(۱۷۹۴) سوال: شخصی نماز نخوانده است تا این که سن او به بیست سالگی رسیده است و سپس اراده کرده است که همهی نمازهایش را قضا کند و همراه هر نمازی، نماز دیگر نیز بخواند. نظر شما در مورد این چیست؟ جزاکم الله خیرا
جواب:
قبل از جواب این سوال دوست دارم که به برادران شنونده بگویم: شأن و جایگاه نماز بسیار عظیم است و خطر آن هم زیاد میباشد و هیچ چیزی از اعمال نیست که ترک آن کفر باشد مگر نماز همانطور که عبدالله بن شقیقË از اصحاب بیان میدارد: (كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَرَوْنَ شَيْئًا مِنَ الْأَعْمَالِ تَرْكُهُ كُفْرٌ غَيْرَ الصَّلَاةِ)[۱] (اصحاب محمد ترک هیچ اعمالی را کفر نمیدانستند مگر نماز)
پس بر مؤمن واجب است که تقوای اللهÀ را بجای آورد و بر نماز همانطور که پرودگارش امر کرده محافظت کند: {حَـٰفِظُوا۟ عَلَى ٱلصَّلَوَ ٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُوا۟ لِلَّهِ قَـٰنِتِین} [سوره البقرة: ۲۳۸] (بر (بجا آوردن) نمازها و (بخصوص) نماز میانه (نماز عصر) محافظت کنید، و فروتنانه برای الله به پا خیزید) و اللهÀ کسانی را که بر نمازهایشان محافظت میکنند مدح کرده است و آن را از اسباب بخ ارث بردن فردوس که از بالاترین درجهی بهشت است، قرار داده است.
و نمازها نوری در قلب، صورت و قبر است و نور تاریکیهای جهل را از بین میبرد و نمازها رابطهی بین انسان و پرودگارش است و در مقابل اللهÀ میایستد و با کلامش با او مناجات میکند و از ابو هریرة ثابت است که رسول اللهﷺ میفرماید: «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : قَسَمْتُ الصَّلَاةَ بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ، فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ : {الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : حَمِدَنِي عَبْدِي. وَإِذَا قَالَ : {الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : أَثْنَى عَلَيَّ عَبْدِي. وَإِذَا قَالَ : {مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ}، قَالَ : مَجَّدَنِي عَبْدِي. وَقَالَ مَرَّةً : فَوَّضَ إِلَيَّ عَبْدِي. فَإِذَا قَالَ {إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}، قَالَ : هَذَا بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ. فَإِذَا قَالَ : {اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ } {صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}، قَالَ : هَذَا لِعَبْدِي وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ»[۲] (خداوند بلندمرتبه می فرماید: نماز را میان خود و بندهام دو قسمت کردم و بندهی مرا است آنچه خواست، هرگاه بنده بگوید: {الْحَمْدٌ له رَب الْعَالّمِین} خداوند بلندمرتبه میفرماید: بندهام مرا ستود. چون بنده بگوید: {الرَخْمٌّن الرَحیم} خداوند بلندمرتبه میفرماید: بندهام مرا ثنا گفت. چون بنده بگوید: {مَالْکٍ یوم الدْین} خداوند بلندمرتبه میفرماید: بندهام مرا بزرگ داشت. – و میفرماید: بندهام امر خود را به من واگذارد و چون بنده بگوید: {إياک نَعْبْدُ وإیاک نَستَعین}. خداوند بلند مرتبه میفرماید: این میان من و بندهام است و برای بندهی من است هر آنچه خواهد. چون بنده بگوید: {اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ} {صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ} میفرماید: این از آن بندهی من است و به بندهی من هرآنچه خواهد» عطا شود) و شایستهی مؤمن نیست که این فرصت عظیم را ضایع کند و با سهل انگاری و چیزهای بیهوده مناجات با اللهÀ را از دست بدهد و بدون شک انسانی که ارزش نماز ر اسلام را میشناسد و آن چقدر اجر و ثواب در نزد اللهÀ دارد هیچگاه نماز را ضایع نمیکند و برای همین ترک و ضایع کردن آن کفری است انسان را از ملت اسلام خارج میکند بر طبق قول راجح اهل علم که قرآن و سنت و اقوال صحابه و نظر صحیح بر آن دلالت دارند.
