(۱۷۸۵) سوال: آیا کسی که نماز را از روی سهلانگاری و کسالت ترک میکند از ملت اسلام خارج میشود یا نه؟ و اگر خارج گردد چه چیزی بر آن مترتب میشود؟ و آیا این بین علما اجماع است؟ و آیا کسی گفته که از ملت اسلام خارج نمیگردد؟
جواب:
قول راجح از اقوال اهل علم، کسی که از روی سهلانگاری و کسالت نماز را ترک کند کافر میگردد و در این منبر ادلههایی از قرآن و سنت و اقوال صحابه بر صحیح و مناسب بودن حکم بیان کردیم.
و اگر حکم کفر دادیم امور دنیوی و اخوری بر آن مترتب میشود و اما از امور دنیایی: ولایت او از فرزندان و اهلش برداشته میشود چون که کافر است و اللهÀ کافر را ولی مؤمنین قرار نداده است و همچنین ازدواج با او صحیح نیست و عقد نکاح او بسته نمیشود و اگر بعد از اتمام عقد نماز را ترک کرده است عقد نکاحش فسخ میشود مگر این که توبه کند و به اسلام برگردد و اگر یکی از خویشاوندان او وفات کند ارث نمیبرد و همچنین عکس آن چون که رسول اللهﷺ میفرماید: «لَا يَرِثُ الْمُسْلِمُ الْكَافِرَ، وَلَا الْكَافِرُ الْمُسْلِمَ»[۱] (مسلمان از کافر ارث نمیبرد و کافر نیز از مسلمان ارث نمیبرد) یعنی اگر مردی که نماز نمیخواند، پسرش مرد و عمو نیز داشت ارث او به عمویش میرسد و به پدرش داده نمیشود چون که پدرش کافر بوده از این حیث که نماز نمیخوانده است ولی عمویش مسلمان بوده است پس ارث میبرد.
و اما در امور اخروی: جایز نیست که غسل و کفن کرده شود و بر او نماز خواند و همراه مسلمانان دفن نمیشود بلکه در بیابانی برده و چالهای حفر میشود و در آن بدون هیچ مراسمی دفن میشود.
و در آخرت همراه فرعون و هامان قارون و ابی بن خلف، ائمه کفر است العیاذ بالله همانطور که حدیث از رسول اللهﷺ آمده است [۲].
و اما سوال، سوال کننده که آیا در این خلاف است یا نه؟ پس میگوییم این مسئله در بین متأخرین خلاف شده است و اما ظاهر چیزی که عبدالله بن شقیقË روایت میکند این است که صحابه بر کفر تارک نماز اجماع داشتهاند : (كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَرَوْنَ شَيْئًا مِنَ الْأَعْمَالِ تَرْكُهُ كُفْرٌ غَيْرَ الصَّلَاةِ)[۳] (اصحاب محمد ترک هیچ اعمالی را کفر نمیدانستند مگر نماز) و امام معروف اسحاق بن راهویهË نیز بر کافر بدون تارک نماز اجماع نقل میکند ولی متأخرین در آن اختلاف کردهاند ولی مخالفتشان با دلیل نمیباشد و در ادلهی آنها تأمل کردم که بر چهار محور یافتم: یا اصلا بر عدم کفر آنها دلالت نمیدهد و یا مقید به صفتی است که شامل تارک نماز نمیباشد و یا مقید به حالتی است که آنها معذور هستند و یا عامی است که با ادلهی کفر تارک نماز تخصیص مییابند.
و در قرآن و سنت یافت نمیشود که تارک نماز مؤمن است و یا در بهشت است و یا چیزی که اقتضا کند ما کفر وارد در حدیث را بر کفر نعمت حمل کنیم.
[۱] [ رواه البخاری (۶۷۶۴) و مسلم (۱۶۱۴)]
[۲] رواه احمد (۱۶۹/۲).
[۳] [تخریج آن گذشت]