(۱۷۶۹) سوال: مادرم نماز نمیخواند مگر در رمضان و من بسیار او را نصیحت کردهام و همچنین از خلال نوارهای دینی و کتابها و احادیث ترغیب و ترهیب و به وسیلههای مختلف نصیحت کردهام اما او این نصحیت من را استجابت نمیکند و میگوید که کارهای خانه به من اجازه نمیدهد و کسی نیست که در کارهای خانه مرا یاری دهد از امور پخت و پز و غیره و چه بسا فقط در وقتی که من هستم فقط نماز بخواند و زمانی که من در سفر هستم سهلانگاری به خرج دهد و بعضی از اوقات نماز را ترک کند. توجیه شما چیست جناب شیخ؟ و همچنین توجیه شما برای من چیست و باید با او چه کار کنم؟ آیا با او قطع رابطه کنم و پیام دادن به او را ترک کنم؟
جواب:
نصیحت من به این زن این است که تقوای الهی را رعایت کند و به آنچه الله از نمازهای پنجگانه را فرض گردانیده است بجای آورد و کسی که نماز را بدون عذر ترک کند کافر و مرتد میگردد و اگر با وجود عذر نماز را ترک کرد مثل خواب و یا غفلت زمانی که آن را به یاد آورد و یا بیدار شد نمازش را بخواند.
و به این زن میگویم که تقوای الله را در خودش رعایت کند و اگر بر ترک نماز مرد با حالت کفر مردهای و همراه فرعون، هامان، قارون و أبی بن خلف حشر میگردی و اللهÀ بهشت را بر تو حرام میگرداند و قرآن و سنت و اقوال صحابه همهاش دلالت بر کفر تارک نماز را دارند.
و اما از قرآن در مورد مشرکین میفرماید: {فَإِن تَابُوا۟ وَأَقَامُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَ انُكُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡـَٔایَـٰتِ لِقَوۡمࣲ یَعۡلَمُونَ} [سوره التوبة: ۱۱] (پس اگر توبه کنند، و نماز را بر پا دارند، و زکات را بدهند، برادران دینی شما هستند، و ما آیات خود را برای گروهی که میدانند بیان میکنیم) وجه دلالت این آیه این است که اللهÀ سه شرط برای اخوت دینی میگزارد: توبه از شرک، اقامهی نماز و پرداخت زکات. توبه از شرک که به اجماع مسملین شرط محسوب میشود و اخوت بین مشرک و مؤمن مطلقا وجود ندارد اگر چه مادر، پدر و یا برادرش باشد که در حقیقت برادر او نمیباشد و برای همین اللهÀ به نوح میگوید: {رَبِّ إِنَّ ٱبۡنِی مِنۡ أَهۡلِی وَإِنَّ وَعۡدَكَ ٱلۡحَقُّ وَأَنتَ أَحۡكَمُ ٱلۡحَـٰكِمِینَ} [سوره هود: ۴۵] («پروردگارا! همانا پسرم از خاندان من است، و بیگمان وعدۀ تو (دربارۀ نجات خاندانم) حق است، و تو بهترین داورانی») و اللهÀ فرمود: {إِنَّهُۥ لَیۡسَ مِنۡ أَهۡلِكَ} [سوره هود: ۴۶] (همانا او از خاندان تو نیست) با وجود این که پسرش بود الله از اهل بودن او را منتفی کرد چون که کافر بود و بزرگترین افتراق بین مسلمان و کافر است.
و اما ظاهر آیه این را میرساند که اخوت دینی ثابت نمیشود تا این که نماز را برپا بدارد و اخوت دینی نیز با معاصی از بین نمیرود هرچند که بزرگ باشند زیرا که برادری دینی فقط با کفر از بین میرود بنابراین این آیه دلالت بر کفر تارک نماز دارد.
و در مورد پرداخت زکات نیز مانند اقامهی نماز است که اکر پرداخت نکرد کافر میگردد و بعضی از اهل علم و روایتی از امام احمدË آمده است و این ظاهر آیه است ولی با حدیثی در صحیح مسلم که ابو هریرةJ از رسول اللهﷺ روایت میکند در تعارض است: «مَا مِنْ صَاحِبِ ذَهَبٍ، وَلَا فِضَّةٍ لَا يُؤَدِّي مِنْهَا حَقَّهَا ؛ إِلَّا إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ صُفِّحَتْ لَهُ صَفَائِحُ مِنْ نَارٍ، فَأُحْمِيَ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ، فَيُكْوَى بِهَا جَنْبُهُ، وَجَبِينُهُ، وَظَهْرُهُ، كُلَّمَا بَرَدَتْ أُعِيدَتْ لَهُ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ، حَتَّى يُقْضَى بَيْنَ الْعِبَادِ، فَيَرَى سَبِيلَهُ ؛ إِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ، وَإِمَّا إِلَى النَّارِ» (هر صاحب طلا و نقرهای که زکات آنها را پرداخت نکند در روز قیامت آن طلاها و نقرهها برای او به ورقهایی از آتش بدل خواهند شد که حرارت خود را از آتش جهنم میگیرند و به وسیلهی آنها پشت، پهلو و پیشانیاش داغ میگردد؛ هرگاه سرد شوند دوباره داغ میگردند و این کار در روزی که طول آن به اندازهی پنجاه هزار سال [دنیا] است ادامه مییابد تا آنگاه که میان بندگان قضاوت شود و هر یک راه خود را به سوی بهشت یا جهنم در پیش گیرد) پس زمانی که ممکن است مسیرش به بهشت برسد پس کافر نیست چون که کافر به بهشت راه ندارد.
و اما دلالت سنت بر کفر تارک نماز، در صحیح مسلم از جابر بن عبداللهJ روایت است که رسول اللهﷺ فرموده است: «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ» (فاصلهی انسان با شرک و کفر ترک نماز است) و در سنن از بریدة بن الحَصیب روایت است که رسول اللهﷺ فرمودند: «إِنَّ الْعَهْدَ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ» ( عهد بین ما و ایشان نماز است پس کسی آن را ترک کند حقیقتا کافر گشته است)
و اما اقوال صحابه که عبدالله بن شقیقJ که از تابعین معروف میباشد از اصحاب میگوید: (كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَرَوْنَ شَيْئًا مِنَ الْأَعْمَالِ تَرْكُهُ كُفْرٌ غَيْرَ الصَّلَاةِ) (اصحاب محمد ترک هیچ اعمالی را کفر نمیدانستند مگر نماز) و اسحاق بن راهویه نیز از صحابه بر کفر تارک نماز، اجماع نقل میکند.
و دلیل چهارمی هم وجود دارد که عقلی است و این است که معقول نمیباشد که شخصی بر ترک نماز محافظت کند با وجود عظمت و شرفی که نماز در ارکان اسلام دارد و او مؤمن به الله و روز قیامت باشد و این محال است.
مبنی بر همین این مادر را بر حذر میداریم که فقط در رمضان نماز بخواند و عجیب است که کارهای خانه را عذر قرار داده است و نمیدانم که چگونه کارهای خانه فقط او را در غیر رمضان مشغول میکند؟ پس باید به این سوال جواب دهد.
سپس میگوییم: قطعا نماز وقتی زیادی را از او نمیگیرد یعنی کل نماز با وضوی آن همهاش ربع ساعت یا ده دقیقه بیشتر وقت او را نمیگیرد ولی شیطان عقول انسان را به بازی گرفته و چیزی به این آسانی را برای او سخت جلوه میدهد.
مخصوصا که منزلت نماز در دین بسیار عظیم است به خاطر همین شیطان بر سست کردن انسان در مورد نماز بسیار حریص است چون که شیطان با ترک سجدهای برای الله کافر گشت زمانی که الله امر کرد برای انسان سجده کند پس تکبر ورزید و از کافرین گردید و میخواهد که بنی آدم نیز مانند خودش کافر شوند همانطور که دشمنان مسلمین میخواهند مسلمانان نیز مانند خودشان کافر شوند که اللهÀ در موردشان میفرماید: {وَدُّوا۟ لَوۡ تَكۡفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا۟ فَتَكُونُونَ سَوَاۤءࣰ} [سوره النساء: ۸۹] (آنان آرزو میکنند که شما هم مانند آنها کافر شوید تا با هم یکسان شوید) و بر این مادر واجب است که در مورد خودش تقوای الهی را پیشه کند و از اللهÀ کمک بخواهد و هنگامی که نماز را بر پا داشت او را در کارهای خانه نیز کمک خواهد کرد و اللهÀ میفرماید: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱسۡتَعِینُوا۟ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّـٰبِرِینَ} [سوره البقرة: ۱۵۳] (ای کسانیکه ایمان آوردهاید، از شکیبایی و نماز یاری بجویید، که همانا الله با شکیبایان است) و با وقتی که برای نماز میگزارد الله مابقی وقتش را بابرکت میکند که در صورت نبود آن برایش حاصل نمیشود.
اما به نسبت فرزند برایش واجب است که مادرش را نصیحت کند و از آن تحذیر دهد و اما اگر باز هم انجام نداد و اگر در قطع ارتباطش مصلحتی است که توبه کند و از کارش خجالت بکشد پس این کار را بکند و اگر فقط به مشکل و طغیان او میافزاید پس این کار نکند.