و اما قرآن: اللهÀ در مورد مشرکین میفرماید:{فَإِن تَابُوا۟ وَأَقَامُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَ ٰنُكُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡـَٔایَـٰتِ لِقَوۡمࣲ یَعۡلَمُونَ} [سوره التوبة: ۱۱] (پس اگر توبه کنند، و نماز را بر پا دارند، و زکات را بدهند، برادران دینی شما هستند، و ما آیات خود را برای گروهی که میدانند بیان میکنیم) پس اللهÀ برای اخوت دینی توبه از شرک، اقامهی نماز و پرداخت زکات را شرک قرار داد که اگر یکی از شروط بجا نیاید مشروط که اخوت دینی است نیز محقق نمیشود و اخوت ایمانی نیز فقط با خروج کلی از دین منتفی میگردد.
و در حدیث صحیح از رسول اللهﷺ آمده است که میفرماید: «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ»[۳] (فاصلهی انسان با شرک و کفر ترک نماز است) و از اصحاب سنن روایت است که رسول اللهﷺ میفرماید:«إِنَّ الْعَهْدَ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ»[۴] ( عهد بین ما و ایشان نماز است پس کسی آن را ترک کند حقیقتا کافر گشته است) و از عبدالله بن شقیقË ، از اصحاب نقل است: (كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَرَوْنَ شَيْئًا مِنَ الْأَعْمَالِ تَرْكُهُ كُفْرٌ غَيْرَ الصَّلَاةِ)[۵] (اصحاب محمد ترک هیچ اعمالی را کفر نمیدانستند مگر نماز)
و نظر صحیح مقتضای آن است که امکان ندارد شخصی در قلبش ایمان باشد و از عظمت و فایده نماز بفهمد و عقوبت ترک آن را نیز بداند و آن را رها کند.
پس از اینجا جواب سوال واضح شد که او در این مدت بیست سالی که از وجوب نماز میدانسته است و آن را ترک کرده، قضا ندارد چون که او در آن زمان کافر بوده است و کافر قضای آن اعمالی که از دست داده، را ندارد زیرا اللهÀ میفرماید: {قُل لِّلَّذِینَ كَفَرُوۤا۟ إِن یَنتَهُوا۟ یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ} [سوره اﻷنفال: ۳۸] ((ای پیامبر!) به کسانیکه کافر شدند بگو: «اگر (از کفر و دشمنی) دست بر دارند، گذشتههایشان آمرزیده میشود، و اگر (به همان اعمال خود) بازگردند) و اگر او به دلیل جهلش و یا اعتقادش که ترک نماز را کفر نمیدانسته است، کافر نبوده است همانگونه که نظر بسیاری از علما میباشد پس باز هم بر طبق قول راجح او قضا نمیکند و اگر قضا کند هم از او قبول نمیشود زیرا اللهÀ نماز را در اوقات خاصی فرص گردانیده است: {إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ كِتَـٰبࣰا مَّوۡقُوتࣰا} [سوره النساء: ۱۰۳] (که همانا نماز (فریضهای است که) در اوقات معینی بر مؤمنان واجب (و نوشته) شدهاست) و عمدا و بدون عذر نماز را از وقتش خارج کند پس نماز را بر وجهی که به آن امر نشده است بجا آورده است که مردود است زیرا رسول اللهﷺ میفرماید: «من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو رد»[۶] (هر عملی که امر ما بر آن نیست مردود است) و فهمیدیم که بر طبق قول راجح این جوانی که تا بیست سالگی نماز نخوانده است قضای نماز ندارد ولی بر او لازم است که اعمالش را اصلاح کند و زیاد استغفار و نماز نافله را بجای آورد زیرا نوافل، فرائض را در روز قیامت تکمیل میکنند و از الله برای او نهایت رحمت و مغفرت را میخواهم.
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] رواه مسلم (٣٩٥).
[۳] رواه مسلم (۸۲).
[۴] رواه احمد (۳۴۶/۵) و ترمذی (۲۶۲۱) و نسائی (۴۶۳) و ابن ماجه (۱۰۷۹).
[۵] تخریج آن گذشت.
[۶] تخریج آن گذشت.