چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۱۱۰۶) آیا زنان هم جزء آن هفت گروه هستند؟

(۱۱۰۶) سوال: در حدیثی، پیامبرﷺ می‌فرماید: «هفت گروه وجود دارند که در روز قیامت در زیر سایه‌ی عرش الله قرار می‌گیرند؛ روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه‌ی او نیست». آیا با توجه به اینکه در معرفی این هفت گروه، هر گروهی با کلمه‌ی مرد شروع می‌شود، این سایه مخصوص مردان است و زنان را شامل نمی‌شود؟

جواب:

حدیثی که این خانم در مورد آن سوال می‌کند، این است که رسول اللهﷺ فرمودند: «الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در قیامت، هفت گروه را در زیر سایه‌ی عرش خود، سایه می‌دهد؛ روزی که هیچ سایه‌ای جز سایه‌ی او نیست:

امام عادل.

جوانی که در عبادت الله رشد کرده.

 مردی که قلبش متعلق به مسجد است.

دو مردی که به خاطر الله همدیگر را دوست دارند و به خاطر او با هم ملاقات کرده و به خاطر او از یکدیگر جدا می‌شوند.

مردی که زنی زیبا و دارای جایگاه و شخصیت او را به فاحشه دعوت می‌دهد و او می‌گوید: من از الله می‌ترسم.

شخصی که در تنهایی، الله را یاد می‌کند و اشک از چشمانش جاری می‌شود.

کسی که به گونه‌ای مخفیانه صدقه می‌دهد که دست چپ نمی‌داند دست راست چه چیزی را صدقه داد».[۱]

این هفت جمله همانطور که خانم سوال کننده گفت، با کلمه‌ی مرد شروع شده‌اند. اما باید دانست که آنچه در نصوص قرآن یا سنت پیامبرﷺ آمده و متعلق به مردان می‌باشد، شامل زنان هم می‌شود. نیز آنچه در رابطه با زنها آمده، مردان را نیز شامل می‌گردد. این یک اصل است؛ یعنی مردان و زنان در احکام شرعی با هم برابرند مگر اینکه دلیلی بر تخصیص آنها آمده باشد.

مثل این آیه که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ * إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ} [نور: ۵-۴]. (کسانی که زنان شوهردار را به زنا متهم می‌کنند، سپس بر ادعای خود چهار گواه نمی‌آورند را هشتاد ضربه شلاق بزنید. و هرگز شهادتشان را نپذیرید و آنها فاسق هستند. مگر کسانی که بعد از آن توبه نموده و اصلاح نمودند، همانا الله غفور و رحیم است).

در این آیه چنان که همه می‌شنوند، حکم متعلق به زنان است مردان را نیز شامل می‌شود. یعنی کسی که به مردان مومن هم تهمت زنا بزند و چهار شاهد بر آن نیاورد، هشتاد تازیانه خواهد خورد و هرگز گواهی او مورد پذیرش قرار نمی‌گیرد و در زمره‌ی فاسقان قرار خواهد گرفت. نیز آنجا که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ} [مومنون: ۲-۱]: (یقینا مومنان رستگار شدند. آنان که در نمازشان خاشع هستند). تا آخر این آیات که حکمش شامل زنان مومنه هم می‌شود.

نیز این آیه که می‌فرماید: {إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا} [نساء: ۱۰۳]. (همانا نماز بر مومنان در اوقات معلومی واجب است)، که شامل زنان هم می‌شود.

پس اصل بر این است که احکام و اخبار متعلق به زنان، شامل مردان هم می‌شود. همچنین احکام و اخبار متعلق به مردان، زنان را نیز شامل می‌شود، مگر این که دلیلی بر تخصیص آن بیاید. در این صورت به مقتضای دلیل عمل می‌شود. حال بنا بر این قاعده‌ی عمومیِ مورد اتفاق، بدون شک حدیث مورد اشاره، زنان را نیز شامل می‌شود.

بر این اساس، «جوانی که در عبادت الله رشد کرده»، هم از میان مردان و هم از میان زنان است. اما در رابطه با «مردی که قلبش متعلق به مساجد است»، فقط شامل مردان است؛ زیرا نماز خواندن زن در خانه دارای فضیلت بیشتری است. البته در صورتی که معنی مسجد را وسیع‌تر در نظر گرفته و منظور از آن را اماکن سجود بدانیم، در این صورت شامل همه‌ی اماکن سجود می‌شود؛ چه در خانه و چه در مسجد. در این صورت، زن نیز در این گروه وارد می‌شود.

در مورد «مردی که زنی دارای جایگاه و شخصیت و زیبایی، او را به عمل فاحشه دعوت کند، و او بگوید: من از الله می‌ترسم»، این امکان وجود دارد که زنی نیز چنین کند. یعنی جوانی زیبا و دارای جایگاه، او را به فاحشه فرا خواند، اما آن زن در جواب بگوید: من از الله می‌ترسم. در این صورت، زن نیز شامل این گروه می‌شود.

مهم اینکه هر جمله‌ای از این حدیث، شامل زنان نیز می‌شود و در صورتی که زنی آن را انجام دهد، حکم آن شاملش می‌گردد. این موضوعی است که در مورد آن بسیار سوال می‌پرسند. برخی اوقات زنان در مورد حوریان بهشتی و زنان پاکی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از آنها یاد کرده، می‌پرسند و می‌گویند: اگر برای مردان حور عین و همسرانی پاک هست، پس تکلیف زنان چه می‌شود؟

جواب این است که زنان با مردان دنیا ازدواج می‌کنند و مردان دنیا از کودکان بهشتی بهتر هستند. زیرا این کودکان در بهشت در خدمت مردان می‌باشند. پس مرد دنیا از کودکان بهشتی بهتر است و اینجاست که زن در بهشت به خواسته‌اش می‌رسد. برای این مساله همین دلیل کافیست که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ} [زخرف: ۷۱]. (و در آن هر چیزی است که نفس بخواهد و چشم‌ها از دیدنش لذت می‌برند و شما در آن جاویدان خواهید بود).

***


[۱] صحیح بخاری: کتاب الجماعة و الإمامة، باب من جلس فی المسجد ینتظر الصلاة و فضل المساجد، حدیث شماره (۶۲۹). صحیح مسلم: کتاب الزکاة، باب فضل إخفاء الصدقة، حدیث شماره (۱۰۳۱). از ابوهریره رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ با این لفظ: «‌سَبْعَةٌ ‌يُظِلُّهُمُ اللَّهُ تَعَالَى فِي ظِلِّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: إِمَامٌ عَدْلٌ. وَشَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ. وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ فِي الْمَسَاجِدِ. وَرَجُلَانِ تَحَابَّا فِي اللَّهِ، اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ. وَرَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ، فَقَالَ: إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ، فَأَخْفَاهَا حَتَّى لَا تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ يَمِينُهُ. وَرَجُلٌ ذَكَرَ الله خاليا ففاضت عيناه».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول السائلة: في حديث عن الرسول الكريم صلى الله عليه وسلم فيما معناه: «سبعة يظلهم الله في ظله يوم القيامة يوم لا ظل إلا ظله». هل يختص هذا الظل بالرجال دون النساء، علما بأن كل جملة تبدأ بكلمة رجل؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذا الحديث الذي أشارت إليه السائلة، وهو قول النبي صلى الله عليه وسلم: «سبعة يظلهم الله في ظله يوم لا لا ظل إلا ظله: إمام عادل وشاب نشأ في طاعة الله ورجل قلبه مُعَلَّق بالمساجد، ورجلان تحابا في الله اجتمعا عليه وتفرقا عليه ورجل دعته امرأة ذات منصب وجمال فقال: إني أخاف الله، ورجل ذكر الله خاليا ففاضت عيناه، ورجل تصدق بصدقة فأخفاها حتى لا تعلم شماله ما تنفق يمينه». وهذه الجمل السبع -كما ذكرت السائلة – مُصَدَّرَة بكلمة «رجل» نعم، ولكن ليُعلم أن ما جاء من النصوص في كتاب الله أو سنة رسوله صلى الله عليه وسلم مُعَلَّقًا بالرجال فإنه يشمل النساء، وما جاء مُعَلَّقًا بالنساء فإنه يشمل الرجال أيضًا؛ لأن ذلك هو الأصل، أي: إن الأصل تساوي الرجال والنساء في الأحكام الشرعية، إلا ما قام الدليل على الاختصاص. فمثلا قوله تعالى: ﴿ وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَوْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَنِينَ جَلْدَةً وَلَا نَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَدَةً أَبَدًا وَأَوْلَيْكَ هُمُ الْفَسِقُونَ إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴾ [النور: ٤-٥].

هذه الآية -كما هو مسموع – عُلّق الحكم فيها بالنساء، ومن المعلوم أن الحكم يعم الرجال، فمن قذف المحصنين ولم يأتِ بأربعة شهداء فإنه يُجلد ثمانين جلدة، ولا تُقبل له شهادة أبدا، ويكون من الفاسقين. وكذلك قوله تعالى: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَشِعُونَ ﴾ [المؤمنون: ١-٢] الخ يشمل النساء، وكذلك قوله تعالى: ﴿ إِنَّ الصَّلَوٰةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً موْقُونَ ﴾ [النساء: ١٠٣] يشمل النساء.

فالأصل إذا أن ما عُلّق بالنساء من أحكام أو أخبار يشمل الرجال، وما علق بالرجال يشمل النساء، إلا ما دل الدليل على تخصيصه فيعمل بمقتضى الدليل. وبناء على هذه القاعدة العامة المتفق عليها يكون الحديث المشار إليه: «سبعة يظلهم الله في ظله» يكون شاملا للنساء بلا شك: «شاب نشأ في طاعة الله يمكن أن يكون للرجال والنساء الرجل قلبه معلق بالمساجد يكون للرجال فقط؛ لأن المرأة صلاتها في بيتها أفضل لها، اللهم إلا أن يتوسع في المعنى ويراد بالمساجد أماكن السجود، فيعم أماكن الصلاة كلها سواء في البيت أو في المسجد، فحينئذ تدخل المرأة في ذلك. رجل دعته امرأة ذات منصب وجمال فقال: إني أخاف الله، يمكن أن يوجد ذلك في النساء، بأن يدعوها شاب ذو جمال وحسب فتقول : إني أخاف الله، فتكون المرأة كالرجل في ذلك. المهم أن كل جملة من هذا الحديث تصح للنساء وتقوم بها النساء، فإن الحكم يشمل النساء بلا شك، وهذا كثيرًا ما يحصل فيه تساؤل، ويسأل بعض النساء عما ذكر الله – سبحانه وتعالى- لأهل الجنة من الحور والأزواج المطهرة، يقلن: كيف يكون للرجال حور عين وأزواج مطهرة، فماذا يكون شأن النساء من أهل الدنيا؟ والجواب على ذلك أن النساء من أهل الدنيا يتزوجن بالرجال من أهل الدنيا، والرجال من أهل الدنيا خير من الولدان الذين في الآخرة الذين في الجنة؛ لأن الولدان الذين في الجنة خَدَم لهؤلاء الرجال، فالرجل من أهل الدنيا يكون خيرًا من الولدان في الجنة، وحينئذ تنال المرأة في الجنة بغيتها، ويكفي دليلًا لذلك قوله تعالى- في وصف الجنة: ﴿ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَلِدُونَ ﴾ [الزخرف: ٧١].

مطالب مرتبط:

(۱۰۸۳) جمع بین این دو حدیث چگونه است؟

حدیث ابوهریره جزء مسائل نادر است. اما نهی از این است که انسان همیشه آن قدر در خوردن زیاده روی کند که از سیری بترکد و جا برای نفس کشیدن نداشته باشد

ادامه مطلب …

(۱۱۲۷) منظور از «لا ضرر و لا ضرار»

ابقای ضرر، جایز نیست و شرع هر ضرری را نفی می‌کند. بنا بر این از بین بردن هر ضرری، و اجب است. زیرا از نظر شرعی و عقلی، ضرر باید دفع شود

ادامه مطلب …

(۱۰۷۴) آیا عمره در رمضان مساوی با حج است؟

این بدان معنا نیست که فریضه‌ی حج را به جای آورده است؛ یعنی با انجام دادن عمره در ماه رمضان، فریضه‌ی حج از او ساقط نمی‌شود و باید حج را به جای آورد

ادامه مطلب …

(۱۱۶۸) نظر شیخ در مورد دو حدیث موجود در سوال

حدیث اول ضعیف است اما دارای معنای صحیحی است. اسلام به نظافت تشویق می‌کند. حدیث دومی را شیخ نمیداند که اصلی داشته باشد یا خیر

ادامه مطلب …

(۱۲۱۴) عقوبت کسی که علم را کتمان کند

کتمان علم یعنی وقتی مردم به آن نیاز دارند، شخص آن را کتمان نماید و نگوید. مردم یا به زبان حال به علم نیاز دارند یا به زبان مقال که با آن سوال می‌پرسند

ادامه مطلب …

(۱۲۴۲) در مورد حدیثی در کتاب «تنبیه الغافلین»

«تنبیه الغافلین» یکی از کتاب‌های وعظ است که سخنان بی ارزش و با ارزش را در خود دارد و حدیث صحیح و حسن و ضعیف و موضوع را گرد آورده است

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه