سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۱۶۶۶) آیا خمر نیز مانند دیگر نجاست‌ها، نجس و ناپاک است؟

(۱۶۶۶) سوال: آیا خمر نیز مانند دیگر نجاست‌ها، نجس و ناپاک است؟ اگر چنین است، آیا الکل و ادکلن نیز همانند آن می‌باشد؟ یعنی اگر به لباس یا بدن اصابت کند، باید آن قسمت شسته شود یا خیر؟

جواب:

در این پرسش، اگر منظور از نجاست خمر، نجاست معنوی باشد، علما اجماع و اتفاق ‌نظر دارند که خمر، ناپاک، نجس و از اعمال شیطان است. اگر منظور، نجاست حسي باشد، بنا بر دیدگاه مذاهب چهارگانه و عموم مسلمانان بر این دیدگاه هستند که نجس و ناپاک است و واجب می‌باشد که از آن دوری کرد و اگر بدن یا لباس به آن آلوده گشت شسته شود. برخی علما نیز بر این باور هستند که خمر از نظر حسی، نجس و ناپاک نیست بلکه نجاستش معنوی و عملی است.
استدلال کسانی ‌که خمر را از نظر حسی و معنوی ناپاک و نجس می‌دانند، این فرموده‌ی الله B است: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ* إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمْ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ} [المائدة: ۹۰-۹۱] : (اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! خمر، قمار، بت‌ها و تيرهاى قرعه، پليد و نجس هستند و از کار شيطان می‌باشند؛ پس از آن‌ها دورى نمایید تا رستگار شويد. قطعا شيطان مى‏خواهد ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند). «رجس» به معنای ناپاک و نجس است به این دلیل که الله B فرمود: {قُلْ لا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ} [الأنعام: ۱۴۵] : (بگو در آنچه بر من وحى شده است، چیزی را برای هر خورنده‏اى كه آن را مى‏خورد، حرام نمى‏يابم مگر این كه مردار، خون ريخته يا گوشت ‏خوك باشد كه اين‌ها همگی پليد و نجس هستند).
همچنین به دلیل حدیث انس Ð که رسول الله ﷺ به ابو طلحه دستور داد که در میان مردم ندا بزند: «إن الله ورسوله ینهیانکم عن لحوم الحمر الأهلیة، فإنها رجس» : (الله و پیامبرش شما را از خوردن گوشت الاغ، نهی کرده و باز می‌دارند زیرا که نجس و ناپاک است). بنابراین منظور از «رجس» در آیات و حدیث مذکور، نجاست حسی است لذا در آیه‌ی خمر نیز به همین معنا (نجاست حسی) می‌باشد.
کسانی که خمر را از نظر حسی، پاک می‌دانند و نجاست آن را معنوی می‌دانند، گفته‌اند: الله B در سوره‌ی مائده، پلیدی و نجاست را مقید نموده و فرموده است: {رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ [المائدة: ۹۰] : (پلید و از عمل شیطان است). بنابراین پلید عملی است و ماهیت و ذات آن نجس نیست زیرا فرمود: {إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ} : (همانا خمر، قمار، بت‌ها و تیرهای قرعه…) و واضح است که قمار، تیرهای قرعه و بت‌ها، از نظر معنوی نجس و ناپاک هستند لذا این چهار مورد را در کنار هم قرار داد و اصل بر این است که تمام موارد مذکور در وصف متفق لذا اگر نجاست سه مورد قمار، تیرهای قرعه و بت‌‌ها، معنوی است، نجاست خمر نیز باید معنوی باشد زیرا از عمل شیطان است.
همچنین گفته‌اند که ثابت است: «لما نزل تحریم الخمر أراقها المسلمون في سكك المدينة» : (وقتی حکم تحریم خمر، نازل شد، مسلمانان همه را در کوچه‌های مدینه سرازیر کردند). اگر شراب از نظر حسی ناپاک و نجس بود، ریختن آن در بازارها جایز نبود زیرا آلوده کردن بازارها با نجاست‌ها، حرام بوده و جایز نیست.
همچنین گفته‌اند: وقتی خمر حرام شد، رسول الله ﷺ دستور نفرمود که مسلمانان، ظرف‌های شراب را بشویند در حالی ‌که اگر نجس بود، دستور به شستن ظرف‌ها را صادر می‌نمود همان طور که در تحریم گوشت الاغ اهلی، به شستن ظرف‌ها دستور داد.
در صحيح مسلم، ثابت است که: «أن رجلا أهدى لرسول الله ﷺ راوية خمر، فقال له رسول الله ﷺ «هل علمت أن الله قد حرمها؟» قال: «لا»، فسارّ إنساناً. فقال له رسول الله ﷺ: «بم ساررته؟» فقال: «أمرته ببيعها» فقال: «إن الذي حرم شربها حرم بيعها». قال: ففتح المزادة حتى ذهب ما فيها» : (مردی یک کوزه شراب به رسول الله ﷺ هدیه داد. رسول الله ﷺ به او فرمود: (آیا باخبر شده‌ای که الله، آن را حرام نموده است؟ گفت: خیر. سپس با شخصی آهسته سخن گفت. رسول الله ﷺ فرمود: چه چیزی را با او نجوا نمو‌دی؟ گفت: به او توصیه کردم که آن را بفروشد. ایشان ﷺ فرمود: (همان کسی‌ که نوشیدنش را حرام نموده، فروختن آن را نیز حرام نموده است). آن مرد، درب ظرف را باز کرد و شراب را بر زمین ریخت). رسول الله ﷺ او را به شستن ظرف دستور نداد و وی را از ریختن خمر نیز منع نکرد. گفته‌اند: این حدیث دلیل بر این است که شراب، از نظر حسی، نجس نیست.
همچنین گفته‌اند: اصل در اشیاء، طهارت و پاکی است مگر این‌ که دلیل روشنی بر نجاست و ناپاکی آن وارد شود؛ زیرا اصل بر این است که خمر، پاک می‌باشد اما از نظر عملی و معنوی، ناپاک و نجس است. بنابراین در مورد الکل و چیزهای شبیه آن می‌گوییم که نجس و آلوده نیستند زیرا بنا بر دیدگاهی که دلایلش را بیان کردیم، ذات خمر، نجس نیست لذا الکل و چیزهای مشابه آن نیز نجس و ناپاک نیستند. پس حال که نجس نیست، شستن و پاک کردن لباسی که به آن آلوده شده نیز واجب نیست؛ اما این سؤال باقی می‌ماند که آیا استفاده از این الکل به عنوان عطر و خوشبویی حرام است یا خیر؟
می‌بینیم که الله B درباره‌ی خمر می‌فرماید: {فَاجْتَنِبُوهُ} : (از آن خودداری کنید). این اجتناب و خودداری، مطلق است و آن را به نوشیدن، استعمال یا هر استفاده‌ی دیگری محدود ننموده بلکه مطلقا به خودداری امر نموده است؛ حال آیا این اجتناب و خودداری، شامل استفاده از الکل به عنوان خوشبویی نیز می‌شود؟ یا این ‌که بگوییم: خودداری که بدان امر شده همان نوشیدن است که به عنوان علت حکم بیان شده است؟ زیرا الله B فرمود: {إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمْ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنْ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنتَهُونَ} [المائدة: ۹۱] : (شيطان فقط مى‏خواهد با خمر و قمار، ميان شما دشمنى و كينه ايجاد كند و شما را از ياد الله و از نماز باز دارد؛ پس آيا شما از آن دست خواهید ‏کشید؟) و این علت در صورتی که خمر برای کاری غیر از نوشیدن استفاده شود، تحقق نمی‌یابد.
اما ما می‌گوییم: بهتر است که انسان برای احتیاط حتی در ادکلن و خوشبویی نیز از الکل استفاده نکند و از آن دوری نماید زیرا این به احتیاط نزدیک‌تر است و قطعا مسئولیت را از شخص رفع می‌کند. بار دیگر به این عطر و ادکلن باز گشته و می‌گوییم: آیا درصد و میزان الکلی که در این ادکلن‌ها استفاده شود منجر به مستی و زایل شدن عقل می‌شود؟ زیرا وقتی خمر با چیز دیگری مخلوط ‌گردد سپس تأثیر آن آشکار نباشد، حتی اگر به مقدار زیاد استفاده شود نیز استفاده‌ از آن، حرام نیست زیرا چیزی که تأثیر ندارد، حکمی نیز بدان تعلق نمی‌گیرد زیرا علت حکم (منجر شدن به مستی) سبب صدور این حکم شده است و هرگاه که این علت وجود نداشته باشد، حکم نیز وجود نخواهد داشت لذا اگر این الکل، تأثیری در این مخلوط ادکلن و الکل نداشته باشد، الکل نیز تأثیری نخواهد داشت و استفاده از آن مباح خواهد بود.
بنابراین درصد اندک الکل در ادکلن و… که موجب سُکر و مستی نمی‌شود و حتی مثلا اگر فردی مقدار زیادی از آن را بنوشد نیز دچار مستی نمی‌شود، خمر نیست و حکم خمر را ندارد همان طور که اگر قطره‌ای ادرار در آب بیفتد و آب را تغییر ندهد، آن آب پاک است. اگر قطره‌ای خمر نیز در چیزی بیفتد و آ‌ن را تغییر ندهد نیز خمر محسوب نمی‌شود و علما در باب حد مُسكِر (بیان مقداری که سبب مستی می‌شود) به این مسئله تصریح نموده‌اند.
در این جا به مسئله‌ای اشاره می‌کنم که برخی طلاب و دانشجویان در آن دچار اشکال می‌شوند؛ برخی گمان می‌کنند که معنای حدیث «ما أسكر كثيره فقليله حرام» : (چیزی که مقدار زیادش موجب مستی شود، مقدار اندکش نیز حرام است) چنین می‌باشد که اگر مقدار کمی از خمر با مقدار زیادی از چیز دیگر مخلوط شود، آن چیز حرام می‌شود اما این اشتباه می‌باشد و معنای حدیث چنین نیست؛ معنای حدیث، این است که: اگر چیزی فقط با مقدار زیادش مست‌کننده باشد، مقدار کم آن که مست‌کننده نیست نیز حرام است؛ برای مثال اگر این نوشیدنی چنین است که شخص با نوشیدن ده پیمانه از آن دچار مستی می‌شود اما اگر یک پیمانه بنوشد مست نمی‌شود، این یک پیمانه نیز حرام است هر چند که مست کننده نیست. این معنای (چیزی که مقدار زیادش موجب مستی شود، مقدار اندکش نیز حرام است) می‌باشد. معنایش این نیست که اگر چیزی با چیز مست کننده مخلوط شود حرام می‌گردد زیرا وقتی یک ماده‌ی مست کننده با ماده‌ی دیگری ترکیب شود و تأثیر مستی نداشته باشد، آن مخلوط حلال می‌گردد زیرا علتی که حکم بر اساس آن صادر می‌شود، وجود ندارد. شایسته است که این مسئله مد نظر قرار داده شود.
اما با این وجود، من از ادکلن‌هایی که حاوی الکل هستند استفاده نمی‌کنم و کسی را هم از آن باز نمی‌دارم اما در صورتی که دچار جراحت و… شویم و به آن نیاز داشته باشیم، از آن استفاده می‌کنیم؛ زیرا وقتی شبهه و عدم وضوح حکم در چیزی وجود داشته باشد و به آن نیاز باشد، حکم آن ساقط می‌شود زیرا حاجت و نیاز، فرد را به انجام کار فرا می‌خواند در حالی که شک و شبهه، انسان را بنا بر احتیاط و پرهیزگاری، به ترک آن کار فرا می‌خواند. همچنین شایسته نیست که انسان خود را از چیزی که بدان احتیاج دارد و در مورد حرام بودن آن نیز اطمینان ندارد، محروم سازد. بنا بر قاعده‌ای که علما بیان کرده‌اند، هرگاه انسان، نیازمند چیزی که در مورد حکم آن، شک و شبهه وجود دارد باشد، حکم شبهه ساقط می‌شود.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: هل الخمر نجسة كسائر النجاسات؟ وإذا كانت كذلك هل تُلْحَق بها الكولونيا ؟ بمعنى: لو أصابت البدن أو الثوب يجب غسل الجزء الذي أصابته أو لا؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذه المسألة وهي نجاسة الخمر: إن أريد بالنجاسة النجاسة المعنوية فإن العلماء مُجْمِعُون على ذلك، فإن الخمر نجس وخبيث ومن أعمال الشيطان. وإن أريد بها النجاسة الحسية: فإن المذاهب الأربعة وعامة الأمة على النجاسة، وأنها نجسة يجب التنزه منها وغسل ما أصابته من ثوب أو بدن، وذهب بعض أهل العلم إلى أنها ليست نجسة نجاسة حسية، وأن نجاستها معنوية عملية.

فالذين قالوا: إنها نجسة نجاسة حسية ومعنوية استدلوا بقوله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ* إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمْ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ ﴾ [المائدة: ٩٠-٩١]. والرجس هو النجس؛ لقوله تعالى: ﴿ قُلْ لا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ ﴾ [الأنعام: ١٤٥].

والحديث أنس: أن النبي صلى الله عليه وسلم وأمر أبا طلحة أن ينادي: «إِنَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يَنْهَيَانِكُمْ عَنْ لُحُومِ الْحُمُرِ الأَهْلِيَّةِ، فَإِنَّهَا رِجْسٌ». فالرجس في الآية والحديث بمعنى النجس نجاسة حسية، فكذلك هي في آية الخمر بمعنى: نجس نجاسة حسية.

وأما الذين قالوا بطهارة الخمر طهارةً حسية، أي: إن الخمر نجس نجاسة معنوية لا حسية، فقالوا: إن الله – سبحانه وتعالى- قيد في سورة المائدة ذلك الرجس، فقال: ﴿ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ﴾ [المائدة: ٩٠]. فهو رجس عملي، وليس رجسًا عينيا ذاتيا، بدليل أنه قال: ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ [المائدة: ٩٠].

ومن المعلوم أن الميسر والأنصاب والأزلام ليست نجسة نجاسة حسية، فقرن هذه الأربعة: الخمر والميسر والأنصاب والأزلام في وصف واحد، والأصل أن تتفق فيه، فإذا كانت الثلاثة نجاستها معنوية فكذلك الخمر نجاسته معنوية؛ لأنه من عمل الشيطان.

وقالوا أيضًا إنه ثبت «لما نَزَلَ تَحْرِيمُ الْخَمْرُ أَرَاقَهَا الْمُسْلِمُونَ فِي سِكَكِ الْمَدِينَةِ»، ولو كانت نجسةً ما جازت إراقتها في الأسواق؛ لأن تلويث الأسواق بالنجاسات محرم لا يجوز.

وقالوا أيضًا: إن الرسول صلى الله عليه وسلم لما حُرمت الخمر لم يأمر بغسل الأواني منها، ولو كانت نجسة لأمر بغسل الأواني منها، كما أمر بغسلها حين حرمت لحوم الحمر الأهلية، وقد ثبت في صحيح مسلم أَنَّ رَجُلًا أَهْدَى لِرَسُولِ الله صلى الله عليه وسلم رَاوِيَةً خَمْرٍ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ الله صلى الله عليه وسلم: هَلْ عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ حَرَّمَهَا؟ قَالَ: لَا فَسَارَّ إِنْسَانًا، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم: بِمَ سَارَرْتَهُ؟ فَقَالَ: أَمَرْتُهُ بِبَيْعِهَا. فَقَالَ: «إِنَّ الَّذِي حَرَّمَ شُرْبَهَا حَرَّمَ بَيْعَهَا». قَالَ: فَفَتَحَ الْمَزَادَةَ حَتَّى ذَهَبَ مَا فيها». ولم يأمره النبي -عليه الصلاة والسلام- بغسلها منه ولا منعه من إراقتها. قالوا: فهذا دليل على أن الخمر ليس نجسا نجاسة حسية.

وقالوا أيضًا: الأصل في الأشياء الطهارة حتى يوجد دليل بين يدل على النجاسة، وحيث لم يوجد دليل بين يدل على النجاسة فإن الأصل أنه طاهر، لكنه خبيث من الناحية العملية المعنوية؛ وبناءً على ذلك نقول في الكولونيا و شبهها : إنها ليست بنجسة؛ لأن الخمر ذاته ليس بنجس على هذا القول الذي ذكرنا أدلته، فتكون هذه الكولونيا وشبهها ليس بنجس أيضًا، وإذا لم يكن نجسًا فإنه لا يجب تطهير الثياب منه. ولكن يبقى النظر: هل يحرم استعمال هذه الكولونيا كطيب يتطيب به الإنسان أو لا يحرم؟

لننظر إلى قوله تعالى في الخمر: ﴿ فَاجْتَنِبُوهُ وهذا الاجتناب مطلق، لم يقل: اجتنبوه شربا، أو استعمالًا، أو ما أشبه ذلك، أمر أمرًا مطلقا بالاجتناب فهل يشمل ذلك ما لو استعمله الإنسان كطيب؟ أو نقول: إن الاجتناب المأمور به هو ما علل به الحكم وهو اجتناب شربه؛ لقوله: ﴿ إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمْ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنْ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنتَهُونَ ﴾ [المائدة: ٩١]. وهذه العلة لا تثبت فيما إذا استعمله الإنسان لغير الشرب.

ولكننا نقول: إن الأحوط للإنسان أن يتجنبه حتى للتطيب، وأن يبتعد عنه؛ لأن هذا أحوط وأبرأ للذمة. إلا أننا نرجع مرة ثانية إلى هذه الأطياب هل النسبة التي فيها نسبة تؤدي إلى الإسكار، أو أنها نسبة قليلة لا تؤدي إلى الإسكار؟ لأنه إذا اختلط الخمر بشيء، ثم لم يظهر له أثر، ولو أكثر الإنسان منه، فإنه لا يوجب تحريم ذلك المخلوط به؛ لأنه لما لم يظهر له أثر لم يكن له حكم، إذ إن علة الحكم الإسكار – هي الموجبة له، فإذا فقدت العلة فقد الحكم، فإذا كان هذا الخلط لا يؤثر في المخلوط فإنه لا أثر لهذا الخلط، ويكون الشيء مباحًا.

فالنسبة القليلة في الكولونيا وغيرها إذا كانت لا تؤدي إلى الإسكار ولو أكثر الإنسان مثلا من شربه فإنه ليس بخمر، ولا يثبت له حكم الخمر، كما أنه لو سقطت قطرة من بول في ماء ولم يتغير بها فإنه يكون طاهرا، فكذلك إذا سقطت قطرة من خمر في شيء لم يتأثر بها فإنه لا يكون خمرا، وقد نص على ذلك أهل العلم في باب حد المسكر.

ثم إنني أنبه هنا على مسألة تشتبه على بعض الطلبة، وهي: أنهم يظنون أن معنى  صلى الله عليه وسلم: «مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ فَقَلِيلُهُ حَرَام». يظنون أن معنى الحديث: أنه إذا اختلط القليل من الخمر بالكثير من غير الخمر فإنه يكون حراما، وليس هذا معنى الحديث، بل معنى الحديث أن الشيء إذا كان لا يسكر إلا الكثير منه، فإن القليل الذي لا يسكر منه يكون حراما.

فمثلا لو فرضنا أن هذا الشراب إن شربت منه عشر قاروراتٍ سَكِرْتَ وإن شربت قارورة لم تَسْكَر، فإن هذه القارورة وإن لم تُسكرك تكون حراما، هذا معنى ما أسكر كثيره فقليله حرام. وليس المعنى ما اختلط به شيء من المسكر فهو حرام؛ لأنه إذا اختلط المسكر بشيء ولم يظهر له أثر فإنه يكون حلالا ؛ لعدم وجود العلة التي هي مناط الحكم، فينبغي أن يُتنبه لذلك.

ولكني مع هذا لا أستعمل هذه الأطياب الكولونيا، ولا أنهى عنها، إلا أنه إذا أصابنا شيءٌ من الجروح أو شبهها، واحتجنا إلى ذلك فإننا نستعمله؛ لأنه عند الاشتباه يزول الحكم مع الحاجة إلى هذا الشيء المشتبه، فإن الحاجة أمر داع إلى الفعل، والاشتباه إنما يدعو إلى الترك على سبيل التورع والاحتياط، ولا ينبغي للإنسان أن يَحْرِمَ نفسه شيئًا احتاج إليه، وهو لم يجزم بمنعه وتحريمه. وقد ذكر أهل العلم هذه القاعدة بأن المشتبه إذا احتيج إليه فإنه يزول حكم الاشتباه.

مطالب مرتبط:

(۱۶۵۷) حکم وسواس در طهارت

مشکل اصلی همان وسواس است که شيطان در قلب فرزند آدم ایجاد می‌کند ...

ادامه مطلب …

(۱۶۸۲) حقیقت و منظور از نجاست مشرک و کافر چیست؟

نجاست و ناپاکی مشرکان و بلکه تمامی کافران، معنوی است و حسی نیست ...

ادامه مطلب …

(۱۶۶۵) حکم نگهداری سگ برای نگهبانی در منزل و آثار طهارتی تماس با آن

اگر لمس سگ، بدون رطوبت باشد، دست را نجس نمی‌کند اما بنا بر دیدگاه بسیاری از علما، اگر بدن سگ یا دست فرد مرطوب باشد، دست را نجس و ناپاک می‌کند و واجب است که دستش را هفت مرتبه بشوید و مرتبه‌ی اول همراه با خاک باشد....

ادامه مطلب …

(۱۶۷۹) اگر هنگام ذبح حیوان، خونش بر لباس فرد بریزد، آیا نماز با آن لباس جایز است؟

این خون، نجس می‌باشد...

ادامه مطلب …

(۱۶۶۹) آیا استفاده از عطرهایی که حاوی مقداری الکل هستند، در مواردی همانند ضدعفونی کردن زخم‌ها، جایز است؟

در پاسخ به این پرسش، بیان دو مسئله، حائز اهمیت است: ....

ادامه مطلب …

(۱۶۵۵) آیا آفتاب زمین را از ادرار پاک می‌کند؟

اگر ادرار بر زمینی ریخت و خشک شد اما اثر و رنگ ادرار بر زمین ماند، آن زمین، پاک نیست اما اگر مدتی گذشت و آن اثر از بین رفت، پاک خواهد بود زیرا نجاست، چیزی است که باید زدوده و پاک شود لذا هرگاه این نجاست به وسیله‌ی هر چیزی از بین برود، زمین پاکیزه می‌شود....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه