیش از دو رکعت پیش از نماز صبح در مسجد

اگر چهار رکعت با دو سلام باشد، این بر خلاف سنت است، زیرا بهتر این است که بین اذان و اقامه در نماز صبح جز سنت صبح خوانده نشود، اما اگر سنت را در خانه‌‌اش خواند سپس به مسجد آمد، به او می‌‌گوییم: تا دو رکعت سنت تحیه‌‌ی مسجد را نخواند، ننشین....

ادامه مطلب …

(۲۵۹۷) تعداد سنت‌‌های قبلیه وبعدیه‌‌ی ظهر چقدر است؟

نماز ظهر دارای شش رکعت سنت راتبه است: چهار رکعت با دو سلام قبل از نماز و دو رکعت بعد از نماز و این‌‌ها از سنت‌‌های راتبه‌‌ای است که خلل در آن شایسته نیست...

ادامه مطلب …

(۲۶۲۷) حکم نماز سنت بر روی صندلی در مقایسه با نماز بر زمین

در سنت امر وسعت دارد، اگر ایستاده نماز خواند بهتر است و اگر نشسته بدون عذر نماز خواند، نصف اجر نماز ایستاده را می‌‌برد و اگر عذر داشت، اشکالی ندارد و اجرش را کامل می‌‌برد..

ادامه مطلب …

(۲۶۱۹) حکم شرعی خواندن دو رکعت نماز پس از تحیة‌المسجد در روز جمعه پس از اذان

اما جمعه بعد از اذان آن نمازی نیست، زیرا هنگامی که گفت، پیش روی خطیب اذان می‌‌گوید و هنگامی که مؤذن از اذانش فارغ شد، خطیب شروع به خطبه می‌‌کند، لذا ممکن نیست که انسان بعد از اذان دوم بلند شود و نماز بخواند....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه