چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۹۰۱) سخن گفتن موسی با الله سبحانه و تعالی

(۹۰۱) سوال: در این آیه: {وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا} [نساء: ١٦٤]: (و الله با موسی سخن گفت). آیا فهم آیه بر اساس معنای ظاهر است، یا معنی دیگری وجود دارد؟

جواب:

این آیه و دیگر آیات بر ظاهر آن و آن طور که شایسته‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است، فهم می‌شود. از این آیه می‌فهمیم که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با موسی عَلَيْهِ‌السَّلَام گفتگو کرد. در آیه‌ی دیگری بیان داشته که با صدای قابل شنیدن، با او سخن رانده است. الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا} [مریم: ٥٢]. (و او را از طرف راست طور نِدا دادیم و رازگویان او را نزدیک ساختیم). ندا به معنای صدای بلند از دور و مناجات به معنای صدای پایین از نزدیک است.

از این‌جا می‌دانیم که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ هر چه بخواهد، هرگاه بخواهد و هرگونه بخواهد سخن می‌گوید. کلامش نیز با حروف و صدای قابل شنیدن است. اما واجب است بدانیم کلام الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شبیه کلام و صدای انسان نیست. زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در قرآن می‌فرماید: {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ} [شوری: ١١]: (هیچ چیز همانند او نیست و او شنوای بیناست).

همچنین با صیغه‌ی استفهام که در آن مبارزه طلبی و نفی وجود دارد می‌فرماید: {هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا} [مریم: ٦٥]. ( آیا مانند و هم‌نامی برای او می‌شناسی)؟ یعنی برای او شبیه و مانندی وجود ندارد و هیچ کسی در تمام صفات کمال با او مساوی نیست.

این قاعده یعنی پذیرفتن ظاهر قرآن، واجب است. زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ما را با قرآن مخاطب قرار داده و فرموده: {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} [یوسف: ٢]. (همانا ما آن را قرآن عربی نازل کردیم؛ تا شما تعقل کنید). {إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} [زخرف: ٣]: (بی گمان ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم، تا شما تعقل کنید).

این دو آیه از قرآن هستند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بیان می‌کند قرآن را نازل کرده. همچنین آن را به زبان عربی قرار داده تا آن را بفهمیم و در معنای آن تعقل کنیم. پس بر ما واجب است به ظاهر آن بر حسب آنچه مقتضای زبان عربی است ایمان بیاوریم. مگر این‌که دلیل شرعی وجود داشته باشد که ایجاب نماید از مقتضای لغت به مقتضای شرع تغییر یابد. نیز پیروی از آنچه شرع بر آن دلالت دارد واجب است. علت اینکه به خاطر تاویل‌های نادرست، گمراهی به وجود آمده، این است که مردم در مورد آنچه برای الله واجب و آنچه بر او واجب و آنچه در حق او ممتنع است، از عقل خود کمک گرفته‌اند.

نتیجه‌ی این کار شده تاویل نصوصی از قرآن و سنت که در مورد اسماء و صفات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ هستند و باعث خروج از منهج سلف صالح شده است. سلف صالح نصوص را بر ظاهرشان و بر وجهی که شایسته است، بدون اینکه تشبیه یا تمثیل یا تحریف و یا تعطیل و تکییف از آنها سر بزند، می‌پذیرفتند.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: في قوله تعالى: ﴿ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا له ﴾ [النساء: ١٦٤] هل تفهم الآية على ظاهرها، أم أن هناك معنى آخر؟

فأجاب رحمه الله تعالى: تُفْهَمُ هذه الآية وغيرها من الآيات على ظاهرها اللائق بالله عز وجل، فمن هذه الآية نفهم أن الله -سبحانه وتعالى- كَلَّمَ موسى عليه السلام، وقد بَيَّنَ في آية أخرى أنه كلمه بصوت مسموع فقال: ﴿ وَنَدَيْنَهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَبْتَهُ نَحَيًّا ﴾ [مريم: ٥٢] والنداء يكون بالصوت العالي من بعيد، والمناجاة بالصوت الخفي القريب.

ومن هنا نعلم أن الله – سبحانه وتعالى- يتكلم بما شاء، متى شاء، كيف شاء، وأن كلامه بحروف وأصوات مسموعة، ولكن يجب أن نعلم بأن كلام الله – سبحانه وتعالى – لا يشبه كلام الآدميين بأصواتهم، لأن الله يقول في محكم كتابه: ﴿ وَلَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ ﴾ [الشورى: ١١].

ويقول بصيغة الاستفهام المشعر بالتحدي والنفي: ﴿ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا ﴾ [مريم: ٦٥]؟ يعني: ليس له شبيه ولا نظير، ولا أحد يساويه في جميع صفات الكمال.

و هذه القاعدة – أعني : الأخذ بظاهر -القرآن- هي الواجبة، لأن الله تعالى خاطبنا بالقرآن وقال: ﴿ إِنَّا أَنزَلْنَهُ قُرْ نَا عَرَبِيَّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴾ [يوسف: ٢]، ﴿ إِنَّا جَعَلْتَهُ قُرْءَانَا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴾ [الزخرف: ٣] آيتان من كتاب الله بَيَّنَ الله – سبحانه وتعالى- أنه أنزل القرآن وجعله باللسان العربي من أجل أن نَفْهَمَهُ ونَعْقِلَ معناه، وعلى هذا فيجب علينا الإيمان بظاهره حسب ما يقتضيه اللسان العربي، إلا أن يكون هناك دليل شرعي يوجب صرفه عن مقتضى اللغة إلى مقتضى الشرع، فإنه يجب اتباع ما دل عليه الشرع في ذلك، وما حصل الضلال بالتأويلات البعيدة إلا بسبب تحكيم الناس عقولهم فيما يجب الله، وما يجب عليه، وما يمتنع عليه، فحصل بذلك من تأويل نصوص الكتاب والسنة في أسماء الله وصفاته ما هو معلوم، وما هو متضمن للخروج عما كان عليه السلف الصالح رضي الله عنهم في إجراء كلام الله -سبحانه وتعالى- على ظاهره وحقيقته على الوجه الذي يليق به من غير تشبيه ولا تمثيل، ولا تحريف ولا تعطيل ولا تكييف.

مطالب مرتبط:

(۸۹۹) روزه گرفتن در قتل خطا چگونه است؟

زن هنگامی‌ که ملزم به گرفتن دو ماه روزه گشته و حیض شود، در آن حالت روزه نمی‌گیرد و هر گاه که پاک شد، روزه‌اش را ادامه می‌دهد و روزه‌های قبلش، باطل نمی‌شود.

ادامه مطلب …

(۸۹۶) حکم ازدواج با دو خواهر چیست؟

جمع بین دو خواهر حرام است. اگر هر دو را با یک عقد، به ازدواج خود در آورد؛ بدین صورت که پدرشان بگوید: دو دخترم را به ازدواجت در آوردم؛ هر دو عقد باطل است

ادامه مطلب …

(۸۹۸) تفسیر آیه ۴۳ سوره نساء

این آیه قبل از تحریم خمر نازل شده است. مردم در اوایل اسلام خمر می‌نوشیدند ولی بعدا حرام شد. شخص خمر می‌نوشید، سپس نماز می‌خواند و در حال مستی چیزهایی می‌گفت

ادامه مطلب …

(۸۹۵) ازدواج با دختران و زنان یتیم

زمانی که مردم عدالت را در حق زنان یتیم رعایت نمی‌کردند، بلکه شخص زن یتیم را نگه می‌داشت تا پسرش یا خودش با او ازدواج کنند.

ادامه مطلب …

(۸۹۷) ازدواج با چه کسانی حرام است؟

الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در این آیه محرمات نکاح را بیان نموده است. اسباب تحریم در این دو آیه به سه چیز برمی‌گردد: نسب، شیرخوارگی و دامادی.

ادامه مطلب …

(۹۰۰) در مورد ادعای یهود و کشتن عیسی

این آیات در مورد عیسی بن مریم علیهما السلام است که در آن الله دروغ بودن ادعای یهود را که می‌گویند: ما عیسی بن مریم را به قتل رسانده‌ایم، بیان می‌کند.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه