سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۱۲۶۵) انواع اکراهی که الله رخصتشان را داده

(۱۲۶۵) سوال: انواع اکراه که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آنها را برای بنده‌اش رخصت می‌دهد، چیست؟ همچنین فرق بین اکراه و استکراه چیست؟

جواب:

معنای اکراه و استکراه یکی است. اکراه بدین معنی است که انسان را مجبور به انجام فعل یا گفتنِ سخنی کنند. کسی که مجبورش می‌کنند حرفی را بزند یا عملی را انجام دهد، هیچ حکمی به سخن یا عملش تعلق نمی‌گیرد. به دلیل اینکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ} [نحل: ۱۰۶]. (کسی که بعد از ایمانش به الله کفر ورزد، جز کسی که اجبارش کرده‌اند و قلبش بر ایمان پایدار است، اما کسی که سینه‌اش به کفر گشاده شده، غضب الله بر آنان است و عذابی بزرگ خواهند داشت).

بنا بر این وقتی انسان به کفر که بزرگ‌ترین گناه است، اجبار شود، حرجی بر او نیست و گناهی ندارد، گناهان دیگر از باب اولی چنین هستند. مثلا اگر روزه‌داری مجبورش کردند که روزه‌اش را بخورد و او نیز روزه‌اش را خورد، روزه‌اش درست است. اگر مردی را به اجبار وادار کردند که زنش را طلاق دهد و او نیز زنش را در این حالت طلاق داد، طلاقش واقع نمی‌شود. اگر انسانی را مجبور کردند که به الله شرک ورزد و او نیز شرک ورزید، در صورتی که در قلبش ایمان باشد و قلبش به ایمان، ثابت باشد، گناهی بر او نیست.

اما علما اختلاف دارند در مورد کسی که او را مجبور می‌کنند زنش را طلاق دهد و او نیت طلاق می‌کند ولی بدون اینکه اختیاری از خودش داشته باشد، آیا طلاقش واقع خواهد شد یا خیر؟ بعضی از علما می‌گویند: طلاقش واقع می‌شود؛ چون نیت کرده و آنچه که باعث می‌شد طلاق واقع نشود، این بود که اجبار و اکراه را از خود دور کند. اما صحیح این است که طلاق برای چنین شخصی حتی اگر نیتش را هم کرده باشد، واقع نمی‌شود؛ چون مجبورش کرده‌اند نیت کند. این در حالی است که بسیاری از مردم عوام فرق بین این دو را نمی‌دانند.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما هي أنواع الإكراه التي رخص الله لعباده عند وقوعها؟ وما الفرق بين أُكْرِهَ واستكْرِهَ مأجورين؟

فأجاب – رحمه الله تعالى- :الإكراه والاستكراه معناهما واحد، والإكراه أن يُرغم الإنسان على فعل الشيء أو على قول الشيء، ومن أُكرِه على شيء قولي أو فعلي، فإنه لا حكم لقوله ولا حُكم لفعله؛ لقوله تعالى: ﴿ مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَنِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَينُ بِالْإِيمَنِ وَلَكِن مَّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾ [النحل: ١٠٦]. فإذا كان الكفر – وهو أعظم الذنوب – إذا أكره عليه الإنسان فإنه لا حرج عليه ولا إثم، فما دونه من الذنوب من باب أولى. فلو أكره الصائم على الأكل مثلًا فأَكل، فإن صومه صحيح، ولو أكره الرجل على أن يطلق امرأته فطلق فلا طلاق عليه، ولو أكره الإنسان على أن يشرك بالله فأشرك فلا إثم عليه إذا كان قلبه مطمئنا بالإيمان. واختلف العلماء -رحمهم الله – فيمن أكره على الطلاق فطلق ناويا الطلاق لكنه بغير اختيار منه، هل يقع طلاقه أو لا يقع؟ فمن العلماء من قال: إن طلاقه يقع؛ لأنه نواه، وإن الذي يرفع عنه الطلاق أن يُطلق دفعا للإكراه. ولكن الصحيح أنه لا طلاق عليه حتى ولو نوى الطلاق؛ لأنه مُجبر على هذه النية، وكثير من العامة لا يفرقون بين هذا وهذا.

مطالب مرتبط:

(۱۲۸۴) آیا در زمان پیامبر مذاهب وجود داشتند؟

این مذاهب، آراء اجتهادیِ ائمه‌ی ما هستند. همه‌ی آنها گفته‌اند هر گاه دلیل با قول آنها مخالف بود، باید از دلیل پیروی نمود و نظر آنها را کنار گذاشت

ادامه مطلب …

(۱۲۷۸) مجتهد کیست و چه شروطی دارد؟

مجتهد کسی است که تلاشش را برای رسیدن به حکم شرعی به وسیله‌ی دلیل آن حکم به کار می‌برد. در اجتهاد نیز بسته نشده و قرآن و سنت در دسترس هستند

ادامه مطلب …

(۱۲۷۶) منظور از عبارت «معلوم بالضرورة من الدین»

یعنی دین اسلام آن را آورده و خیلی واضح است.چیزی که امکان ندارد هیچ مسلمانی نسبت به آن جاهل باشد، می‌شود چیزی است که به ضرورت، از دین معلوم است.

ادامه مطلب …

(۱۲۹۸) از علمای آخر الزمان علم نگیرید؟

حدیثی که ذکر شد هیچ اصلی ندارد و صحیح نیست. علمای گمراه از بعد قرون مفضله وجود داشته‌اند و تا به امروز هم هستند و بعد از این هم خواهند بود

ادامه مطلب …

(۱۲۸۳) آیا برای مجتهد یا اجتهاد، شروطی وجود دارد؟

انسان دارای علم و ملکه‌ی علمی باشد: علم نسبت به ادله‌ی شرعی و ملکه‌ی علمی که به وسیله‌ی آن توانایی استنباط احکام شرعی از ادله را داشته باشد

ادامه مطلب …

(۱۲۶۷) قاعده‌ی: ضرورت‌ها، حرام را مباح می‌کنند

الضرورات تبیح المحظورات: معنی عبارت این است که انسان اگر ناچار شد حرامی را مرتکب شود تا ضرورتی را رفع نماید، در این حالت آن حرام مباح می‌شود.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه