(۹۰۱) سوال: در این آیه: {وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا} [نساء: ١٦٤]: (و الله با موسی سخن گفت). آیا فهم آیه بر اساس معنای ظاهر است، یا معنی دیگری وجود دارد؟
جواب:
این آیه و دیگر آیات بر ظاهر آن و آن طور که شایستهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است، فهم میشود. از این آیه میفهمیم که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با موسی عَلَيْهِالسَّلَام گفتگو کرد. در آیهی دیگری بیان داشته که با صدای قابل شنیدن، با او سخن رانده است. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَنَادَيْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا} [مریم: ٥٢]. (و او را از طرف راست طور نِدا دادیم و رازگویان او را نزدیک ساختیم). ندا به معنای صدای بلند از دور و مناجات به معنای صدای پایین از نزدیک است.
از اینجا میدانیم که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ هر چه بخواهد، هرگاه بخواهد و هرگونه بخواهد سخن میگوید. کلامش نیز با حروف و صدای قابل شنیدن است. اما واجب است بدانیم کلام الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شبیه کلام و صدای انسان نیست. زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در قرآن میفرماید: {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ} [شوری: ١١]: (هیچ چیز همانند او نیست و او شنوای بیناست).
همچنین با صیغهی استفهام که در آن مبارزه طلبی و نفی وجود دارد میفرماید: {هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا} [مریم: ٦٥]. ( آیا مانند و همنامی برای او میشناسی)؟ یعنی برای او شبیه و مانندی وجود ندارد و هیچ کسی در تمام صفات کمال با او مساوی نیست.
این قاعده یعنی پذیرفتن ظاهر قرآن، واجب است. زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ ما را با قرآن مخاطب قرار داده و فرموده: {إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} [یوسف: ٢]. (همانا ما آن را قرآن عربی نازل کردیم؛ تا شما تعقل کنید). {إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ} [زخرف: ٣]: (بی گمان ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم، تا شما تعقل کنید).
این دو آیه از قرآن هستند که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بیان میکند قرآن را نازل کرده. همچنین آن را به زبان عربی قرار داده تا آن را بفهمیم و در معنای آن تعقل کنیم. پس بر ما واجب است به ظاهر آن بر حسب آنچه مقتضای زبان عربی است ایمان بیاوریم. مگر اینکه دلیل شرعی وجود داشته باشد که ایجاب نماید از مقتضای لغت به مقتضای شرع تغییر یابد. نیز پیروی از آنچه شرع بر آن دلالت دارد واجب است. علت اینکه به خاطر تاویلهای نادرست، گمراهی به وجود آمده، این است که مردم در مورد آنچه برای الله واجب و آنچه بر او واجب و آنچه در حق او ممتنع است، از عقل خود کمک گرفتهاند.
نتیجهی این کار شده تاویل نصوصی از قرآن و سنت که در مورد اسماء و صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ هستند و باعث خروج از منهج سلف صالح شده است. سلف صالح نصوص را بر ظاهرشان و بر وجهی که شایسته است، بدون اینکه تشبیه یا تمثیل یا تحریف و یا تعطیل و تکییف از آنها سر بزند، میپذیرفتند.